دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عنصر فرهنگی و مجموعه فرهنگی Cultural Trait & Complex

عنصر فرهنگی و مجموعه فرهنگی Cultural Trait & Complex
عنصر فرهنگی و مجموعه فرهنگی Cultural Trait & Complex

كلمات كليدي : عنصر فرهنگي، ويژگي فرهنگي، مجموعه فرهنگي، سازمان فرهنگ، نهاد

نویسنده : مصطفي همداني

به عنوان مقدمه باید دو بحث ‌فلسفی را به تناسب تبیین معنایی این دو مقوله در نظر داشت:

  1. عنصر فرهنگی و مجموعه فرهنگی،‌ تعابیری متلازم و دارای ارتباط جزء و کل هستند که هریک به نوعی دیگری را نیز تعریف می‌کند و تبیین هر یک نیازمند اشاره به دیگری است.
  2. اساساً تحقق عنصر و مجموعه منوط به تحقق همدیگر است؛ یعنی ورای ارتباطات مفهومی و حیثی، دارای ارتباط عمیق هستی‌شناسانه (آنتولوژیک) هستند. «برلو می‌پرسد مقصودمان از عنصر و ساخت چیست؟ و خود توضیح می‌دهد که تعریف کردن این‌دو، کار آسانی نیست. زیرا آن‌ها برای ما حالت مستقل یا ثابت ندارند، در واقع ما نمی‌توانیم یکی از آن‌ها را بدون دیگری داشته باشیم.»[1]

عنصر فرهنگی (یا ویژگی فرهنگی)[2]

عنصر فرهنگی، کوچک‌ترین واحد یک فرهنگ است. عنصر فرهنگی از یک جزء یا بخشی که به عناصر و بخش‌های دیگر تقسیم‌پذیر نیست تشکیل شده است. برخی عناصر فرهنگی، بیش از یک شیء ساده نیست، مثلاً یک انگشتر، قیچی یا عصا، اما عناصر دیگری نیز هست که مادی نبوده، بلکه نمونه‌ای از رفتار است،‌ مانند دست دادن، سلام کردن، و نماز گزاردن. اشیاء دسته اول را عناصر مادی، و دسته دوم را عناصر غیرمادی فرهنگ می‌نامند.[3]

برخی دیگر در تعریف عنصر فرهنگی گفته‌اند: «ویژگی یا عناصر فرهنگی، کوچک‌ترین جزء فرهنگ است که اگر تجزیه شود، دیگر بخشی از فرهنگی نخواهد بود.»[4]

مجموعه فرهنگی (یا سازمان فرهنگ)[5]

هر فرهنگ به شیوه نظام‌یافته‌ای سازمان می‌یابد تا امکان روابط متقابل مؤثر را برای افراد و گروه‌ها فراهم کند. عنصر فرهنگی، به کوچک‌ترین واحد فرهنگ اطلاق می‌شود که ممکن است یک عبارت، شیء، حرکت یا نماد باشد. مجموعه فرهنگی،‌ به مجموعه پیچیده‌ای از عناصر منسوب به آن فرهنگ برمی‌گردد.[6]

برخی دیگر در تعریف مجموعه فرهنگی گفته‌اند: «ترکیب فرهنگی، مجموعه‌ای تشکیل شده از عناصر فرهنگی است که کاربردی خاص دارد. مجموعه فرهنگی را می‌توان تجمعی از صفت‌های فرهنگی تعریف کرد که از کارکرد یکپارچه‌ای برخوردار است، به صورت یک واحد در مکان و زمان پابرجاست، قابلیت نفوذ متقابل فرهنگی دارد و به یک جنبه از فرهنگ کلی محدود می‌شود.»[7]

نسبیت عنصر فرهنگی و مجموعه فرهنگی[8]

این دو مفهوم، دارای نوعی نسبیّت هستند؛ به این معنی که ممکن است یک عنصر در مقایسه با عناصر خردتر، عنوان مجموعه فرهنگی به خود بگیرد و یک مجموعه نسبت به مجموعه‌های بزرگ‌تر،‌ خود یک عنصر باشد. «عناصر و ساخت، درهم آمیخته و با یکدیگرند. برخی اوقات کوشش می‌کنیم که آن‌ها را مجزا و دوگانه بدانیم. مثلاً در زمینه هنر ممکن است بگوییم ساخت مهم‌تر از عناصر است. یا ممکن است به بحث در این‌باره بپردازیم که آیا در ارتباط،‌ ایده خوب (عناصر) مهم‌تر است یا خوب سازمان دادن (ساخت) این عناصر؟ برلو این بحث را مشابه همان دور باطل مرغ اول به وجود آمد یا تخم‌مرغ می‌داند.» برلو با تحلیل ارتباط درخت و جنگل می‌گوید: «یک عنصر از جنگل کدام است؟ بی‌شک یک درخت. به این ترتیب این‌بار جنگل یک ساخت است و درخت عنصر. به همین ترتیب ساقه عنصر و درخت ساخت می‌شود و موضوع را همچنان می‌توان تعمیم داد.»

ارتباط عنصر فرهنگی، مجموعه فرهنگی و نهاد

عنصر فرهنگی، کوچک‌ترین واحد فرهنگ است، در حالی که مجموعه فرهنگی مشتمل بر چندین عنصر است که با یکدیگر ترکیب شده، باهم عمل می‌کنند. مجموعه‌های فرهنگی، مانند زراعت، صنعت و مشارکت دسته‌جمعی در مسابقه فوتبال است. هر کدام از این فعالیت‌ها مستلزم به کارگیری و شناخت توأم چندین عنصر مختلف فرهنگی است.[9]

مثال: توپ، جوراب، لباس مخصوص، تور، راکت و دیگر اشیاء به‌کار رفته در بازی پینگ‌پونگ، جزو عناصر فرهنگی است؛ حرکات ویژه، قواعد و اصطلاحات خاص بازی نیز در همین شمار است. اما بازی پینگ‌پونگ مجموعه‌ای فرهنگی است که از مجموعه عناصر فرهنگی منسوب به آن ساخته شده، و این مجموعه، خود جزیی از نظام روابط اجتماعی و سازمان‌یافته وسیع‌تری است که آن را نهاد تفریح و فراغت می‌نامند. و نهاد، نظام روابط اجتماعی الگو شده و سازمان‌یافته‌ای است که در قالب آن، ‌کارکردها و برآوردن نیازهای ضروری فردی و گروهی ممکن می‌شود. همه جوامع بشری، برای انجام کارکردهای ضروری و تأمین نیازهای حیاتی اعضای گروه خود، پنج نهاد اجتماعی اساسی را بنیاد نهاده‌اند. این نهادهای پنج‌گانه عبارتند از:‌ نهادهای خانواده، ‌آموزش و پرورش، سیاست، اقتصاد و دین. افزون بر آن، جوامع جدید نهادهای دیگری را نیز به فهرست یادشده افزوده‌اند؛ برای مثال، در امریکا نهاد نظامی و نهاد تفریحی نیز بر آن افزوده شده است.[10]

این ارتباط میان عنصر فرهنگی، مجموعه فرهنگی و نهاد، در نمودار نمایش داده شده است.

ارتباط میان عنصر فرهنگی، مجموعه فرهنگی و نهاد

 

مقاله

نویسنده مصطفي همداني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

مراحل خلقت انسان

No image

شفاعت از دیدگاه قرآن

خبرگزاری فارس: شفاعت‌بی قید و شرط نیست و اصل شفاعت، شفاعت کننده و شفاعت‌شونده همه به اجازه و اذن خداوند است. علاوه بر آن، شفاعت‌شونده باید واجد شرایطی باشد که برخی از آنها ذکر شد و اگر کسی واجد شرایط نباشد مورد شفاعت قرار نمی‌گیرد; هر چند که همسر پیامبر باشد...
No image

زبان قرآن؛ ساختار و ویژگى‌‌ها

مقاله حاضر کوششى است مختصر و ناچیز در تحلیل ساختار زبان قرآن و ترسیم و تعریف خصوصیات آن که در دو محور تقدیم مى‌گردد: محور اول گزارش برخى از نظریه‌هاى مطرح در این باب همراه با بررسى اجمالى آنها و اختیار نظریه قابل دفاع‌تر است. محور دوم تصویر ویژگى‌هایى است که مجموعه آنها هویت زبان قرآن را مى‌شناساند و مرز آن را از سایر زبانها متمایز مى‌کند...

پر بازدیدترین ها

No image

مراحل خلقت انسان

No image

اعجاز ادبی قرآن مؤثرترین سلاح در برابر عملیات روانی مشرکان

خبرگزاری فارس: در این مقاله سعی بر آن است تا از منظر دیگری بر اعجاز قرآن بپردازد و از این طریق به اقناع مخاطب بپردازد. این نظرگاه اعجاز ادبی قرآن است...
No image

«جاهلیت» در قرآن‌

از کلمه «جاهلیت» در چهار سوره مدنى قرآن کریم یاد شده است: آل عمران، مائده، احزاب و فتح. جاهلیت در اصطلاح قرآنى از ریشه جهل به معنى سفاهت، دشمنى، غضب و سبک مغزى مشتق است نه از جهل به معناى نادانى و تباهى و سرگردانى...
No image

رابطه مهجوریت قرآن و مهجوریت اهل بیت(ع)

عمیق بودن قرآن و نیازمندی آن به تفسیر، معرّفی اهل بیت علیهم السلام به عنوان متخصّصان و کارشناسان شریعت، برای توضیح و تشریح کتاب آسمانی را ضروری می سازد و ضمیمه شدن اهل بیت به عنوان «ثقل اصغر» به «ثقل اکبر» در حدیث شریف ثقلین، در همین راستا صورت گرفته است...
No image

زبان قرآن؛ ساختار و ویژگى‌‌ها

مقاله حاضر کوششى است مختصر و ناچیز در تحلیل ساختار زبان قرآن و ترسیم و تعریف خصوصیات آن که در دو محور تقدیم مى‌گردد: محور اول گزارش برخى از نظریه‌هاى مطرح در این باب همراه با بررسى اجمالى آنها و اختیار نظریه قابل دفاع‌تر است. محور دوم تصویر ویژگى‌هایى است که مجموعه آنها هویت زبان قرآن را مى‌شناساند و مرز آن را از سایر زبانها متمایز مى‌کند...
Powered by TayaCMS