كلمات كليدي : حمل اولي و ذاتي، حمل شايع صناعي، مفهوم، مصداق، اتحاد، مغايرت
نویسنده : مهدي افضلي
در هر قضیه حملیه که محمول بر موضوع بار میشود، مفاد حمل نوعی اینهمانی میان موضوع و محمول در عین مغایرت است. اگر میان آنها رابطه اینهمانی برقرار نباشد، نمیتوان محمول را بر موضوع حمل کرد، دو امر متباین ارتباطی ندارند تا یکی بر دیگری حمل شود، قضیه "انسان سنگ است"، غلط است، زیرا انسان و سنگ تباین به تمام ذات دارند. اگر بیهیچ مغایرتی، اتحاد و اینهمانی کامل برقرار باشد و حتا در فرض و لحاظ نیز میانشان تغایری وجود نداشته باشد، حمل بیمعناست. مصداق "آنچه در جوی میرود آب است" خواهد بود. در هر حملی لازم است معرفت جدیدی به انسان ارائه شود.
اتحادی که وجود آن در قضایا شرط است خود دو قسم میباشد، گاه اتحاد در مفهوم مراد است، در این صورت مغایرت، مغایرت اعتباری و تابع لحاظ لاحظ است. از باب نمونه کسی برایش این گمان ایجاد میشود که انسان انسان نیست، در مقابل چنین کسی گفته میشود "انسان انسان است". مفاد آن این است که ماهیت موضوع با ماهیت محمول یکی است. یا اینکه موضوع و محمول به اجمال و تفصیل تفاوت دارند، از باب نمونه گفته میشود انسان حیوان ناطق است، انسان و حیوان ناطق تفاوتشان تنها در مفهوم از لحاظ اجمال و تفصیل است، انسان را تحلیل کنیم از دل آن همان حیوان ناطق بیرون میآید و اگر از حیوان و ناطق با یک مفهوم حکایت کنیم به انسان تعبیر خواهیم کرد، این قسم را حمل اولی ذاتی مینامند. دلیل نامیده شدن این نوع حمل به این نام این است که ذات محمول بر موضوع حمل میشود.
اگر اتحاد موجود میان موضوع و محمول در مصداق و مغایرتشان به حسب مفهوم باشد، حمل محمول بر موضوع را حمل شایع صناعی یا حمل متعارف می نامند.از باب نمونه وقتی گفته میشود انسان حیوان است، روشن است که به لحاظ مفهومی انسان و حیوان دو چیز میباشند، ولی به لحاظ مصداقی بر هر چیزیکه انسان صدق کند، حیوان نیز صدق میکند.سر آنکه این نوع حمل را شایع صناعی نامیدهاند این است که این نوع حمل در صناعت علوم شایع و متعارف است.چون در علوم دنبال شناخت جدیداند و تکرار معلوم در علوم و صناعات خریدار ندارد.