24 فروردین 1395, 23:22
مقوله «احترام به خود» برای داشتن یك شخصیت قوی انسانی و متعادل، جایگاه بسیار عمیق و تعیینكنندهای دارد. اما به واقع از این موضوع چه تصوری در ذهن خود داریم؟ آیا این مقوله از جنس فكر و شناخت است یا احساس یا حاصل تلفیق و كشاكش این دو. قطعاً سرمنشأ هر احساسی، همان تجربههای عینی و ذهنی است. بهخصوص آنچه در كوچه، پس كوچههای باریك و گاه تیره و تار دوران كودكی اتفاق افتاده است و در ذهن ما بدجوری جا خوش كرده است كه خیلی به سختی میتوان نقشش را كمرنگ كرد. احساسهایی كه برآمده از همین تجربههاست كه باعث میشود بسیاری اوقات واقعیتها را نه تنها مخدوش بلكه گاهی اساساً واژگونه ببینیم. لحظهای مکث کنید تا چند نکته منفی را که درباره خودتان گفتهاید به یاد آورید، بیندیشید آنها به «احترام به خودتان»، چه شکلی بخشیدهاند، آیا هیچیک از این جملهها حرف شما نیز هست؟«من آنقدر خنگم که نگو»«با این بد بیاری که من دارم،حتماً شکست میخورم»«از خودم متنفرم».اگر ذهنتان را با اندیشههایی چنین فرودست برنامهریزی کنید، سطح «احترام به خودتان» همانجا باقی میماند. شاید به طور خودآگاه متوجه نشوید که در طول روز چند بار ازاین جملههای منفی استفاده میکنید. اما با اندکی صرف وقت و خودآزمایی دقیق، میتوانید از این شیوه تفکرتان که به صورت عادت درآمده، آگاه شوید. «احترام به خود» راستین، بزرگترین هدیهای است که ما میتوانیم به خودمان بدهیم. احترام به خود، پایه و اساس زندگی خوب است. درحالی كه مقوله «احترام به خود» اگر در دوران كودكی در یك بستر تربیتی سالم، شكل گرفته باشد به فرد كمك خواهد كرد كه در آینده از آسیبپذیری هیجانی و در برابر استرسهای مختلف مصون باشد. زیرا وقتی كودك اجازه پیدا میكند «من» خود را به صورت مستقل از مادر گسترش و شكل دهد؛ ضمن كسب توانایی برقراری رابطه با دیگران، احساس ایمنی و اعتماد بنیادین را تجربه میكند كه بعدها میتواند در كلیه مراحل زندگی او را حمایت كند. روانپزشكان معتقدند احترام به خود، برمیگردد به ارزشی كه فرد برای خود قائل است. هرچقدر این ارزش قویتر و پختهتر باشد این احساس نیز در سطح بالاتر و به طور فراگیرتری شخصیت فرد را دربرمیگیرد. به این ترتیب آنچه افراد از خودشان تعریف و تصور میكنند بر انگیزهها، نگرشها و رفتارشان در سراسر زندگی تأثیر میگذارد. احساس احترام به خود در سطح پایین معمولاً با گروهی از مشكلات دیگر مثل ضعف دانش و اطلاعات، عدم موفقیت در انجام وظایف، ضعف در ارتباطات خویشاوندی و دوستانه، خشونت و اختلالات عاطفی مثل افسردگی و خودكشی همراه است. پذیرش خود و رسیدن به یك چشمانداز مثبت در زندگی با رشد مقوله احترام به خود به صورت سالم، ارتباط پیدا میكند. افرادی كه به خودشان و تواناییهایشان اعتقاد دارند عموماً بیشتر از این احساس برخوردارند كه در نهایت تمایل به شاد زیستن و هیجانات مثبت را در آنها گسترش میدهد. راههای دیگری كه افراد میتوانند برای رشد احساس احترام به خود، در پیش گیرند این موارد است: شناختن ویژگیهای مثبت خود، تشخیص موارد و محدودههای بسیار موفقیتآمیز، برنامهریزی برای حمایت از دوستان و خویشاوندان، تمركز بر فضیلتها و تواناییهای خود و نه ماندن و غرق شدن در ناتواناییها و واماندگیها، عدم اندازهگیری و تعریف ویژگیهای خود با استانداردهای دیگران، پذیرش برخی ریسكها و خطرها برای دستیابی به موفقیت و فراگیری هدفگذاری واقعگرایانه. به اضافه اینكه، افراد میتوانند از طریق مشورت با روانپزشكان، روشهای رشد احساس احترام به خود را فراگیرند. بیتردید همه، فقدان احترام به نفس را در شرایط خاص و مهم زندگی خود- كه شاید بیش از سایر زمانها به آن نیاز دارند - تجربه میكنند. قطعاً همه میدانیم مجموعه عوامل گوناگونی این احساس را در ما ایجاد میكنند: محیط، انتظارات و تجربیات شخصی و اجتماعی. برای مثال، پژوهشهای اخیر نشان میدهد كه بدرفتاریهای زبانی و بیانی، در دوران كودكی اثر منفی زیادی براحساس احترام به خود افراد میگذارد كه تا دوران بزرگسالی ادامه مییابد. بعضی افراد، از شكاكی نسبت به خود رنج میبرند و همواره در برخورد با هرمسئلهای دنبال پیداكردن اشتباه و خطای خود هستند. این نگرش به طور طبیعی به احساس احترام به خود آنها به طور جدی آسیب میرساند.پژوهشگران مسائل اجتماعی میگویند پیامهای تبلیغاتی از جمله عوامل محیطی است كه میتواند این احساس را مخدوش كند. برای مثال، آن گروه از پیامهای رسانهها كه اغلب لاغری بیش از اندازه را توصیه میكنند میتواند اثر منفی براحساس احترام به نفس زنان داشته باشد. این پیامها دختران و زنان را دچار این وسواس و اعتقاد منفی میكند كه حتماً یك مورد نادرست كه نیاز به تغییر دارد در بدن آنها هست. در نتیجه، آنها ممكن است به سختی بتوانند در رژیم غذاییشان برای رسیدن به آن اندازه ایدهآل موفق شوند. همچنین این نگرش میتواند خطر رشد اختلالات غذایی را برای آنها درپی داشته باشد.طرز تفكر ما درباره خودمان تأثیرات شگرفی بر تمام جوانب زندگی ما دارد. افرادی كه برای خویشتن ارزش مثبتی قائلند، عموماً به عنوان نشانههای خارجی رضایت درونی، حالت توازنی را نشان میدهند و احساس امنیت و آرامش خاطر را منتشر میسازند. چنین افرادی به تقویت كنندههای اجتماعی و ستایشهای دیگران وابستگی ندارند زیرا آموخته اند چگونه بهترین دوست خود و بزرگترین مشوق خویشتن باشند. آنان شركت كنندگان، مبتكران و چاره سازانی هستند كه موجب به حركت درآمدن ماشین اجتماع میشوند. افرادی كه از عزت نفس بالا بهره میجویند، هیچ گاه در زندگی در زیر فشار انتقاد خرد نمیشوند یا به واسطه طرد شدن، احساس نابودی نمیكنند. آنان از شما به خاطر «راهنمایی سازنده تان» تشكر میكنند و زمانی كه با پاسخ «نه» مواجه میشوند، هیچ گاه آن را به معنای طرد خودشان تلقی نمیكنند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان