حجاب، تكريم، اسلام
حجتالاسلام محمدرضا زائری
نگاهی به دیدگاه رهبر معظم انقلاب درباره حجاب
سخنان رهبر انقلاب که در جایگاه ولیفقیه، معارف غنی اسلامی را برای مخاطبان به زبانی ساده و کارآمد و بنا بر مصادیق عینی و مشخص ارایه میکند، کاربردیترین منبع برای فهم دیدگاه روشن اسلام در موضوعات و چالشهای روز است.
یکی از این موضوعات عینی و ملموس که شاید هیچکس نتواند به اندازه رهبر انقلاب در ارتباط با آن رهنمودهای شفاف و روشن ارایه کند، مسأله مهم و حساس و دقیق «حجاب» است و جالب این که حجم اهتمام و گفتار ایشان در این موضوع بر خلاف توقع و انتظار بسیار قابل توجه است.
مجموعه سخنان رهبر انقلاب در این زمینه را شاید بتوان در چند محور اساسی و مشخص خلاصه کرد که برخی به زیرساختهای نظری و مفهومی حجاب و برخی به کارکردهای اجتماعی و فرهنگی حجاب نظر دارند و در پایان، تصویر روشنی از نوع نگاه انقلاب اسلامی ایران به مسأله حجاب ترسیم میکنند.
یکی از مهمترین این مبادی و اصول، توجه به مسأله حجاب به عنوان بخشی از یک مفهوم کلان و جامع فرهنگی و اجتماعی، نه به عنوان یک مسأله مستقل و انتزاعی و مجرّد است. ایشان مسأله حجاب در فرهنگ غرب را پرداخته و حاصل تفکر اروپایی ـ با همان ریشه و اساس رومی ـ میدانند که امروز از طریق سیاستهای فرهنگی غربی و غالبا در خلال قالبهایی چون فیلمهای سینمایی حاکمیت و نفوذ پیدا میکند و با موضوعات اساسی و مهمی چون جایگاه و ارزش انسان و تعریف خانواده کاملاً مرتبط است.
غرب و نقشه انسانی عالم
ایشان از این زاویه با استفاده از تعبیر دقیق و گویای «نقشه انسانی عالم» با نگاهی حکیمانه و رویکردی تمدنی به تحولات اجتماعی بشری مینگرند و مسأله زن را پیش از بحث حجاب به عنوان پایه چالشهای بعدی چون حجاب مطرح می کنند: «وقتی ما به نقشه انسانی عالم و جوامع بشری نگاه می کنیم ـ هم جوامع اسلامی مثل کشور خودمان و سایر کشورهای اسلامی، هم جوامع غیر اسلامی و از جمله جوامع به اصطلاح متمدن و پیشرفته ـ میبینیم که در همه این جوامع، متأسفانه مسألهای به نام مسأله زن همچنان وجود دارد».
و سپس از همین نقطه بحث اساسی و محوری خانواده را که زنان رکن اصلی آن به شمار میآیند، با اشاره به برخی آمار و اطلاعات جدید درباره مشکلات مربوط به خانواده در سطح جهان، به بحران جدی دنیای معاصر در همه نقاط جهان به ویژه کشورهای غربی و صنعتی اشاره دارند و ریشه آن را خطای راهبردی در تعریف نقش زن و روابط او ارزیابی میکنند: «مسأله خانواده که امروز یک مشکل اساسی در دنیاست، از کجا ناشی میشود؟... اگر این یک قلم مسأله خانواده را شما در دنیا بررسی کنید و این بحرانی را که در مسأله خانواده وجود دارد درست مورد توجه و کاوش قرار بدهید، میبینید که این ناشی از آن است که مسائل مربوط به ارتباطات دو جنس و همزیستی دو جنس و روابط دو جنس حل نشده یا به تعبیر دیگری، نگرش نادرستی است».
ایشان با تأکید بر جایگاه زن در تفکر اسلامی از اهتمام شگفت رسول گرامی اسلام ـ صلىاللهعلیهوآله ـ به این مسأله یاد میکنند و بوسیدن دست فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ توسط آن حضرت را چیزی بسیار بالاتر از یک رابطه عاطفی و شخصی و نشانه جایگاه والای زن در اندیشه اسلامی می دانند و با این تعبیر که «اسلام به خانواده اهمیت میدهد» به جایگاه زن در خانواده و سپس ترکیب محیط اجتماعی میپردازند: «مسأله زن واقعاً مسأله مهمی است... نقش زن در خانواده، در اجتماع، ارزش و اهمیت زن و اموری از این قبیل، چیزهایی است که ما حقیقتا به آنها کم پرداختهایم و از این کم پرداختن خسارت هم میبینیم».
آنگاه از این خاستگاه با قاطعیت و صراحت کامل از تشریع حجاب و دیدگاه اسلام در این زمینه دفاع میکنند و بلکه از این بالاتر، میکوشند تا موضع جمهوری اسلامی در جنگ فرهنگی و نرمستیز فکری موجود را از یک موضع انفعالی برای پاسخگویی به یک موضع جدی و فعّال و پرسشگر تبدیل کنند: «در مسأله زن ما از دنیا طلبکاریم، ما مدعی دنیاییم... این ما نیستیم که باید از موضع خودمان دفاع کنیم، این فرهنگ منحط غرب است که باید از خودش دفاع کند».
ایشان با این رویکرد تعریفی انسانی و همهفهم و معقول از زن در دیدگاه اسلام به دست میدهند و بر این اساس به تحلیل استراتژی روانی و تبلیغی کلان غرب در حوزه فرهنگ میپردازند و به موضوعی اشاره میکنند که شاید بدون روشنگری درست آن هرگز نتوان به نتیجه چشمگیری درباره بحث حجاب رسید: «زن، آن بخش زیبای آفرینش بشر است. این بخش زیبا به طور طبیعی با اندکی در پرده بودن همراه است، این خاصیت این بخش زیبا و لطیف وجود انسانی است. این پرده را دریدن و آنچه را باید با نظم و قانون پیگیری شود ـ آن نیاز غریزی انسانی، چه در زن و چه در مرد ـ بیقانون و بینظم در جامعه رواج دادن، بزرگترین خیانتی است که در درجه اول به زن و در درجه بعد به همه بشریت ـ زن و مرد انجام گرفته، این کار را سیاست های غربی کردهاند.
آن طور جنس زن را ـ یعنی همان بخش زیبا و لطیف و در پرده وجود بشر را ـ برای شغل، برای تبلیغات، برای کار به میدان کشاندن، از لبخند او، از زیباییهای او، از جسم او، از چهره او برای ترویج فلان جنس بیارزش و پست، برای به دست آوردن پول استفاده کردن، این چیزها را هم دنبال خودش دارد، طبیعی است».
ایشان با این رویکرد، به روح تشریع حجاب در احکام اسلامی یعنی تکریم و تجلیل زن اشاره میکنند و با تعبیر دقیق و مختصر «حجاب زن، تکریم زن است» به سرنوشتی که فرهنگ غربی برای زن رقم زده است، اشاره مینمایند و بهرغم آنکه منکر تجربههای مثبت فرهنگ غرب نیستند، وضعیت آشفته زن در جهان امروز را مورد بررسی قرار میدهند: «زن در فرهنگ و دنیای غربی به ابتذال کشانده و تحقیر و به او اهانت شده است... زن برای اینکه شخصیت خودش را نشان بدهد، باید برای مردان چشمنواز باشد. این شد شخصیت برای یک زن؟
باید حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوهگری کند تا مردها خوششان بیاید، این تعظیم زن است یا تحقیر زن؟... یکی از نشانههای مردسالاری غربیها همین است که زن را برای مرد میخواهند؛ بنابراین، میگویند زن آرایش کند تا مرد التذاذ ببرد. این مردسالاری است، این آزادی زن نیست. این در حقیقت آزادی مرد است. میخواهند مرد آزاد باشد، حتى برای التذاذ بصری، برای همین، زن را به کشف حجاب و آرایش و تبرّج در مقابل مرد تشویق میکنند».
با این مقدمه صریح و روشن، تعریفی که اسلام برای زن ارایه داده آشکار می شود و آن جمع بین شرایط طبیعی و ویژگی های بشری و اختصاصی زن با ارزشها و کرامتهایی است که سعادت و نیکبختی فرد و جامعه را در دنیا و آخرت تأمین میکند و در مقابل آن حقارت و پستی، به زن عظمت و بزرگی میبخشد: «عظمت زن آن است که بتواند حجب و حیا و عفاف زنانه را که خدا در جبلّت زن ودیعه نهاده است، حفظ کند. این را بیامیزد با عزّت مؤمنانه، این را بیامیزد با احساس تکلیف و وظیفه. آن لطافت را در جای خود به کار ببرد، آن تیزی و بُرندگی ایمان را هم در جای خود به کار ببرد. این ترکیب ظریف فقط مال زنهاست، این آمیزه ظریف لطافت و برندگی، ویژه زنهاست؛ این امتیازی است که خدا به زن داده است».
آیا زن را به حاشیهنشینی دعوت میکنیم؟
حال آیا دیدگاه اسلامی چنین زنی را در چنین محیط و جامعهای به انزوا و پنهان شدن دعوت میکند یا برعکس، با حفظ کرامت و جایگاه والای او نقشهای برجستهتر اجتماعی برای او رقم میزند؟ رهبر انقلاب با ذکر نمونههای عینی و مقایسه شرایط در دوران طاغوت و تحولات گسترده پس از انقلاب تأکید میکنند که نه تنها حفظ حجاب به معنی انزوا و حاشیهنشینی زن نیست، بلکه برعکس زن در چنین دیدگاهی از یک عنصر حاشیهای و تزئینی به یک عنصر تعیینکننده و فعّال و مؤثر تبدیل میشود و این چیزی است که امروز جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگویی برای دیگر جوامع عرضه میکند.
بدین ترتیب ایشان صراحتاً حجاب را در متن حضور اجتماعی پویا و جدّی زن تعریف میکنند: «مسأله حجاب به معنای منزوی کردن زن نیست، اگر کسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد، برداشتش کاملاً نادرست و انحرافی است... حجاب به هیچ وجه مزاحم و مانع فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و علمی نیست».
دلیل این رویکرد آن است که حجاب ـ هرچند بسیار مهم و جدی ـ نه یک عنصر مستقل و انتزاعی، بلکه نقطهای است از مجموعه نقاط متعدد و متنوعی که در مجموع تعریف اسلام از زندگی، انسان، دین و روابط اجتماعی را شکل میدهند و دارای غایت و هدف بسیار کلان و گستردهای هستند و حفظ و ترویج ارزشهایی را تضمین میکنند که از خلال آنها جامعه و فرد آرمانی محقق می شود: «باید گوهر انسانی در زن و مرد رشد پیدا کند، این یک مسأله ارزشی است... مسأله حجاب مسألهای است که هرچند مقدمه است برای چیزهای بالاتر، اما خود یک مسأله ارزشی است. ما که روی حجاب این قدر مقیدیم به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاههای بسیار لغزندهای که سر راهش قرار دادهاند نشود».
حال برای تأمین این هدف چه باید کرد؟ وقتی حجاب یکی از اساسیترین عناصر جامعه اسلامی و رمز صلاح و سداد زن مسلمان ـ به عنوان رکن خانواده ـ تلقی میشود و دشمن هم به همین سبب بیش و پیش از هر چیز آن را هدف قرار داده، برای محافظت از آن و گسترش آن چه باید کرد؟
با منطق رفتار کنید
رهبر انقلاب در اینجا با تأکید بر دغدغه همیشگی خود در خصوص ترویج کتابخوانی و توسعه زمینههای رشد علمی و آگاهیهای فرهنگی زنان به آموزش و تربیت اشاره میکنند و با در نظر گرفتن ضرورت وجود اقدامات قانونی، فعالیت فرهنگی و تبلیغی را کارآمدترین راهکار میدانند و تأکید میکنند که برای درمان یک بیماری و حل یک مشکل، باید از همان مسیر و موضعی عمل کرد که مشکل آغاز و منتشر شده است: «بهترین راه تأمین حجاب هم همین است که با منطق برخورد شود... آن چیزی که در اساس لازم است و مهمتر از همه، این است که شما ذهن این دختر جوان، یا این زن را ـ که عمده هم خانمهای جوان هستند ـ با اهمیت حجاب آشنا کنید؛ یعنی به او تفهیم کنید که حجاب از لحاظ شرعی و از لحاظ منطقی این است. در ذهن او استدلال درست را در مورد رعایت حجاب راسخ کنید. شما با تبلیغات کار کنید؛ یعنی همان حربهای را که افراد مورد نظر شما برای سست کردن اعتقاد به حجاب به کار میبرند، شما هم به کار ببرید... از لحاظ اجتماعی هم به ترویج دیدگاه خودتان بپردازید».
این محورهای اصلی ـ و برخی محورهای فرعی سخنان ایشان مانند تأکید بر ویژگیهای بومی و ملی فرهنگ حجاب ـ اگر به درستی و با شیوههای حرفهای و عالمانه و کارآمد به زبان محصولات فرهنگی ترجمه شوند و بر اساس آنها راهبردهای عملیاتی و اجرایی در سیاستگذاریهای فرهنگی شکل گیرد، قطعاً حاصل بسیار ارجمندتری خواهند داشت.
در آن صورت بیتردید نیازی به این همه کار موازی و تکراری و گاه کمنتیجه که بدون مبنای فکری و نظری و نقشه دقیق اجرایی و مشخص در دستگاههای مختلف صورت میگیرد نخواهد بود و از این وضع آشفته و بیسامان در صورتبندی فرهنگی جامعه بیرون خواهیم آمد.
امروز با توجه به ضرورتی که همه دلسوزان دارای دغدغه و نهادهای فرهنگی و اجتماعی مسئول ـ و بعضاً حتى نهادهای غیر فرهنگی و غیر مسئول ـ برای فعالیت در زمینه حجاب احساس میکنند، ناخواسته به سمت و سویی میرویم که گاه برخی فعالیتها نه تنها نتیجه مثبت ندارد، بلکه یا دارای نتیجه کاملاً منفی یا حداقل خنثىکننده فعالیتهای دیگر است.
اگر در نرمستیز فرهنگی امروزمان، حقیقتاً رهبر انقلاب را به عنوان فرمانده در جایگاه رصد و تشخیص خطر و تعیین اصول کلان برای مقابله و دفاع مقدس فرهنگی میدانیم، باید صادقانه در فکر و باور و مجدّانه در عمل و واقع همه طراحیها و سیاستگذاریهای فرهنگی ـ در سطوح گوناگون از گردآوری اطلاعات درست تا ارزیابی مواضع خطر و طراحی نقشه عملیات ـ با توجیه یک فرمانده صورت گیرد، نه اینکه سخنان و رهنمودهایشان را در زمینههای مختلف تنها برای تعارف و تزیین به کار بریم و در عمل به کار خود ـ حتى با نیت خیر ـ بپردازیم.