كلمات كليدي : تاريخ، پيامبر(ص)، حقوق والدين، فرزندان
نویسنده : سيد علي اكبر حسيني
محبت و احترام به والدین از جمله اموری است که در تمامی ادیان و نحلههای بشری از آن بعنوان امری پسندیده و ارزشی مقدس یاد شده و هتاکان ساحت این حریم مقدس مورد نکوهش قرار گرفته به شدت تقبیح گردیدهاند. در رهنمودها و آموزههای اسلامی از جمله در کتاب مقدس مسلمانان[1] و سیره و کلام رسول گرامی اسلام(ص) نیز از پدران و مادران به نیکویی و عظمت یاد شده مقام رفیع آنان در نزد مسلمانان ستوده شده است. در این آموزهها بر احترام به والدین تأکید بسیار شده مسلمانان به احترام و رعایت حقوق آنان توصیه شدهاند.
جایگاه والدین در کلام نبی خاتم(ص)
از جمله اموری که در سیره و کلام رسول خدا(ص) از جایگاه والایی برخوردار بوده جایگاه ممتازی را به خود اختصاص داده است احترام به پدر و مادر و اجتناب از نافرمانی آنان است. در احادیث و روایات رسول خدا(ص) رضایت پدر و مادر رضایت خداوند و خشم و غضب آنان خشم و غضب خداوند بیان شده[2] و والدین شخص بهشت و جهنم او خوانده شدهاند.[3] حضرت(ص) جایگاه کسانی را که مطیع پدر و مادر و خداى خود باشند را در درجات اعلاى بهشت دانستند[4]
در احادیث و روایات پیامبر اکرم(ص) نیکى به پدر و مادر پس از نماز، بهترین و محبوبترین امور نزد خداوند عنوان شده است.[5] ایشان نیکى به پدر و مادر را باعث افزایش عمر دانستند[6] و فرمودند: «هر که خوش دارد عمرش دراز و روزىاش فراوان شود، به پدر و مادرش نیکى کند و صِله رَحِم به جا آورد. »[7]
خدمت به والدین در بیان رسول خدا(ص) آن قدر با اهمیت جلوه داده شده که آن را مایه امید پذیرش توبه و بخشودگی گناهان فرزندان از سوی خداوند عنوان کردند. از امام سجاد(ع) روایت شده که «مردى خدمت پیامبر خدا(ص) آمد و گفت: اى پیامبر خدا(ص) هیچ کار زشتى نیست که نکرده باشم. آیا راه بازگشتى برایم وجود دارد؟ پیامبر(ص) فرمود: آیا از پدر و مادرت، کسى زنده هست؟ گفت. پدرم فرمود: برو و به او نیکى کن. وقتى آن مرد رفت، پیامبر(ص) فرمود. کاش مادرش مىبود.»[8] در حدیثی دیگر از آن حضرت(ص) نیز، بر این نکته تأکید شده و آمده: «خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی که در پیری پدر و مادرش را و یا یک نفر از آنان را درک کند؛ ولی به بهشت نرود.»[9]
رسول خدا(ص) در توصیههای خود به مسلمانان تأکید میفرمودند: «که نیکى کردن به پدر و مادر را تنها منحصر در حیاتشان نسازند و پس از مرگ والدین نیز نیکی به آنان را از یاد نبرند میفرمود: پدر و مادرت را فرمان ببَر و به آنان، چه زنده باشند و چه مُرده، نیکى کن ....»[10] وقتی از حضرت(ص) درباره نیکى کردن به پدر و مادر بعد از درگذشت آنان [و چگونگی آن] سئوال شد ایشان دعا کردن براى آنها، آمرزش خواستن برایشان، اجرا کردن وصیّتهایشان بعد از مرگ آنها، صِله رَحِم کردن با خویشان آنها و احترام گذاشتن به دوستان آنان را از مصادیق احترام و نیکی به والدین پس از مرگ آنان برشمردند [11].پیامبر(ص) سَرورِ نیکوکاران را در روز قیامت، مردى دانستند که پس از درگذشت پدر و مادر خود نیز، به آنان نیکى کند.[12]
رسول خدا(ص) نافرمانى و آزردن پدر و مادر را از اعمال بسیار زشت و نکوهیده برشمرده آن را از بزرگترین گناهان کبیره نزد خداوند برشمردند.[13] حضرت(ص) آزردن پدر و مادر را همتای آزردن خود و خداوند دانسته[14] فرمودند: «که سه طایفهاند که از فراموش شدگان روز قیامتند کسانی که خداوند با آنان صحبت نمیکند: عاق والدین، دائم الخمر و آن که تقدیر الهی را تکذیب میکند.»[15]
رسول خدا(ص) ناخشنودی پدر و مادر را موجب محروم شدن فرد از بهشت و نعمتهاى آن دانستند[16] و فرمودند: «به آزار دهنده پدر و مادر خطاب مىشود هر عملی [و هر عبادتی] که مىخواهى، انجام بده؛ امّا من تو را نمىآمرزم.»[17] حضرت(ص) به فرزندانی را که وقاحت را از حد گذرانده و حتی دست به ضرب و شتم والدین خود میزنند ملعون خطاب کردند.[18]ایشان همچنین کسانی را که به پدر و مادر خود ناسزا میگویند و آنان را مورد لعن و نفرین خود قرار میدهند را ملعون دانستند.[19]
در احادیث و روایات پیامبر اکرم(ص) نارضایتى پدر و مادر از جمله گناهانی برشمرده شده است که خداوند جزای آن را تا روز قیامت به تأخیر نمىاندازد،[20] بلکه در کیفر دادن آن تعجیل کرده[21] سزاى آن را در همین دنیا و پیش از مرگ به مرتکبین آن میچشاند.[22]
حقوق پدر و مادر بر فرزند
رسول خدا(ص) برای والدین حقوقی را برشمردند و فرزندان را به ادای این حقوق سفارش فرمودند. از جمله این روایات روایتی است که در آن آمده: «شخصى از رسول خدا(ص) پرسید: پدر بر فرزند چه حقى دارد؟ فرمود: این که او را به نام نخواند، و پیشاپیش او راه نرود، و جلوى او ننشیند و کارى نکند که مردم به او ناسزا گویند.»[23]
حقوق والدین در سیره رسول خدا(ص)
رسول خدا(ص) نه تنها در کلام بلکه در سیره عملی خود نیز جایگاه رفیع والدین را محترم میشمرد نقل شده که روزی حضرت(ص) به یاران خود فرمودند:«هر فرزند نیکوکاری که از روی شفقت و مهربانی به پدر و مادر خود نگاه کند به ازای ثواب و پاداش یک حج مقبول برای او نوشته میشود.اصحاب گفتند: ای رسول خدا (ص) حتی اگر روزی صد مرتبه نگاه کند همین پاداش برای او منظور میشود. حضرت(ص) فرمود: خداوند کریمتر و بزرگوارتر است»[24]. جایگاه حقوق والدین تا آن حد نزد حضرت(ص) محترم بود که پیغمبر(ص) کسانی را که اجازه پدر و مادر نداشتند، رد کرده حتی از انجام امور مهمی چون هجرت و جهاد آنان را معاف میداشت. نقل شده «مردى نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:ای رسول خدا (ص) آمدهام تا با تو بیعت بر هجرت کنم و این در حالی است که پدر و مادرم را با چشمانی گریان رها کردهام. پیامبر خدا(ص) فرمود: به نزد آنان برگرد و آنها را مسرور و شادمان گردان.»[25]
ابوسعید خدرى نیز روایت کرده که «شخصى از یمن به سوى پیغمبر(ص) هجرت کرد. حضرت(ص) پرسید: آیا در یمن کسى را دارى؟ گفت: پدر و مادرم. حضرت(ص) پرسید: اجازه دادهاند؟ گفت: نه. فرمود: برگرد و اجازه بگیر؛ اگر اجازه دادند جهاد کن، وگرنه به آنان نیکى نما.»[26]
همچنین در روایتی دیگر آمده: «شخصی خدمت پیامبر(ص) آمد و به آن حضرت(ص) عرض کرد: ای پیامبر(ص) من خیلی دوست دارم که در راه خداوند جهاد کنم. حضرت(ص) فرمود: به او در راه خداوند جهاد کن که اگر در این راه به شهادت برسی نزد خداوند زنده خواهی بود و در بهشت رزق و روزی خواهی خورد و اگر بمیری مزد و پاداش تو با خداوند است و اگر زنده از جهاد باز گردی از گناهان خود پاک شدهای همانند روزی که از مادر به دنیا آمدهای. آن شخص عرض کرد:یار رسول الله(ص) پدر و مادر پیری دارم که آنها با من انس گرفتهاند و نمیخواهند که من از آنان جدا شوم. حضرت(ص) فرمود: پس با پدر و مادر خود باش سوگند با آن خدایی که جان من در دست اوست انسی که ایشان یک شبانه روز با تو داشته باشند بهتر است از یک سال جهاد در راه خدا.» [27]
اهمیت احترام و خوشرفتاری نسبت به پدر و مادر در نظر رسول خدا(ص) به اندازهای بود که رفتار شایستهتر فرزندان با پدران و مادران خود، ملاک احترام و محبت بیشتر حضرت(ص) نسبت به افراد بود. روایت شده «روزی یکی از خواهران رضاعی حضرت(ص) نزد آن حضرت(ص) آمد حضرت(ص) با دیدن او شاد شد و ردای خود را برای او پهن کرده و او را بر روی ردای خویش نشانید و مشغول صحبت کردن با او شد و گاه بر روی او میخندید. بعد از گذشت مدتی خواهر آن حضرت(ص) برخاست و رفت و برادر رضاعی او آمد؛ اما پیامبر خدا(ص) نسبت به برادرش آن چه را که نسبت به خواهرش انجام داده بود، اعمال نکرد. یاران گفتند: یا رسول الله(ص) چرا رفتارى را که با خواهرت کردى، با برادرت نکردى؟ فرمود: بخاطر این که خواهرم نسبت به پدر و مادرش نیکوکارتر بود.»[28]
رسول خدا(ص) حتی به مسلمانان توصیه میفرمودند که در برخورد با پدر و مادر خود اگرچه کافر و فاجر هم باشند جانب ادب را نگهدارند و با احترام با آنان رفتار کنند. از اسماء دختر ابوبکر روایت شده است که میگفت: «روزی مادرم به دیدارم آمد [پس از رفتن او] نزد پیامبر خدا(ص) رفتم و به آن حضرت(ص) عرضه داشتم: یا رسول الله(ص) مادر من زنی مشرک است و نزد من میآید آیا با او قطع رابطه کنم یا اینکه با او پیوند برقرار نمایم؟ حضرت(ص) فرمود: با او پیوندت را برقرار کن و با او قطع رابطه نکن.»[29]
حضرت(ص) زحمات پدر و مادر را با هیچ چیز قابل مقایسه ندانستند و تمام زحمات فرزندان را در برابر زحمت والدین بسیار ناچیز برمیشمردند، نقل شده که «مردی به خدمت حضرت رسول(ص) آمد و عرض کرد: مادری دارم که او را بر دوش خود حمل میکنم، تا حوائج او را برآورده سازم، لقمه را در دهانش میگذارم و او را تر و خشک میکنم، آیا جبران محبت او را نمودم. حضرت(ص) فرمود: شاید این محبت تو به اندازه یک ناله مادر هنگام زایمان باشد.»[30]
در روایتی دیگر نقل شده: «که مردی خدمت رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: مادر من پیر و سالخورده شده و اینک در خانه و نزد من است؛ من او را به دوش میکشم و از در آمد خود به او غذا میدهم و با دست خودم اذیتها و آسیبها را از او دور میکنم با این حال به خاطر شرم و حیا و بزرگداشت او چهرهام را از او برمیگردانم آیا با این اعمال جبران زحمات او را کردهام؟ فرمود: نه؛ برای این که شکم مادر جای زندگی و نشو و نمای تو بوده و سینهاش موجب سیری و سیرابی تو، قدمش پای تو و دستش نگهدارنده تو و دامانش محل آسایش تو بوده است و او با تحمل این همه مشقات آرزوی زنده ماندن تو را داشت و تو این محبتها را به او مینمایی و دوست میداری که او بمیرد.»[31]
عاقبت نارضایتی والدین
روزی به پیامبر(ص)، خبر دادند که جوان مسلمانی در مدینه مدّتی است که در سکرات مرگ افتاده و جان دادن بر او سخت شده است. رسول خدا(ص) بر بالین آن جوان حاضر شدند و به او فرمود: بگو «لا إلهَ إلا ّاللّه»؛ ولی جوان قدرت تکلم خود را از دست داده بود، حضرت(ص) چند بار کلمه طیبه «لا إلهَ إلاّ اللّه» را به او تلقین کردند؛ اما جوان قادر بر گفتن آن نبود.
زنی در کنار بستر جوان حاضر بود، حضرت(ص) از آن زن سؤال نمود: آیا این جوان مادر دارد؟ پاسخ داد: بله، من مادرش هستم. حضرت(ص) فرمود: آیا از پسرت راضی هستی؟ گفت:نه، بلکه از دست او ناراضی و خشمگین هستم حضرت(ص) به او فرمود دوست دارم که: از او راضی گردی. مادر شفاعت حضرت(ص) را پذیرفت و عرض کرد: به احترام شما از او راضی شدم خداوند نیز از او راضی باشد. سپس حضرت(ص) به جوان فرمود: بگو «لا إله َإلاّ اللّه»، در این موقع آن جوان سریع کلمه طیبه را بر زبان خود جاری کرد. حضرت(ص) به او فرمود: دقّت کن، بگو چه میبینی؟ عرض کرد: مردی سیاه چهره با لباسهای کثیف و بدبو همین الان در کنارم میباشد و سخت گلوی مرا میفشارد.
پیامبر(ص)، اظهار نمود: بگو: «یا مَنْ یقْبَلُ الْیسیرَ وَ یعْفُو عَنِ الْکَثیرِ، إقبَلْ مِنِّی الْیسیرَ، وَاعْفُ عنّی الْکَثیرَ، إنّکَ اءنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیم؛ ای خدایی که عمل اندک و ناچیز را میپذیری و از گناهان بزرگ میگذری، عمل خیر مرا هر چند که اندک است بپذیر و گناه من هر چند که بزرگ است ببخش؛ بدرستی که تو آمرزنده و مهربانی».
وقتی جوان این دعا را خواند، حضرت(ص) فرمود: اکنون چه میبینی؟ گفت: مردی خوش چهره و سفید روی و خوش بو با بهترین لباس، در کنارم آمد و با ورود او، آن شخص سیاه چهره رفت.حضرت(ص)فرمود:بار دیگر آن جملات را بخوان، وقتی تکرار کرد.در همان لحظه روح، از بدنش خارج شد و به دست پر برکت پیامبر(ص)، نجات یافت و سعادتمند گردید.[32]
احترام پیامبر(ص) به والدین رضاعی خویش
رسول خدا(ص) در ایام طفولیت خود از نعمت پدر و مادر محروم گردید و از فیض حضورشان بیبهره؛ اما والدین رضاعی ایشان تا مدتها پس از بعثت ایشان نیز، در قید حیات بودند حضرت(ص) روابط عاطفی خود را همواره با آنان حفظ کرده پیوسته آنان را مورد مرحمت و تفقد خود قرار میدادند و برایشان صله و لباس میفرستاد.[33]
روایت شده قبل از بعثت، زمانی که پیامبر اکرم(ص) با خدیجه(س) ازدواج کردند، حلیمه نزد آن حضرت(ص) در مکه آمد و از قحطی و خشکسالی و هلاکت گوسفندان و چهارپایان شکایت کرد. پیامبر(ص) در این مورد با خدیجه(س) صحبت کردند که به او کمک کند؛ خدیجه(س) چهل گوسفند و شتری راهوار که برای سواری زنها در کوچیدن تربیت شده بود به حلیمه بخشید و او به بادیه برگشت.[34]
بعد از رسالت پیامبر اکرم(ص) نیز، والدین رضاعی حضرت(ص) بخصوص حلیمه نزد پیامبر(ص) میآمدند و پیوسته مورد احترام و تکریم رسول خدا(ص) قرار میگرفتند حضرت(ص) ردای خود را به احترام آنان پهن میکردند و آنان را بر آن مینشاندند و حاجتشان را بر آورده میکردند.[35]
ابنسعد با اسنادش از محمد بن منکدر روایت میکند که «زنی از رسول خدا(ص) اجازه ورود گرفت این زن پیامبر(ص) را شیر داده بود همین که او را آوردند رسول خدا(ص) برخاست و مادر مادر گویان ردای خویش را برای او گسترد تا روی آن بنشیند.»[36]
ابیطفیل نیز روایت کرده که «رسول خدا(ص) در جعرانه[37] بودند و بین مردم گوشت تقسیم میکردند من در آن زمان کودک بودم و گوشت شتر حمل میکردم پس دیدم زنی به سویش آمد پس چون نزدیک شد پیامبر(ص) ردایش را برای او پهن کرد و آن زن بر آن نشست گفتم: او کیست؟ گفتند: مادر رضاعیاش است.»[38]