24 آبان 1393, 14:2
این رشته از جامعه شناسی به مطالعه و بررسی دین از زاویه جامعهشناختی می پردازد، مناسبات دین و جامعه در آن مطمح نظر قرار میگیرد. همچنان که شناخت اندیشههای دینی، سازمانها و نهادهای دینی، مناسک و شعائر دینی، در این رشته مورد مطالعه قرار میگیرند. در جامعهشناسی دین از قضاوت ارزشی اجتناب میشود. منظور از قضاوت ارزشی آن است که تعیین شود کدام دین از اهمیت و ارزش بیشتر یا کمتری برخوردار است. در جامعهشناسی دین تلاش میشود عقاید به عنوان واقعیاتی مهم و روابط آنان با زمینههای اجتماعی مورد شناسایی قرار گیرند.
دین در همان اوان تولد جامعهشناسی یعنی دهه نخستین سده نوزدهم و روزگار "سن سیمون" و "آگوست کنت" مورد تأمل قرار گرفت.
قرن هفدهم اعتقادات توأم با شک و تردید و قرن هجدهم، قرن ستیز و انکار و قرن نوزدهم قرن بیطرفی و ابزار انگاری بود و دانش جامعهشناسی در چنین دوره و زمانهای سر درآورد. سنسیمون از نخستین جامعهشناسانی بود که به نیاز به آیین و پشتوانه اخلاقی معنوی اعتقاد داشت. کنت نیز که شاگرد وی بود اعتقاد به دین بشریت داشت و تاریخ تفکر بشر را به سه دوره الهی، فلسفی و تجربی تقسیم کرد. جامعهشناسی در مرحله بدوی یعنی نیمه دوم قرن نوزدهم تحت تأثیر اندیشه مارکس قرار گرفت. از نظر مارکس، دین آه ستمدیدگان و افیون تودههاست. مارکس نظم موجود در سرمایهدارای آکنده از تناقض و دین و دولت را ابزار حفظ نظم طبقه حاکم روزگار خود میدانست. در مرحله بعد امیل دروکیم فرانسوی بود که طبق نظریات وی، دین یکی از مهمترین ابعاد زندگی اجتماعی آدمی دانسته شده است. پس از دورکیم، ماکس وبر آلمانی، دین را به عنوان یک پدیده، اجتماعی و قابل ملاحظه تلقی کرد. وی معتقد بود اعتقادات دینی میتوانند در تحولات اجتماعی تأثیر بگذارند. پس از جنگ دوم، در آمریکا یعنی دهه 1930 پارسونز و شاگردش شیلز رویکردی مثبت و نسبتاً زیستشناختی در دین بنا نهادند. پارسونز معتقد بود زندگی اجتماعی نیازمند الگوها، نمونهها و مفاهیم مشترکی است که ارزشهای اخلاقی را در برمیگیرند و دین از این جهت میتواند نقش مهمی داشته باشد.
1- نخست اینکه چرا باورها و عملکردهای مذهبی، قادرند چنان نقش تعیین کنندهای در فرهنگها و جوامع ایفا کنند که ماهیت آن را به طور کلی متأثر از خود سازند.
2- چرا این باورها وعملکردها چنین تنوع حیرتانگیز و صور مختلف و گاه متعددی به خود گرفتهاند که بعضاً تصور میرود، که جز اشتراک اسمی دین، نقطه اتفاق دیگری نمیتوان برای آن جستجو کرد؟
امکان وعدم امکان جامعهشناسی دین منوط به روشن کردن تلقی خود از دین است. کسانی که دین را فراتر از تأثیرات اجتماعی و مقولهای مقدس میدانند که با روشهای تجربی، عقل و یا دانش انسانی، فهم آن غیر ممکن است راه را بر دانشی به عنوان جامعهشناسی دین میبندند. همچنین کسانی که پدیدههای دینی را به پدیدههای اجتماعی و روانی تقلیل میدهند راه را بر جامعهشناسی دین میبندند زیرا که موضوع مورد مطالعه با روشهای جامعهشناسی را از بین میبرند. در مقابل کسانی که نه دین را به پدیدههای دیگر تقلیل میدهند نه آن را از دسترس بشر فراتر میبرند امکان جامعهشناسی دین را میپذیرند.
جامعهشناسی دین یک بحث برون دینی است که براساس روشهای تجربی و نظری جامعهشناسی انجام میگیرد اما جامعهشناس دین (مثل جامعهشناسی اسلامی) یک بحث درون دینی است که نگرشها و جهتگیریهایش از مباحث مختلف معارف دینی مثل تفسیر و کلام و... اخذ میشود. از این رو جامعهشناسی دینی مطالعه غیر تجربی دینداران در باب نگاه دین به مسایل اجتماعی ادیان و رفتار اجتماعی دینداران است در حالی که جامعهشناس دین مطالعه اجتماعی در باب پدیدههای دینی است. دیگر آنکه جامعهشناسی دین تلقی از دین است به لحاظ جامعهشناختی و جامعهشناس دین تلقی از جامعهشناسی است به لحاظ دین. جامعهشناسی دین در مباحث خود انگیزه دفاعی و تبلیغی خاصی را دنبال نمیکند اما جامعهشناسی دین میخواهد نشان دهد که دین در محدودههای اجتماعی نظرات خاصی دارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان