كلمات كليدي : تاريخ، حقوق اقليت ها، امنيت، حكومت نبوي، آزادي اديان
نویسنده : طلعت ده پهلواني
حقوق اقلیتها یکی از موضوعات مهم در تاریخ اسلام است که از زوایای مختلف مورد توجه متفکران مسلمان قرار گرفته است. پیامبر اسلام در سیره و رفتار خویش به خوبی احترام به حقوق اقلیتها را به نمایش گذاشته است و بدون شک الگوی رفتاری همه مسلمانان در این موضوع و موضوعات دیگر است و تاریخ، رفتار پیامبر(ص) با اقلیتهایی که در پناه حکومت ایشان در مدینه و اطراف آن میزیستند، را ثبت کرده است. قرآن کریم همه انسانها را از نظر اجتماعی برابر اعلام کرد و رسولخدا(ص) و اولیای گرامیاش با راه و رسم و رفتار خود این برابری را عینیت بخشیدند و جاودانه ساختند.[1]
پیامبر(ص) پس از هجرت به مدینه نیز با انعقاد پیماننامهها عمومی مدینه برابری حقوق مسلمانان و یهودیان را به رسمیت شناخت و به آنان اجازه داد بر اعتقادات خود باقی بمانند، علیرغم همه حسادتها و دشمنیهای یهودیان با پیامبر(ص) با آنها صبور بود و از انفاقشان چشم میپوشید و آنان را با مسلمانان برابر میدانست و دینشان را محترم میشمرد.[2]
احترام به شریعت و آداب و رسوم اقلیتها
از حقوق اقلیتهای ساکن در حکومت نبوی، احترام به دین آنان است. براین اساس آنان حق دارند به طور علنی و رسمی بر دین خود باقی بوده و اعمال عبادی خویش را انجام دهند، این حق را پیامبر(ص) برای اقلیتهای دینی که در مدینه یا اطراف آن زندگی میکردند، قائل بودند و به حق آنان احترام میگذاشتند. پیامبر(ص) از همان آغاز که به مدینه مهاجرت کردند، یهود مدینه را به پیمان همزیستی مسالمتآمیز دعوت کردند و آنان و مسلمانان و کلیه همپیمانان آنان را از یک امت خواندند.[3]
ایشان محدودیت خاصی برای دین یهودیان در مدینه قائل نشدند؛ همچنان که مسلمانان در مسجد مدینه نماز میخوانند، آنان هم در معابر خویش آزادانه به عبادت میپرداختند و هیچ مسلمانی حق تعرض به معابر آنان را و اعتراض به حضور علنی آنان به عنوان غیرمسلمان نداشت، تا زمانی که این اقلیتها بر پیمان خود با پیامبر(ص) استوار بودند و حتی زمانی که گروهی از مسیحیان نجران برای بررسی تحقیق درباره اسلام به مدینه آمدند، پیامبر(ص) آنان را در مسجد به حضور پذیرفت و به آنان اجاره داد تا در همان عبادت کنند و مسیحیان به سوی مشرق ایستادند و عبادت خویش را به جا آوردند[4] که این به معنای پذیرش حقوق اقلیتها در عرصه مذهبی و دینی است.
آزادی داشتن معابد نیز در اسلام پذیرفته شد و بر همین اساس معابد اهل کتاب در جنگهای صدر اسلام هیچ گونه مورد تعرض واقع نشده است.[5]
نکته دیگر اینکه پیامبر(ص) به اقلیتها اجازه میدادند که مسائل اعتقادی و دینی به مناظره و حتی جدال با ایشان بپردازند.[6] پیامبر(ص) مأمور بود که در صورت لزوم به جدال بپردازد؛ البته حضرت غالباً از جدال پرهیز میکرد.
اقلیتها
پیامبر(ص) در عرصه جامعه هم به اقلیتها احترام میگذاشت و برای آنان هم از حقوق و آزادیهای یکسان قائل بودند. پیامبر(ص) به شخصیت انسانی آنان هم احترام میگذاشت. ایشان حتی به مأموران مالیاتی خود سفارش میکرد که در رفتار با اقلیتها ملاطفت بیشتری به خرج دهند، همچنان که با عبدالله ارقم که مأمور جمعآوری جزیه از اهل کتاب بود، فرمودند:
«الا من ظلم معاهداً او کلفه فوق طاقته او انتقصه او اخذ منه شیئاً بغیر طیب نفسه فأنا حجیجه یوم القیامه».
«آگاه باش هرکس که به کافر معاهدی ظلم کند یا او را به امری فوق توان و طاقتش وادار نماید یا نقصانی به او وارد کند یا بدون رضایت خاطر از وی چیزی بگیرد من در روز قیامت طرف او هستم.[علیه او به پا میخیزم]».[7]
نقل شده است که پیامبر(ص) به غیر مسلمانان هم از بیتالمال کمک میکردند، چنانکه عبدالله بن سهل از طرف ایشان مأمور جمعآوری سهم مسلمانان از محصولات خیبر بود، در همین ایام جسد او را در مزارع یافتند، این خبر به پیامبر(ص) رسیده جریان را پیگیری کردند، اولیای هم از قاتل هیچ اطلاعی نداشتند و تنها حدسهایی میزدند، پیامبر(ص) به سران یهود نامه نوشتند که جسد مسلمانی در سرزمین شما پیدا شده باید دیه آن را بپردازید. در پاسخ قسم یاد کردند که در کشتن او نقشی نداشتهایم پیامبر(ص) بر آنان سخت نگرفت و دستور داد که دیه مقتول از بیتالمال مسلمانان پرداخت گردد.[8]
اقلیتها و حقوق قضایی در حکومت اسلامی
یکی از حقوق شهروندان یک کشور که لازم است برای او به رسمیت شناخته شود حوق نشأت گرفته از عدالت قضایی است که غیرمسلمانان ساکن در مدینه النبی بارها برای حل اختلافات خویش به پیامبر(ص) مراجعه میکنند؛ البته برخی از این مراجعات جنبه حقطلبی نداشت و چه بسا که بسیاری از افراد با ظلم به دیگران و به دنبال منافع شخصی به پیامبر(ص) مراجعه میکردند، تا به نفع آنان حکم کند و بر اساس همین رفتارها خداوند به پیامبر(ص) فهماند که او مجبور به رسیدگی به چنین دعاویی نیست و ایشان را مخیر به رسیدگی کرد.
«فان جاوءک فاحکم بینهم او اعرض عنهم و ان تعرض عنهم فلن یضروک شیئا».
«پس اگر نزد تو آمدند بین آنان حکم کن و یا از آنان اعراض نما و اگر اعراض نمودی هرگز زیانی به تو نخواهد رسید.[9]»
رسولخدا در دادن حقی که بر مردمان تعلق میگرفت، هیچ تبعیضی روا نمیداشت و میان فرزندان اسماعیل(عربها) و فرزندان اسحاق(غیرعرب) تفاوتی نمیگذاشت و همه مردم در برابر قانون مساویند. اجرای عدالت مستلزم برخورد یکسان با همه افراد یک جامعه در دادگاهها است تا اقلیت ساکن در کشور اسلامی نیز با اطمینان خاطر بتواند زندگی کنند و بدانند در صورت نیاز به احقاق حق به دادگاه رجوع کرده و دادگاه نیز به عدالت و مساوات با آنان برخورد خواهد کرد.
«أین حَکَمت فاحکم بینهم بالقسط»
«اگر بین آنها حکم میکنی، به عدالت حکم کن». [10]
بعضی از مفسران نقل کردهاند که یهود مدینه برای عدم اجرای حکم فرد زناکاری که از اشراف بود، نزد پیامبر(ص) آوردند، تا ایشان حکمی دیگر دهد، رای ایشان نیز همان حکم را تأیید کرد. در حالی که عالمان یهود میخواستند به دلیل اشرافزادگی فرد حکم الهی را تغییر دهند. پیامبر(ص) آنان را نزد عالمترین فرد یهود بود و وی را قسم داد تا حکم الهی که در تورات آمده را بیان کند و او نیز همان حکم پیامبر(ص) را بیان کرد و چنین فرمود: «این را ما در مورد اشراف اجرا نمیکنیم و به همین خاطر زنا در بین اشراف ما زیاد است.»[11]
حق آرامش و امنیتخاطر در جامعه مهمترین حقی که لازم است، اقلیتها از آن برخوردار باشند. این حق در سطوح مختلف لازمه زندگی است و نبود آن چیزی جز دلهره، اضطراب، جنگ و خونریزی و عدم آرامش نیست پیامبر(ص) در پیمانهایی که با یهود و دیگر ساکنان مدینه بست، تأکید داشتند که داخل شهر مدینه هم در امنیت و آرامش کامل هستند و هیچ کس حق تعرض به کسی را ندارد. یعنی میتوان گفت که از دیدگاه پیامبر(ص) اقلیتهای دینی نسبت به دیگران از حق ویژهای برخوردارند؛ زیرا حتی جنگ با آنان در صورتی که تمایل به همزیستی با مسلمانان را داشته باشند، ممنوع است. [12]
اگر اقلیتها دعوت اسلام را نپذیرفتند؛ ولی حاضر به انعقاد پیمان همزیستی باشند، جنگ با آنان ممنوع است. در صورتی که فرمانده لشکر قراردادی منعقد نکرد و به جنگ دست زد باید دیه کشتهها پرداخت شود. چنانکه پیامبر(ص) خالدبن ولید را با لشکری به مقابله با دشمنان فرستاد، خالد به گروهی از اهل کتاب برخورد کرد و پس از عدم پذیرش اسلام با آنان جنگید و عدهای را کشت پیامبر(ص) از این امر ناراحت شد و دستور داد که دیه کشتهها از بیتالمال به خانوادههایشان پرداخت شود.[13]
نکاتی دیگر اینکه هیچ کس حق تعرض به مال و جان و ناموس اقلیتها را ندارد و در صورت تعرضی مجازات میشود؛ زیرا امنیت آنان بر عهده حکومت اسلامی است، حتی پیامبر(ص) به کسانی که به طور موقت به کشور اسلامی پناه میآوردند، هم امنیت کامل میداد.
از امیرالمومنین نیز نقل شده که درباره علت جزیه اقلیتها فرمودند: «تا اموال آنان همچون اموال ما و خون آنان همچون خون ما در امان حکومت بماند».[14] مردم قرباء و أذرح در علقه شام که همگی به آیین مسیحیت بودند چون پیامبر(ص) آنان را به اسلام دعوت کرد و آنان پذیرفتند و معاهده صلح بسته شد که بر اساس آن پیامبر(ص) آنان را در پناه خود کرد و همواره در آسایش و آرایش زندگی کنند و خداوند سرپرست ایشان خواهد بود.[15]
همچنین پیمانی که با مردم ایله[16] منعقد شد که طی آن مردم ایله در امنیت و آرامش کامل باشند و همچنین امنیت کشتیها کاروانهای آنان و کسانی هم که با آنان مراوده دارند امنیت آنها را هم تضمین میکند.[17]