دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حقوق اقلیت ها در نظام علوی

No image
حقوق اقلیت ها در نظام علوی
از نظر حضرت علی (علیه السلام)، همه انسان ها در همه جوامع واعصار، بدون هیچ گونه تبعیض از شایسته ترین حقوق برخوردارند.محتوای فرمان حضرت به مالک اشتر به گونه ای روشن بر این معنا دلالت دارد. مقدمه یکی از بحث های مطرح در حکومت اسلامی، به خصوص در شرایط کنونی، موضوع حقوق اقلیت ها است. این عنوان، که هم قابل انطباق براقلیت های مذهبی و غیر مذهبی است، ابعاد گوناگونی دارد. آنچه بیشتردر این نوشتار مورد توجه قرار گرفته، حقوق اقلیت های مذهبی است. هرچند اقلیت های غیر مذهبی نیز در صورتی که حالت محاربه به خودنگرفته باشند، دارای همان وضعیت اقلیت های مذهبی هستند. یکی از وظایف مهم حکومت اسلامی و نهادهای آن به رسمیت شناختن،نهادینه کردن و اجرای حقوق انسان های تحت حاکمیت خویش است.(1) اگر چه اجرای چنین حقوقی جدای از ادای تکالیف نمی باشد. دولت اسلامی، که نمود دولت رحمت و گذشت است، (2) ازهمان ابتدا به گونه ای عمل کرد که حقوق همه مردم تضمین گردد، مگرآن که با اعمال و رفتار خود، زمینه سلب این حقوق را از خویش به وجودآورد. قرآن کریم با رسمیت بخشیدن به اقلیت ها، حقوق آنان را نیز به رسمیت شناخته است.(3) پیام اسلام و پیامبران (علیهم السلام) برای تحقق بخشیدن به این آرمان در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، واردشده و موجب رحمت عالمیان گردیده است. هر فرد و گروهی می تواند بااختیار خود، هر عقیده ای را برگزیند، گر چه تنها دین پذیرفته شده نزد خداوند، چیزی جز اسلام نمی باشد.(4) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)با انعقاد قرار داد صلح و سازش با اهل کتاب، این روش را به طور عملی به اجرا گذاشتند.(5) دوران پنج ساله نظام علوی نیز از این قاعده کلی جدا نیست.نمونه های متعدد تاریخی ـ که در ضمن بحث خواهد آمد ـ گویای این واقعیت است. از آنجا که این تحقیق در صدد بررسی حقوق اقلیت ها درنظام علوی است، ابتدا به اصول حاکم بر روابط دولت اسلامی و اقلیت هامی پردازد و سپس با طرح انواع حقوق این گروه ها، به نمونه های تاریخی آن در حکومت امام علی (علیه السلام) اشاره خواهد شد. (انسان) در فرمان حضرت علی (علیه السلام) به مالک اشتر از نظر حضرت علی (علیه السلام)، همه انسان ها در همه جوامع واعصار، بدون هیچ گونه تبعیض از شایسته ترین حقوق برخوردارند.(6)محتوای فرمان حضرت به مالک اشتر به گونه ای روشن بر این معنا دلالت دارد. کلمه (ناس)، (رعیت) و (عامه) و بیان مشابهت مردم درخلقت همه گویای این واقعیت است.(7) از دیدگاه علی بن ابی طالب (علیه السلام)حاکم اسلامی موظف به اعمال محبت و لطف در موردهمه مردم و از جمله اقلیت ها می باشد. او نباید حالت درنده خویی داشته باشد و خوردن رعیت خویش را غنیمت شمارد.(8) در این مکتب، مردم بر دو نوعند: یا برادر دینی حاکم و یا نظیر او در خلقت. پس جای رفتارهای غیر انسانی نسبت به آنها وجود ندارد. این اصل، از دستورحضرتش به مالک درباره لزوم رحمت و محبت قابل استفاده است. دراین بین، آنان که به یکی از ادیان حقه مانند یهود و نصارا معتقدند ازحقوق بیش تری برخوردارند. این گروه می توانند ارتباطات رسمی درشکل قرار داد ذمه با مسلمانان برقرار نمایند. این وضعیت، حتی نسبت به ادیان ساختگی، مادام که به مسلمانان، حکومت اسلامی و سایرانسان ها صدمه نرسانند، می تواند اجرا گردد.(9) در این مکتب، همه انسان ها در حقوق و تکالیف بسیاری مشترکند.احترام ذاتی، کار و فعالیت مناسب و سودمند و حق بهره برداری از مزایای مادی و معنوی اسلام مشروط به عدم مزاحمت با حقوق سایر مسلمانان و استحقاق عقوبت در صورت تخلف از قوانین، از این جمله است. این نکته نیز مد نظر است که در فرمان حضرت علی (علیه السلام)، از مالک خواسته می شود افراد جامعه ای که زمامداری آن در به عهده گرفته، باحقایق اسلامی ناب آشنا نماید و آنها را در سیر نهایی کمال خود قراردهد؛ زیرا هر انسان ذی حقی می تواند از حقوق خود سوء استفاده کرده وبا توجه به موقعیتی که اسلام در اختیار آن قرار داده است، حقوق دیگران را ضایع کند و موجبات اخلال در نظم عومی و فساد اخلاقی اجتماعی رافراهم کند. در این صورت، بر حاکم اسلامی فرض است که به شدت ازعمل او جلوگیری کند و هم خود فرد و هم جامعه اسلامی را از خطرسقوط نگه دارد. با مقایسه کلام حضرت علی (علیه السلام) در مورد انسان و سایرمکاتب فکری، که انسان را در همین بعد طبیعی خلاصه می کنند و هیچ بعد و استعداد و رفتاری جز همانچه با نمودهای طبیعی و مستند به انگیزه های طبیعی از خود بروز می دهد، قایل نیستند، زیبایی های مکتب الهی اسلام در مورد انسان بسیار چشمگیر خواهد بود.(10) اصول لازم الرعایه برای حاکم اسلامی نسبت به همه مردم در نامه حضرت علی (علیه السلام) به مالک، اصولی ترسیم شده است که همه آنها باید از سوی حاکم اسلامی اجرا شود تا بنیان حکومت اسلامی تقویت گردد. این اصول که نسبت به همه افراد باید اعمال شود،در مورد اقلیت ها نیز جریان دارد: انصاف : در بخشی از نامه حضرت می خوانیم : (بین خدا و مردم از یک طرف و خویشتن و خواص دودمانت و هر که از مردم جامعه که تمایلی به او داری از طرف دیگر، انصاف داشته باش).(11) در این کلام، کلمه (ناس) به کار رفته که اسم جمع و شامل همه مردم بدون استثناست.جایگاه انصاف فراتر از اعمال حقوق است. حرکت در چارچوبه قرار دادذمه، می تواند تبعاتی داشته باشد که با اعمال و اجرای اصل انصاب آن آثار از بین خواهد رفت. جالب آنکه در جای دیگر، حضرت عدم اجرای انصاف را مساوی با ظلم تلقی می کند و نتیجه ظلم به بندگان خدا چیزی جز خصومت الهی نمی باشد و در نهایت، به حالت محاربه با خداوندمی انجامد، مگر آن که جبران کند و راه توبه در پیش گیرد.(12) چنین وضعیتی در هیچ یک از اسناد حقوق بشر، که با فریاد بلند اجرای بدون تبعیض حقوق را اعلام می کند، وجود ندارد.(13) نهایت چیزی که دراسناد حقوق بشر یافت می شود، درخواست اجرای حقوق توسطدولت هاست، در حالی که سخن حضرت حاکی از ضمانت اجرای بسیارقوی حقوق اسلامی است. حضرت در این سخن، نه تنها عدم اجرای حقوق را ممنوع می کند، بلکه عدم اعمال انصاف را در ردیف جنگ با خدامی داند.(14) بر طرف کردن کینه : (هر کینه ای را از درون مردم بر طرف کن)(15)این سخن، که حاکی از روح بالای رهبران اسلامی است، در مورداقلیت ها لازم تر می باشد؛ زیرا با توجه به شرایط قرار داد ذمه، امکان نوعی حقد و کینه وجود دارد و حاکم اسلامی می تواند با تدبیر خاص خود،مانع از تحقق چنین وضعیتی گردد. اصل رسیدگی به احتیاجات : از جمله اموری که باید به طور مستقیم توسطحاکم اسلامی اعمال شود، بر طرف کردن نیازهای مردم است. این اصل در کلام علی بن ابی طالب (علیه السلام) به مالک مطرح شده است.(16)از سوی دیگر، حضرت سفارش می کند که کار مردم بدون تأخیر انجام پذیرد. این سخن ناظر به اقلیت ها نیز می باشد. دوری از تبعیض : در جای جای نهج البلاغه، به خصوص نامه مالک،حضرت این اصل را تذکر می دهند. روشن است که مخالف در فرض مذکور، ناظر به کسی است که حالت محاربه به خود نگرفته باشد. اصل محبت و رفق : چشم پوشی از خطای مردم و عفو و گذشت تا حدی امکان، موجبات برقراری روابط حسنه بین گروه ها و افراد جامعه را فراهم می آورد؛ چنانچه برخوردهای تند می تواند زمینه از هم گسیختگی جامعه را فراهم کند که در نتیجه، نه اکثریت و نه اقلیت هیچ کدام نمی توانند از حقوق خود بهره مند شوند. حضرت در نامه خود، این گونه می فرمایند: (ای مالک، رحمت و محبت به رعیت را در قلب خود واردکن و برای آنان درنده ای وحشی مباش...).(18) اصل احترام به سنت ها: در این باره، حضرت می فرماید: (هرگز سنت نیکی را که موجب وفاق مردم گشته و توده جمعیت بر مبنای آن اصلاح شده است نادیده نگیر).(19) این سفارش حضرت شامل سنت های اقلیت واکثریت می گردد؛ زیرا روش پسندیده همیشه در انحصار اکثریت نبوده است. از سوی دیگر، احترام به شیوه های نیکو موجبات گردهمایی گروه های اقلیت در کنار اکثریت مسلمان را فراهم می کند. نکته جالب توجه آن که در این زمینه حضرت قدمی فراتر از تلاش سازمان های بشردوستانه، که صرفٹ خواستار اجرای حقوق هستند، برداشته است ؛ حرکتی که پس از گذشت چهارده قرن، هنوز دنیا نتوانسته به آن برسد. اصل هم زیستی مسالمت آمیز: اسلام همه پیروان ادیان الهی را به همکاری فراخوانده (20) و این خود شاهد عظمت این شریعت الهی است. قرآن ازتمام اهل کتاب می خواهد که بر محور مشترکات جمع شوند. این سخن نه تنها در اول بعثت، بلکه در آخرین آیات الهی، نیز منعکس شده است.(21) اصل تعاون : شرکت در فعالیت های اجتماعی بر محور بر و تقوا مطلوب قرآن کریم است، چنانچه می تواند به بسیاری از اختلافات نیز پایان دهد. از این رو، اسلام از همه افراد جامعه اعم از اکثریت و اقلیت،می خواهد که در فعالیت های تعاونی بر محوریت تقوا جمع گردند.(22) اصل احسان : جدای از روابط خشک قانونی بین حاکم و مردم، اسلام بانگرشی عمیق، روح همکاری و امید را در قالب اصل احسان ونیکوکاری، به جامعه تزریق کرده است. حاکم اسلامی با اجرای این اصل، حتی نسبت به اقلیت ها، می تواند بسیاری از معضلات اجتماعی واقتصادی مردم را بر طرف کند. زمانی که حضرت علی (علیه السلام)حاکم جامعه اسلامی بودند، به پیرمرد عاجزی که از مردم گدایی می کرد،برخوردند. حضرت از اصحاب خود درباره آن پیرمرد پرسیدند. در جواب گفتند: این شخص نصرانی است. حضرت فرمودند: از او کار کشیدید تازمانی که پیر شد، آن گاه از کمک به او خودداری می کنید؟ سپس فرمودنداز بیت المال به او روزی بدهید.(23) نمونه ای از روابط اخلاقی، عاطفی حاکم اسلامی زمانی که حضرت علی (علیه السلام) حاکم جامعه اسلامی بودند، در راه خود به سوی کوفه با مردمی از اقلیت های مذهبی برخورد نمودند و چون بخشی از مسیر هر دو مشترک بود، توافق کردند که این مسافت را با هم بپیمایند. آن گاه به دو راهی رسیدند، مرد با کمال تعجب دید که رفیق مسلمانش از راه کوفه نرفت و به مصاحبت خویش ادامه داد. با شگفتی تمام پرسید: مگر نگفتی به قصد کوفه می روی؟ مصاحبش با کمال مهربانی پاسخ داد: بلی. مرد که قانع نشده بود، پرسید: پس چرا از این سومی آیی؟ حضرت در پاسخ فرمود: می خواهم قدری تو را مشایعت کنم ؛پیامبر ما فرموده است ک هر گاه دو نفر در راهی با یکدیگر مصاحبت کنند حقی بر یکدیگر پیدا می کنند. اکنون تو حقی بر من پیدا کردی. من به سبب این حق، چند قدمی تو را مشایعت می کنم، سپس به راه خودمی روم. تعجب آن مرد زمانی بیشتر شد که متوجه شد رفیق مسلمان اوحاکم کوفه است.(24) در نظر حضرت، اموال و اعراض اهل کتاب همانند مسلمان محترم است و از این رو، پس از آن که خبر حمله سپاه معاویه به شهر انبار وتعرض آنان به زنان مسلم و غیر مسلم (اهل ذمه) را شنیدند، فرمودند:(به من خبر رسیده که یکی از آنان به خانه زن مسلمان و زن غیرمسلمانی که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده، وارد شده وخلخال، دستبند، گردنبند و گوشواره های آنها را از تنشان بیرون آورده، درحالی که هیچ وسیله ای برای دفاع جز گریه و التماس نداشته اند. آنهابدون پرداخت کوچک ترین هزینه ای با غنیمت فراوان برگشته اند. اگر به خاطر این حادثه، مسلمانی از تأسف بمیرد ملامت نخواهد شد و از نظرمن سزاوار است).(25) در نامه ای که به عمال خراجی خود می نویسند، می فرمایند: برای گرفتن خراج از بدهکار، لباس تابستانی یا زمستانی و ابزاری را که با آن به کارهایش می رسد و نیز برده اش را به فروش نرسانیده و نیز برای درهمی، کسی را تازیانه نزنید. همچنین برای جمع آوری خراج، به مال احدی، چه مسلم و چه ذمی، دست نزنید، مگر اسب یا سلاحی باشد که برای تجاوز به مسلمان ها به کار گرفته می شود.(26) احترام ذمی در اسلام به قدری است که می تواند علیه حاکم اسلامی اقامه دعوا کند و از او بینه بخواهد؛ چنانچه در مورد زره حضرت چنین اتفاقی افتاد و در بحث (تساوی در برابر قانون) به آن اشاره خواهیم کرد. از جابر بن عبد الله انصاری روایت شده است که روزی از مقابل ماجنازه ای عبور داده شد. در این هنگام، حضرت رسول ( صلی الله علیه واله) قیام کردند و ما نیز به پا خاستیم. آن گاه به حضرت عرض کردیم : یارسول الله، این جنازه مربوط به شخص یهودی است. حضرت در پاسخ فرمودند: هر موقع جنازه ای را دیدید به پا خیزید.(27) مسائلی که در عقد امان مطرح است، شاهد دیگری از موج روابطعاطفی و اخلاقی اسلام است و شاید کم تر بتوان در موارد دیگر اثری ازچنین روابطی یافت.(28) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برای احوال پرسی و عیادت بیماران آنان به بالینشان می رفتند و در تشییع جنازه مردان آنان حضورمی یافتند تا آنجا که در مرگ عبد الله بن أبی، که از سوی یهودیان برگزارشده بود، شرکت کردند و به یهودیان و فرزندان وی تسلیت گفتند.(29) حقوق اقلیت ها اگر چه بررسی تمام حقوق اقلیت ها در نظام علوی تتبعی گسترده می طلبد و در نتیجه، حجم وسیعی را نیز به خود اختصاص خواهد داد، اماتلاش خواهد شد به مهم ترین آن موارد اشاره گردد. از این رو، حقوق ذیل مطرح می گردد: الف. آزادی عقیده : آیات چندی از قرآن کریم بر آزادی عقیده اهل کتاب دلالت دارد.(30) در گفت و گوی یهود با پیامبر(صلی الله علیه و آله)گفتند: ای محمد (صلی الله علیه و آله)، ما از دین خود دست برنمی داریم ؛ چون بر هدایت و حق هستیم.(31) پیامبر(صلی الله علیه وآله) در نامه ای به اسقف های نجران فرمودند: هیچ اسقفی از مقام خود وهیچ راهبی از شأن خود و هیچ کاهنی بر کنار نخواهد شد.(32) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اصل سیزدهم خود،آزادی عقیده و مراسم را پذیرفته و در اصل بیست و سوم، ممنوعیت تفتیش عقاید را مطرح کرده است. ب. آزادی بیان : این اصل علاوه بر آنکه در آیاتی از قرآن کریم به رسمیت شناخته شده، (33)در سیره عملی رهبران معصوم جامعه اسلامی نیز وجود داشته است. شخصی یهودی به امام علی (علیه السلام)گفت : شما از دفن پیامبرتان فارغ نشده بودید که اختلاف کردید. حضرت فرمودند: ما در آنچه از او رسیده بود اختلاف کردیم و نه خود ایشان.(34) اهل کتاب حق نوشتن تورات و انجیل و دیگر کتاب های خود رادارند.(35) اصل 64 قانون اساسی نیز این حق را به رسمیت شناخته است. البته این حق هیچ گاه به طور مطلق نبوده است و از این رو،محدودیت هایی در مورد آن وجود دارد. این محدویت ها عبارتند از(36): 1. عدم بدگویی از اسلام ؛ 2. عدم اتهام به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و رهبران معصوم جامعه اسلامی ؛ 3. عدم تحریف سخن الهی. ج. حق قانون گذاری : در روایتی از امام صادق (علیه السلام)، می خوانیم :(هر گروهی که به دینی معتقدند، احکام آن دین بر آنان ثابت خواهدشد).(37) در صدر اسلام گروهی از نصارای نجران به مسجد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمدند و به سوی شرق نماز خواندند. پیامبر اکرم آنان راآزاد گذاشتند.(38) به قول شهید اول، آنان حق دارند طبق شریعت خودرفتار کنند، گر چه عملشان از دیدگاه اسلام حرام باشد. احدی ازمسلمانان حق اعتراض به آنها را ندارد، مگر آنکه به اعمال حرام، تجاهرکنند که در این صورت، به مقتضای شریعت اسلام با آنان رفتارمی شود.(39) اسلام این حق را برای غیر مسلمانان قایل است که با احکام شرعی خود در مسائل ازدواج پایبند باشند، هر چند آن احکام از نظر مسلمانان غلط باشد و از این رو، از حق ارث، وصیت و مالکیت برخوردارند.(40)حضرت امام (رحمه الله) در تحریر الوسیله می فرمایند: در صورتی که شرط خلاف نشده باشد، آنان اجازه ترمیم و بازسازی معابد خود را داراهستند.(41) د. حق امنیت و مصونیت : از جمله وظایف دولت اسلامی، که اصولا قراردادذمه نیز بر همین مبنا شکل می گیرد، تأمین امنیت اقلیت هاست. بدین روی هر نوع تعرض و آزادی به آنها ممنوع است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هر که به شخصی که در پناه اسلام است، ظلم کند واو را کم انگارد و بیش از طاقتش بر او تکلیف کند یا چیزی بدون اجازه ازاو بگیرد، در قیامت من خصم او خواهم بود.(42) حضرت امیر(علیه السلام) در نامه خود به مالک می فرمایند: (مالک،همانند گرگ نباش که خوردن گوشت رعیت خود را غنیمت شمرد).(43)این حق نیز همانند سایر حقوق حدودی دارد. حضرت امام در تحریرقیود آن را بر شمرده اند:(44) 1. کاری علیه امنیت دولت اسلامی مرتکب نشوند؛ 2. تظاهر و تجاهر به منکر در کشورهای اسلامی نداشته باشند؛ 3. به اجرای احکام مسلمانان در حق خود تن بدهند؛ 4. جاسوسی، پناه دادن به جاسوس، دزدی و زنا نداشته باشند و به مسلمانان آزار نرسانند. اصل 22 قانون اساسی می گوید: (حیثیت جان، مال، حقوق، مسکن وشغل اشخاص از تعرض مصون است، مگر در مواردی که قانون تجویزکند). هـ. برخوردای از عدالت اجتماعی : آیه 58 سوره نساء به رعایت عدالت بدون قید دستور می دهد. امام علی (علیه السلام) در نامه خود به مالک می فرمایند: عدالت را به اهل ذمه اجرا کن، به مظلوم حق بده و به ستمگرسخت بگیر. اصل چهاردهم قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بر این موضوع تأکید می کند که آنان حق دادخواهی، داوری و حمایت قضایی دارند. در زمان امام علی (علیه السلام) والی حضرت در مصر درباره مردمسلمانی که با زنی مسیحی زنا کرده بود سؤال کردند. حضرت دستوراجرای حد مرد مسلمان و واگذاری زن مسیحی به مسیحیان را دادند، تاآنان خود حکم خویش را جاری کنند.(45) یهودی و مجوسی اگر ازهمدیگر بکشند، قصاص می شوند و در صورتی که عمدٹ کشته باشند، هرکدام در برابر دیگری کشته می شوند.(46) و. حقوق مالی و اقتصادی : اسلام به جز جزیه و آنچه در برابر حمایتی که اسلام از اهل ذمه در برابر دشمن می کند، مالیات دیگری بر آنان واجب نکرده است. در گرفتن جزیه نیز به تفاوت ها توجه کرده است ؛ فقیران،بچه ها، زنان، بردگان، پیرمردان، و کهنسالان را مد نظر قرار داده و دربرابر تجاوز به اموال اهل ذمه، قانون ضمان را به رسمیت شناخته است.(47) آنان حق کار در سرزمین های اسلامی را دارند، ولی نمی توان آنها را به کار معینی اجبار کرد. دولت اسلامی موظف به رسیدگی به فقیران اهل ذمه نیز هست ؛ چنان چه حضرت امیر (علیه السلام) در موردپیرمرد مسیحی چنین دستوری دادند.(48) ز. حقوق شخصی و مدنی : اهل ذمه از کلیه حقوق مدنی برخوردارند. این حقوق شامل تکریم همه انسان ها، ممنوعیت به کارگیری دروغ، نیرنگ،غش و تدلیس، ممنوعیت ورود به خانه آنها بدون اجازه، ضرورت پای بندی به تعهدات، حق ازدواج و طلاق، جواز وقف اموال برای ساختن معبد، حق توکیل شدن و مانند آن می باشد.(49) ائمه (علیهم السلام) درحسن معاشرت با غیر مسلمانان، به رفتار علی (علیه السلام) استشهادمی کردند. نمونه این نوع رفتار، همراهی حضرت علی (علیه السلام) با مردشامی است.(50) از نظر فقه شیعه، ازدواج اقلیت ها با زبان مسلمان جایز نیست. این ممنوعیت ناشی از شرط برابر بودن زن و مرد در تحقق ازدواج حقیقی است. این برابری را نیز در معیارهای مادی خلاصه نمی کند، بلکه موضوع اعتقادات قلبی را هم مد نظر قرار می دهد. از نظر حقوقی وفقهی، طلاق آنها طبق عرف خودشان معتبر است و موارد اختلافی درزمینه مزبور در محاکم آنها قابل حل و فصل می باشد، هر چند در این موارد می توان از دادگاه های اسلامی نیز برای فیصله دادن به مخاصمات استفاده کرد.(51) ح. استقلال قضایی : قرآن با صراحت تمام، این موضوع را به رسمیت شناخته است.(52) البته معنای چنین سخنی آن نیست که طرفین اختلاف به حال خود رها شوند، بلکه منظور آن است که طرفین به محاکم خود رجوع کنند. قرآن فلسفه چنین حکمی را در آیه 43 سوره مائده بیان می کند: ( و آن گاه که در بین اقلیت ها به قضاوت می پردازید،رعایت عدالت و انصاف الزامی است). ط. تساوی در برابر قانون : علی (علیه السلام)(53) در ماجرایی قضایی،همراه شخصی یهودی نزد شریح حاضر شدند، حضرت فرمودند: این زره مال من است ؛ نه آن را فروخته ام و نه به کسی بخشیده ام، اما یهودی ادعای مالکیت می کند. شریح از حضرت بینه خواست. حضرت فرمودند:قنبر و حسین هر دو شهادت می دهند. شریح گفت : شهادت بنده و فرزندقبول نیست. هر چند حضرت جواب شریح را دادند، اما در نهایت قاضی دولت اسلامی، حاکم اسلامی را محکوم کرد و مالکیت یهودی را نسبت به زره به رسمیت شناخت و چون یهودی این وضعیت را مشاهده کرد،مسلمان شد و گفت : این شخص امیر المؤمنین است که به نزد قاضی آمد و قاضی نیز بر علیه او قضاوت کرد. آن مرد یهودی بیش از این نتوانست پرده پوشی کند و لذا لب به اقرار گشود و گفت : این زره شماست،در جنگ صفین، از شتر خاکستری شما افتاد و من آن را برداشتم. ی. آزادی فعالیت های اقتصادی و بازرگانی : موضوع فعالیت های اقتصادی جزو برنامه های اساسی اسلام بوده و روایات اسلامی مملو از تشویق به کار و فعالیت اقتصادی است. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) هر گاه باجوانی روبه رو می شدند، ابتدا از کار و حرفه وی می پرسیدند ؛ اگر شخص بیکاری بود، از او روی بر می گردانیدند و اگر هنری داشت وی را تشویق می کردند و می فرمودند: ارزش انسان به کار و حرفه اوست.(54) درروایات متعددی، این حقیقت مشهود است. چنین وضعیتی اختصاص به مسلمانان ندارد و ناظر به اقلیت ها نیزمی باشد. از این موارد ذیل برای اقلیت ها به رسمیت شناخته شده است : 1. حق مالکیت : اموال اهل ذمه همانند جان آنان محفوظ بوده و از این رو،مالکیت آنها به رسمیت شناخته شده است. هر گونه تعرضی در اموال اقلیت ها بدون اجازه آنان جایز نمی باشد.(55) 2. آزادی تجارت : از دیدگاه اسلامی، چنین وضعیتی برای اقلیت هاتضمین شده است. پیروان مذاهب غیر اسلامی می توانند طبق مقررات آیین خود، به داد و ستد و فعالیت های بازرگانی و اقتصادی بپردازند. البته در برخی از عهد نامه های پیامبر(صلی الله علیه و آله) موضوع ربا خواری در روابط تجاری ممنوع اعلام شده و این جزئی از برنامه جدی اسلام درراه مبارزه با ربا خواری است که خود بحث جداگانه ای دارد.(56) 3. آزادی کشاورزی : اقلیت ها نه تنها از آزادی کشاورزی برخوردارند، بلکه کشاورزان ذمی بر کشاورزان مسلمان برتری دارند، زیرا گروه اخیر موظف به پرداخت مالیات هایی تحت عنوان (زکات) هستند، در حالی که اهل ذمه چنین وظیفه ای ندارند و جزیه نیز در ازای ارائه خدمات امنیتی ودفاعی دولت اسلامی از ایشان می باشد. در مورد اراضی خراجیه، آنچه اقلیت ها پرداخت می کنند، به منزله مال الاجاره زمین هایی است که دولت اسلامی در اختیار آنان قرار می دهد.(57) 4. روابط آزاد اقتصادی : تضمین آزادی تجارت همراه با روابط آزاداقتصادی است و از این رو، مسلمانان مجازند که با این گروه ها روابطاقتصادی داشته و تنها در مواردی که اسلام ممنوع کرده، مجازنمی باشند. این ممنوعیت اختصاص به روابط مسلمانان با اقلیت هاندارد، بلکه یک حکم کلی اسلام است. روش عملی پیامبر( صلی الله علیه و آله) نمونه بارز این روابط می باشد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) بایهودیان مدینه داد و ستند می کردند و از آنان وام می گرفتند.(58)حضرت علی (علیه السلام) با اهل ذمه رفتاری مشابه داشتند تا آنجا که در کار کشاورزی اجیر آنها می شدند و در سایر روابط اقتصادی نیز فرقی بین ذمیان و مسلمانان قایل نمی شدند.(59) 5. آزادی مشاغل : اقلیت ها در مورد انتخاب شغل نیز آزادند، به شرط آن که ایجاد مفسده نکنند و موجب اختلال در نظم اجتماعی جامعه بزرگ اسلامی نشوند. البته این حق برای دولت اسلامی وجود دارد که بر اساس قرارداد، آنجا که مصلحت اقتضا می کند، محدودیت هایی اعمال کند. به عنوان مثال، می تواند از پرداختن به شغل مخصوص و یا ایجاد رابطه قراردادی با تبعه کشوری خاص منع نماید، ولی اگر چنانچه مطابق قرارداد، چنین وضعیتی پیش بینی نشده باشد، این روابط آزاد است. و. آزادی برگزاری مراسم و شعایر مذهبی : اصل مذکور از جمله آزادی هایی است که طبق قرارداد، به اقلیت های مذهبی اعطا می شود. آنان بااستفاده از این حق، می توانند در مراسم و آداب مذهبی مخصوص خود ازآزادی و امنیت کامل برخوردار گردند و بر اساس کسب چنین امتیازی که مسلمانان به آنها می دهند. اقلیت های مزبور مجازند به طور انفرادی و یادست جمعی در معابد و اماکن خود مراسم خود را به پا دارند و کسی حق تعرض به آنان را نخواهد داشت. بدیهی است در برخی از شعایر دینی،ممکن است محدودیت هایی طبق موارد قرارداد مشترک پیش بینی شود. مراجعه به سیره عملی پیشوایان مذهبی، به خصوص دوران پنج ساله حکومت امیر المؤمنین (علیه السلام) به خوبی نمایانگر این وضعیت است.(60) معابد و اماکن مقدسه آنها دارای امنیت می باشد، هر چند در خصوص معابد نوبنیاد بین فقها محل بحث است. اصولا تأسیس تشکلات مذهبی جدید منوط به توافقی است که در متن قرارداد منظور شده باشد. ز. آزادی انتخاب مسکن : این گروه ها آن گاه که تابعیت دولت اسلامی راپذیرفتند، مانند مسلمانان در هر نقطه از دارالاسلام که بخواهند،می توانند سکنا گزینند. آثار آزادی مسکن عبارت است از: 1. داشتن اقامتگاه دایمی الزامی ضرورتی ندارد، بلکه تابع اراده آنهاست ؛ 2. اقامتگاه آنان می تواند متعدد باشد؛ 3. حق خروج از سرزمین های اسلامی را دارا هستند؛ 4. ورود به دارالاسلام تابع قرارداد است ؛ 5. این اصل دارای محدودیت هایی است ؛ مثلا نباید خانه های بلندی بسازند که بر خانه های مسلمانان اشراف داشته باشد، هر چند استفاده ازآنها امکان دارد.(61) نتیجه سخن نگاهی به احکام الهی ناظر به اقلیت ها و عملکرد پنج ساله دوران حکومت حضرت امیر(علیه السلام) بیانگر آن است که اقلیت ها در شرایطبسیار مطلوبی در حکومت اسلامی زندگی می کردند و با تفاهم حاکم برآنان در پرتو احکام نورانی دینی، زندگی مسالمت آمیز و همزیستی سالمی داشتند. اگر چه تنها به مواردی از حقوق اقلیت ها در نظام علوی پرداخته شد، اما همین مقدار در مقایسه با شرایط کنونی و اسناد و مدارک بین المللی، که در زمینه حقوق اقلیت ها به تصویب مجامع بین المللی رسیده، نقاط برجسته ای را نمایش می دهد، به ویژه اگر توجه شود که این وضعیت ناظر به قریب چهارده قرن پیش است ؛ زمانی که با طلوع ستاره الهی در شرق غرب دوران قرون وسطای خود را می گذرانید. امید است باترسیم بهتر این حقوق در کنار وظایف و تکالیف اقلیت ها، الگوی خوبی از حکومت علوی به عنوان بهترین الگو گرفته شود. اجرای پسندیده این حقوق در نظام اسلامی، می تواند چهره واقعی حکومت علوی را پس ازگذشت سالیانی دراز بهتر نمایان سازد. پی نوشت ها: 1. شذی خفاجی (حقوق اقلیت ها در حکومت اسلامی) ترجمه مهدی حسینیان، حکومت اسلامی، سال چهارم، ش. سوم، پاییز 78، ص 106. 2. انبیا: 107. 3. نحل : 125. 4. آل عمران : 19 و 85. 5. شذی خفاجی، پیشین، ص 107. 6. محمد تقی جعفری، اصول حکمت سیاسی اسلام، چاپ دوم،تهران، بنیاد نهج البلاغه، 1373، ص 327. 7. نهج البلاغه، با ترجمه و شرح محمد جعفر امامی و محمد رضاآشتیانی، چاپ دهم، ج سوم، نامه حضرت علی (علیه السلام) به مالک اشتر، ص 141. 8. (و لاتکونن علیهم سبعٹ ضاریٹ تغنم اکلهم). 9. محمد تقی جعفری، پیشین، ص 330. 10. پیشین. 11. (انصف الله و انصف الناس من نفسک و من خاصه اهلک). 12. (من ظلم عباد الله کان الله خصمه دون عباده). 13. پاتریک ترنبری، حقوق بین الملل و حقوق اقلیت ها، ترجمه علی اکبر آقایی و آزیتا شمشادی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی،1379، ص 47. 14. (و کان لله حربا حتی ینزع او یتوب). 