16 دی 1396, 11:46
قال علی (ع): «المُرائی ظاهِرُهُ جَمِیلٌ و باطِنُهُ عَلِیلٌ» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، حدیث 7187)
یکی از صفات زشتی که در قرآن و روایات، مورد مذمّت و نکوهش قرار گرفته، صفت ریا و خودنمایی است. شخص ریاکار، اگرچه ظاهر عملش نیکو است، ولی در باطن، قصد نمایاندن خود و عملش به دیگران را دارد. چنین شخصی کارهای خود را نه برای خدا، بلکه برای جلب توجّه مردم و خوشآمد آنها انجام میدهد. او اگرچه نماز میخواند؛ ولی قصد او صرفا ریا و خودنمایی است.
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«فَوَیلٌ لِلمُصَلِّینَ الذّینَ هُم فِی صَلاتِهِم ساهُونَ الذّینَ هُم یُراءُونَ»[1]
پس وای بر نمازگزاران، کسانی که در نمازشان از یاد خدا غافلند. کسانی که اگر عملی را بهجا آورند، با قصد ریا و خودنمایی بهجا میآورند.
فقهاء و بزرگان سیر و سلوک، هیچ چیزی را در تباهی و خسران، بدتر از ریا و تظاهر معرفی نکردهاند. ریا مانند خوره از درون، عمل را از بین میبرد و آن را بیمحتوا میسازد.[2] بنابراین انسان باید با نیّت خالص و قصد قربت اعمال عبادی خویش را انجام دهد.
امام صادق (ع) حدیث قدسیای را روایت کرده است، که خداوند میفرماید:
«أنا خیرُ شریکٍ فَمَن عَمِلَ لی و لغیری فهُوَ لِمَن عَمِلَ لَهُ غَیرِی»[3]
من بهترین شریکم؛ چراکه از تمام سهم خودم، هرقدر هم زیاد باشد، صرف نظر میکنم و همه آنرا به شریکم میدهم. یعنی هر عبادتی که برای جلب رضایت خداوند بهجا آورده نشود، خداوند آنرا قبول نمیکند و ریاکار و عبادتش را به مردم واگذار میکند.
انسان باید همواره مراقب اعمال خود باشد تا به این صفت زشت مبتلا نشود؛ چراکه در برخی مواقع ریا بهصورت آشکار نمود ندارد. در ریای خفی انسان متوجه ریای خود نیست و حتی شاید آنرا مخلصانه تلقّی کند.
برای اینکه انسان متوجه شود که نیت او خالص است یا نه راههای متعددی وجود دارد که یکی از آنها این است که انسان انگیزه و هدف غیر خدایی عمل را بسنجد.[4]
در حالات شیخ عباس قمی صاحب مفاتیحالجنان آمده است که ایشان در مسجد گوهرشاد نماز جماعت ظهر میخواندند و بعد از نماز، مردم را موعظه میکردند و جمعیت زیادی هم شرکت میکردند. یک روز که او، همراه جمعیت به طرف مسجد میرفت، ناگهان از وسط راه برگشت و به مردم گفت: نماز را با فلان شخص اقامه کنید! وقتی علت را از او پرسیدند، جواب داد: وقتی سیل جمعیت را با این شور و شوق برای شرکت در نماز و سخنرانی خودم دیدم، با خود گفتم: به به عباس! این همه جمعیت به خاطر تو به مسجد میآیند. بیدرنگ به خودم نهیب زدم؛ که چرا این فکر در تو راه یافت. این بود که ترجیح دادم که جلوی نفس خودم را بگیرم.[5] آری این است مبارزه مردان بزرگ در عرصه علم و عمل، با نفس خود، چراکه انسان اگر اندکی از خود غافل شود، اعمال خوب خود را با ریا و خودنمایی از بین میبرد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان