نویسنده: حمید مرادخانی
از نظر اسلام، همان گونه که شخص و شخصیت، گرامی و عزیز است، آیین و دین اسلام نیز عزیز است و باید احترام آن داشته شود. بنابراین هر گونه اعمال و رفتاری که موجب بی احترامی و وهن اسلام شود، حرام است. همان گونه که مومن نمیتواند جامهای را بپوشد که او را خوار و ذلیل کند، نمیتواند کاری را انجام دهد که موجب وهن اسلام و مسلمانی شود. برخی از مردم، برای خودشان عزت و احترامی قایل هستند و اجازه نمیدهند تا کسی مقام و منزلت ایشان را کوچک شمارد. از این رو، تلاش میکنند تا شخصیت آنها در جامعه عزیز و گرامی داشته شود. پس چنان رفتار میکنند که ادب اجتماعی میطلبد و از هرگونه عوامل وهن آور پرهیز میکنند تا خدای ناکرده خوار و ذلیل نشوند و کمترین اهانتی به آنان صورت نگیرد.
هم چنین بر هر مسلمانی است که چنان مسلمانی کند که اسلام متهم نشود و از سوی دیگران به عنوان آیینی شناخته نشود که همگان از آن بیزاری بجویند، بلکه میبایست اسلام چنان نمایانده شود که هر کسی افتخار کند که به اسلام و مسلمانی شناخته و معروف شود.
اسلام، جامع همه خوبیها
اسلام خود را دین فطرت و عقل سلیم و آیین درست زندگی معرفی میکند. هر امتیاز خوب و نیکی را که میتوان برای یک آیین و دین از نظر عقل سالم و فطرت سلیم انسانی تصور کرد، اسلام آن را برای خود تعریف و بیان کرده است. با این همه دیده میشود که برخی از افراد اسلام را چنان معرفی میکنند که مجموعهای از آیینهای زشت، بد، بی خردی، ناپسند و ضدانسانی است؛ در حالی که اسلام از آنها پاک و مبراست. البته گاه این گونه معرفی بد و نادرست، از سوی دشمنان انجام میشود؛ ولی گاه دیگر، از سوی مسلمانان این اتفاق رخ میدهد؛ زیرا برخی در مقام تبیین اسلام، مجموعهای از بینشها و نگرشها را به اسلام نسبت میدهند که اسلام از آنها مبرا و پاک میباشد؛ یعنی در حوزههای اعتقادی، احکام عملی و هنجارهای اخلاقی، مباحث و مسایلی را به اسلام نسبت میدهند که اسلام واقعی و راستین هیچ سنخیتی با آنها ندارد. این عمل به سبب عدم فهم درست اسلام و یا اشتباه و خطا در شناخت اسلام از سوی برخی از عالمان دینی اتفاق میافتد که اسلام شناس کامل نیستند.
در برخی از موارد و در مقام عمل، مسلمانان به گونهای عمل میکنند که اسلام از آن اعمال بیزار است؛ در حالی که شخص خود را مسلمان معرفی میکند و اعمال زندگی خود را مطابق آن بر میشمارد؛ ولی هنگامی که ناظر بیرونی به این اعمال نگاه میکند، از هر گونه مسلمانی بیزار میشود و میگوید که اگر اسلام و مسلمانی این است، عطایش را به لقایش بخشیدم. در حقیقت گاه از اسلام در مقام بیان و یا عمل، بد دفاع میشود و گاه دیگر، دفاع بد میشود. لذا چهرهای نادرست و نارسا از اسلام ارایه میشود.
انتساب به ایمان ممنوع
گاهی دیده میشود که برخی از افراد میکوشند تا خود را از انتساب به اسلام مبرا شمارند. این برای کسانی که اعتقادی به اسلام ندارند و یا در عمل، مسلمان نیستند، امری پسندیده است تا ناظر بیرونی گمان خطا نبرد که این افراد مسلمان هستند و چنین اعتقاد یا اعمالی دارند. اما گاهی هم اسلام باید خودش را از برخی از افراد، پاک و مبرا بداند. با نگاهی به آیه 14 سوره حجرات و آیات دیگر قرآن میتوان این مفهوم را از قرآن به دست آورد که اسلام از انتساب برخی از افراد به مسلمانی بیزاری میجوید. از جمله این افراد میتوان به منافقان اشاره کرد؛ زیرا انتساب ایشان به اسلام در حالی که هیچ اعتقادی به باورهای آن ندارند و در مقام عمل برخلاف احکام و اصول اخلاقی آن حرکت میکنند، عین وهن به اسلام و مسلمانی است.
گروه دیگر از مردم نیز به سبب این که هنوز بینشها و نگرشهای آنان براساس آموزههای وحیانی اسلام و قرآن شکل نگرفته است، بیرون از دایره ایمان قرار میگیرند و خداوند در همین آیه به صراحت از ایشان به عنوان مسلمانی تبری میجوید؛ زیرا هر یک از عناوین اسلام و ایمان، ویژگیها و خصوصیاتی را میطلبد که در منافقان یا مسلمانان سست ایمان و یا ناقص الایمان نیست.
بر این اساس باید گفت که هر کسی نمیتواند خود را مسلمان شمارد یا مومن بداند. اتخاذ چنین عناوینی برای کسانی که بر باورهای اسلامی و یا ایمانی نیستند، حرام و ممنوع است. در همین راستا امام رضا(ع) برخی از مدعیان تشیع را به خانه خویش راه نداد؛ زیرا خود را از شیعیان اهل بیت(ع) میشمردند در حالی که هنوز به مقام تشیع نرسیده بودند.
بنابراین، استفاده از عناوین و نامهایی چون اسلام، ایمان و تشیع زمانی جایز است که شخص به درستی بیانگر این عناوین باشد و بیان و عملش آن را نشان دهد.
آثار انتساب به اسلام و ایمان
انتساب شخص به عناوین و نامهایی چون مسلمانی و شیعه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اقتضائاتی دارد که اگر شخص آن را نداشته باشد، این انتساب همانند جعل اسناد رسمی، از مصادیق سرقت و تهمت است. تنها اشخاصی میتوانند خود را منتسب به اسلام و ایمان و شیعه کنند که واقعاً این عناوین در آنان وجود داشته باشد و آنان مصداق آنها باشند. بنابراین کسی که مسلمان نیست یا محب اهل بیت(ع) است ولی شیعه و پیرو واقعی ایشان نیست، نمی تواند خود را منتسب به اسلام و تشیع کند؛ زیرا چنین کاری همانند این است که شخصی بی آن که تحصیلات عالی داشته و از نهادهای رسمی مجوز استفاده از عنوان دکترا را کسب کند، خود را دکتر بنامد.
از نظر امام رضا(ع) و دیگر امامان(ع)، استفاده کسانی که شیعه نیستند و تنها محب اهل بیت(ع) هستند، از عنوان شیعه نه تنها سرقت و دزدی است، بلکه جرم و گناه است که علاوه بر مجازات در آخرت، تبعات و پیامدهایی در دنیا به دنبال دارد.
خداوند در آیات 29 تا 32 سوره احزاب به زنان پیامبر(ص) هشدار میدهد که انتساب به بیت شریف پیامبر(ص) اقتضائاتی دارد که میبایست رعایت شود؛ چنان که رعایت آن امور و یا عدم رعایت آن نیز پاداش و مجازاتهای مضاعفی را به دنبال خواهد داشت. این بدان معناست که انتساب به شخص یا چیزی چون ایمان و تشیع، اقتضائاتی دارد که اگر رعایت شود، آثار ویژه و اگر مراعات نشود مجازات خاصی را خواهد داشت.
حرمت رفتار وهن آمیز
خداوند در آیه 104 سوره بقره، موردی را مطرح میکند که باید به آن فراتر از مورد و مصداق بیان شده، توجه شود. هر چند که خداوند در این آیه به یک مسئله جزیی و فرعی اشاره میکند ولی میتوان از آن یک قاعده کلی فقهی استنباط کرد که در همه ابواب فقه و عمل مسلمانی، ساری و جاری میشود. خداوند در این آیه به مسلمانان هشدار میدهد که به جای واژه «راعنا» از واژه «انظرنا» استفاده شود؛ زیرا کاربرد واژه نخست موجب سوءاستفاده دشمنان و وهن اسلام و مسلمین خواهد شد؛ چرا که واژه راعنا که در زبان عربی به معنای «به من بنگر» است؛ در زبان عبری به معنای «حمقنا، ما را احمق کن» است و یهودیان از این واژه سوءاستفاده کرده و مسلمانان و اسلام را تحقیر و مسخره میکردند. با آن که کاربرد واژه در زبان عربی به معنای رعایت کردن و توجه یافتن به شخص است ولی چون «رعن» در زبان عبری به معنای احمق کردن است، موجب سوءاستفاده دشمن کینه توزی چون یهودیان مدینه علیه اسلام و مسلمین میشود؛ از این رو کاربرد آن غیر جایز دانسته شد. از این آیه میتوان استنباط کرد که هرگونه اعمال مجاز و مباحی که سبب سوءاستفاده دشمنان میشود، حرام است. اگر زمانی قمه زدن یا زنجیرزنی عمل مباحی بود، هنگامی که پخش تصاویر آن در ماهوارهها موجب وهن اسلام و تشیع است، عملی حرام تلقی میشود و جایز نخواهد بود.
البته آن چه گفته شد در امور مباح است و گرنه در احکام اسلامی که حکم قطعی خداوند است نمیتوان این گونه رفتار کرد. بنابراین در جایی که حکم شرعی قاطع وجود دارد، مسلمان مومن هرگز از انجام آن کوتاه نمیآید و آن را تعطیل نمیکند هر چند که از سوی دشمنان تمسخر شود و یا سوءاستفاده تبلیغاتی از آن شود؛ زیرا مومن از ملامت و سرزنش سرزنشگران نمیترسد و به احکام الهی پای بندی عملی خود را نشان میدهد؛ زیرا خداوند از مسلمان خواسته تا در آن چه مامور است استقامت ورزد و از سرزنش سرزنشگران نهراسد.(مائده، آیه 54)
روزنامه کیهان، شماره 19771، 29/7/89، صفحه 6