جهاني شدن تشيع، شهيد مطهري، پيشبيني استاد مطهري، آن گاه هدايت شدم، انسان هاي فرهيخته ي جهان اسلام
چه کسی بیش از دیگران شما را به تحقیق و نوشتن تشویق میکرد؟
«تشویقهای شهید مطهری بر من بسیار مؤثر بود. من در سالهای 1348 تا 1352، ضمن تحصیل در دانشگاه تربیت معلم، در دفتر مجلهی «درسهایی از مکتب اسلام» در تهران نیز کار میکردم و هر ماه به دانشکدهی الهیات، واقع در چهارراه سرچشمهی تهران میرفتم و مقالههای استاد مطهری را از ایشان میگرفتم و به قم میبردم و به هیأت تحریریهی مجله تحویل میدادم.
یکبار در سال 1349، وقتی به نزد ایشان رفتم تا بخش سوم سلسله مقالات بسیار جالب و ارزندهی «سیری در نهجالبلاغه» را از ایشان بگیرم، استاد مطهری قبل از هر چیز از من پرسیدند: «راستی این آقای محمود حکیمی که داستانهایشان در مجلهی مکتب اسلام چاپ میشود، از اقوام شماست؟» من پاسخ دادم: «محمود حکیمی خودِ من هستم.» استاد مطهری با محبت، من را در کنار خود نشاند و با جملات گرم و جانبخش خویش گفتند:
«از اینکه مهمترین آموزههای اسلام را از زبان شخصیتهای داستانهای خود به این خوبی بیان میکنی، خیلی خوشحالم؛ امیدوارم که به نوشتن داستانهای دینی خود ادامه دهی.»
تشویق استاد مطهری بر من بسیار مؤثر بود و از آن پس، داستانهای تازهای از من در مجلات مکتب اسلام، نسل نو، نسل جوان و پیام شادی، که در حوزهی علمیهی قم منتشر میشد، به چاپ رسید. داستانهای سلحشوران علوی، داستانهایی از زندگی امیرکبیر، نقابداران جوان، دلاوران عصر شب، طاغوت، سوگند مقدس، پیکار سرنوشت، سرودهای رهایی، در سرزمین یخبندان، وجدان و... از جمله داستانهایی بود که در آن نشریات به چاپ رسید و بعداً بهصورت کتاب منتشر شد.»
اگر خاطرهی دیگری از ملاقات خود با استاد شهید مطهری دارید، برایمان بیان بفرمایید.
خاطرهی جالبی که دارم، مربوط به پیشبینی استاد مطهری در خصوص گرایش جهانیان به سوی تشیع است.
در سالهای 1348 تا 1352، ضمن تحصیل در دانشگاه تربیت معلم تهران، در دفتر مجلهی درسهایی از مکتب اسلام، واحد مشترکین خارج از کشور، نیز به کار مشغول بودم. در آن سالها، تیراژ مجلهی درسهایی از مکتب اسلام بسیار زیاد بود. بسیاری از دانشجویان ایرانی که در خارج از کشور، مخصوصاً آلمان، تحصیل میکردند مجلهی مکتب اسلام را مشترک بودند. من هر ماه به دفتر استاد مطهری در دانشکدهی الهیات واقع در خیابان سرچشمهی تهران میرفتم و مقالهی ایشان را که برای شمارهی بعدی مکتب اسلام نوشته بودند میگرفتم و آن را به قم میبردم و تحویل هیأت تحریریهی مجله میدادم.
در آن روزها، مرحوم علی حجتی کرمانی سردبیری مجله را برعهده داشت؛ وی مردی شریف و صادق و نویسندهای پرتلاش بود. بارها به زندان افتاد و در ساواک قم و تهران تحت شکنجه قرار گرفت. یکبار وقتی که قسمت پنجم سلسله مقالات استاد مطهری تحت عنوان «سیری در نهجالبلاغه» را به قم میبردم تا به ایشان برسانم، به او اطلاع دادم که تیراژ مجله در تهران به زودی از مرز ده هزار نسخه خواهد گذشت. مرحوم حجتی کرمانی خیلی خوشحال شد و گفت: «نامههایی که از شهرهای مختلف میرسد، نشان میدهد که داستان «سوگند مقدس» شما و مقالات سیری در نهجالبلاغهی استاد مطهری، توجه خوانندگان را به شدت جلب کرده است. این بار وقتی برای گرفتن مقالهی شمارهی بعد به ملاقات ایشان رفتی، بالا رفتن تیراژ مجله را به اطلاع ایشان برسان.» ماه بعد وقتی که به دانشکدهی الهیات رفتم و با استاد مطهری ملاقات کردم، پس از دریافت مقاله به ایشان گفتم که هر ماه بر تعداد مشترکان مجله در تهران افزوده میشود. استاد مطهری خیلی خوشحال شد و از تعداد مشترکان خارج از کشور سؤال کردند. پاسخ دادم:
«در خارج از کشور نیز هر سال بر تعداد مشترکان افزوده میشود و البته استقبال دانشجویان ایرانیِ مقیم آلمان بیش از کشورهای دیگر است.»
و سپس به استاد مطهری گفتم: نامههایی که از خارج کشور میرسد، نشان میدهد که سلسله مقالات شما تحت عنوان «سیری در نهجالبلاغه» توجه دانشجویان ایرانیِ مقیم خارج را به شدت جلب کرده است. استاد مطهری با همان خلوص نیت و صداقت و فروتنی همیشگی گفتند: «نهجالبلاغه به راستی پیامهای جاودانه و نافذی دارد. من اطمینان دارم که به زودی در سراسر جهان اسلام، گرایشی شگفتانگیز و غیر منتظره نسبت به تشیع آغاز خواهد شد.» استاد مطهری، محکم و بدون هیچگونه تردیدی، جملهی آخر خود را دو بار تکرار کرد. من مقالهی شمارهی بعد مکتب اسلام را گرفتم و پس از خداحافظی، به سوی دفتر مجله روان شدم. در بین راه به سخن استاد مطهری فکر میکردم و از خود میپرسیدم که آیا به راستی به زودی در سراسر جهان گرایش به سوی تشیع آغاز خواهد شد؟
سالها گذشت. انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید. تروریستهای بیرحم به زندگی استاد مطهری پایان دادند و آن به راستی فاجعهای بس بزرگ و دلخراش بود. وقتی که در جلسهی یادبود وی شرکت کردم، آن سخنِ استاد را به یاد میآوردم که: «بهزودی گرایشی شگفت و غیر منتظره به سوی تشیع آغاز خواهد شد». دو سال بعد ترجمهی کتاب «آنگاه هدایت شدم» اثر دکتر سیدمحمد تیجانی را برای نخستین بار خواندم. تیجانی نیز در این کتاب با قاطعیت اعلام کرده بود که به زودی انسانهای فرهیختهی جهان اسلام به تشیع روی خواهند آورد.
دکتر تیجانی در کتاب دیگرش تحت عنوان «از آگاهان بپرسید»، بار دیگر گرایش جهانیان به سوی تشیع را مطرح ساخته بود. وی در کتاب دیگری، عامل اصلیِ این گرایش را انتشار وسیع دو کتاب «الغدیر» علامه امینی و «المراجعات» شرفالدین، دو عالم بزرگ شیعه، دانسته بود.
سالها گذشت. اخبار رسیده از مصر، لبنان، هندوستان، پاکستان، تونس و حتی کشورهای اروپایی و آمریکایی حیرتآور بود. بسیاری از پژوهشگران، مذهب و آرمان خود را رها کرده و تشیع اثنیعشری را پذیرفته بودند.
وقتی خبر تغییر مذهب بسیاری از مردمان اهل سنت مصر و روی آوردن به تشیع امامیه را شنیدم، پیشبینی قریب به چهل سال پیشِ استاد مطهری را به یاد آوردم که در اتاق خود در دانشکدهی الهیات از گرایش جهانیان به تشیع سخن گفت. و امروزه این گرایش ما به تشیع، دشمنان آزادی انسان را سخت به خشم آورده است. دشمنان مکتب شیعهی امامیه چارهای ندارند، جز اینکه به تهمت و افترا متوسل شوند. دهها سایت که معمولاً از سوی وهابیان تقویت میشوند، شیعیان را رافضی مینامند و واژگان زشت را نثار شیعیان میکنند. در برخی از کشورها فروش آثار سیدمحمد تیجانی ممنوع شده است؛ در پاکستان دهها کتاب بر ضد آثار او منتشر شده است. فروش آثار دانشمندان معاصر شیعه همچون: سیدمحسن امین، شرفالدین، علامه شیخ عبدالحسن امینی در برخی از کشورها ممنوع شده است. اما مردم حقیقتجو بهطور پنهانی این آثار را دستبهدست میگردانند. تلاش وهابیان تاکنون بینتیجه مانده است و در آینده هم بینتیجه خواهد ماند. پیشبینی هوشمندانهی استاد شهید مرتضی مطهری درست بود:
«جهانیان به سوی تشیع روی آوردهاند.»