15. همان / اطلق عن الناس عقده کل حقد). 16. همان. 17. (فانهم صنفان : اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق)،همان. 18. (و اشعر قلبک لارحمه للرعیه) همان. 19. (و لاتنقض سنه صالحه عمل بها صدور هذه الامه...و صلحت علیها الرعیه)، (همان). 20. آل عمران : 64. 21. مائده : 48ـ2/42 22. همان. 23. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 11، ص 49، باب 19، ج 1. 24. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، منشورات المکتبه الاسلامیه، 1388ق. الجزء الثانی، ص 491، باب (حق الصاحب فی السفر) 25 و 26. نهج البلاغه، پیشین، ج 1، ص 118 / ج سوم، ص 138. 27. بخاری، صحیح، ج 1، ص 228، فی الجنائز، باب (من قام لجنازه یهودی). 28. انفال : 61. 29. عباسعلی عمید زنجانی، حقوق اقلیت ها، چاپ پنجم، تهران، دفترنشر فرهنگ اسلامی، 1370، ص 224. 30. احزاب : 45، انبیا: 107، آل عمران : 96، یونس : 99. 31. ابن هشام، ج 2، ص 217، به نقل از مجله حکومت اسلامی،پیشین، ص 111. 32. ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، 1405، ج 1، ص 266. 33. نحل : 125، آل عمران : 64، بقره : 135. 34. نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 531. 35. شذی خفاجی، پیشین، ص 112. 36. الماوردی، الاحکام السلطانیه، مکتب الاعلام الاسلامی، 1406ق ؛ج 2، الطبعه الثانیه، ص 145؛ در این باره شروط شش گانه لازم و سه گانه جایز را بر می شمارد. 37. طوسی، الاستبصار، تهران، دار الکتب، ج 4، ص 1390، ص 189. 38. ابن هشام، السیره النبویه، ج 2، ص 223ـ224. 39. غایه المراد، قم مرکز الابحاث، 1414ق ؛ ج 1، ص 499. 40. المبسوط، ج 6، ص 182. 41. امام خمینی (رحمه الله)، تحریر الوسیله، ج 2، ص 504. 42. ابن کثیر، السیره النبویه، ج 4، ص 29. 43. نهج البلاغه، نامه حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر، بندچهارم. 44. امام خمینی (رحمه الله) پیشین، ج 2، ص 501. 45. شیخ حر عاملی، پیشین، ج 28، ص 152. 46. محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ج 7، ص 309. 47. شذی خفاجی، پیشین، ص 118. 48. شیخ حر عاملی، پیشین، ج 11، ص 49. 49. امام خمینی (رحمه الله)، پیشین، ج 2، ص 56، 91، 71، 364 و507. 50. محمد بن یعقوب کلینی، الجزء الثانی، ص 491. 51. عباسعلی عمید زنجانی، پیشین، ص 219. 52. مائده : 42. 53. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 41، ص 56، باب 105، ج 6. 54. شیخ حر عاملی، پیشین، باب 5 و 18 و 2 از جمله 12، 1، 2 و 3. 55 تا 60. عباسعلی عمید زنجانی، پیشین، ص 193، ص 194، ص 198، ص 164. 61. همان، ص 170؛ الماوردی، پیشین، بیروت، دارالکتب العلمیه،1985، ص 319. ......................................................................................................... منبع: هفته نامه پگاه حوزه ، شماره 229
حقوق اقلیت ها - نظام علوی - حکومت اسلامی - حضرت علی (علیه السلام)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
No image

دیدگاه قرآن درباره ستم پذیری و ستم ستیزی

رخداد بزرگ و بی‌مانند کربلا که اوج سعادت ها و شقاوت هاست، دربردارنده آموزه‌های بسیاری است.
نیکی به دیگری، نیکی به خود است

نیکی به دیگری، نیکی به خود است

در فرهنگ اسلامی ایرانی این معنا جا افتاده است که «هر چه کنی به خود کنی؛ گر همه نیک و بد کنی»، یا «تو نیکی کن و در دجله انداز؛ که ایزد در بیابانت دهد باز».
حکمت دعا از زبان مولانا

حکمت دعا از زبان مولانا

مولانا حقیقت حکمت را به زبان ساده و شعر بیان کرده است. از این رو باید سخنان بزرگانی چون مولانا را بخوانیم تا به راز قرآن پی ببریم.
سخاوت و بخشش آرامشی برای خود، آسایشی برای دیگران

سخاوت و بخشش آرامشی برای خود، آسایشی برای دیگران

بخشش یکی از خصلت‌ها و فضایل خوب و زیبای انسانی است.
Powered by TayaCMS