دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تبلیغ عملی برای جذب حداکثری در سیره امام کاظم(ع)

No image
تبلیغ عملی برای جذب حداکثری در سیره امام کاظم(ع)

مشی تربیتی امام هفتم(ع) از دیدگاه شهید مطهری

روزنامه خراسان

گروه اندیشه

یکی از مهم ترین جاذبه‌های سیره امام موسی کاظم(ع)، اهتمام آن حضرت به تبلیغ عملی است. طبق روایات معتبر، آن امام بزرگوار، مدتی طولانی از زندگانی خود را در زندان‌های دستگاه خلافت عباسی گذراندند؛ با این حال، جاذبه شخصیت امام(ع) که در مشی و سیره عملی آن حضرت متبلور بود، حتی قلب‌های سنگین از بار گناهان را، نرم و با نور حقیقت آشنا می‌کرد. این ویژگی اساسی در سیره امام کاظم(ع)، می‌تواند الگویی برای تمام کسانی باشد که در جهت تبلیغ معارف دینی گام بر می‌دارند. آن چه در پی می‌آید، فرازهایی از کتاب ارزشمند «سیری در سیره ائمه اطهار(ع)» اثر استاد شهید، آیت‌ا... مرتضی مطهری است که در آن، به ویژگی تبلیغ عملی در سیره امام کاظم(ع) پرداخته شده است

زندانبانانی مرید زندانی

این‌که موسی‌بن‌جعفر(ع) شهید شده، از مسلمات تاریخ است و هیچ‌کس انکار نمی‌کند. بنا بر معتبرترین و مشهورترین‌ روایات، موسی‌بن‌جعفر(ع)، چهار سال در کنج سیاه‌چال‌های زندان به سر برد و در زندان هم به شهادت رسید. در زندان، مکرر به امام(ع) پیشنهاد شد که‌ یک اعتراف زبانی [به نفع دستگاه خلافت عباسی] از او بگیرند و آن حضرت حاضر نشد؛ این متن تاریخ است. امام(ع) در یک زندان به سر نبرد، در زندان‌های متعدد به سر برد. او را از این زندان به آن زندان منتقل می‌کردند و راز مطلب این بود که در هر زندانی که امام(ع) را می‌بردند، بعد از اندک مدتی، زندانبان مرید [آن حضرت] می‌شد.

ورود امام(ع) به زندان بصره

اول امام کاظم(ع) را به زندان بصره بردند. عیسی بن جعفر بن ابی جعفر منصور، یعنی نوه منصور دوانیقی، والی بصره بود. امام(ع) را تحویل او دادند که یک مرد عیاش شراب خوار و اهل رقص و آواز بود. در هفتم ماه ذی الحجه سال 178 امام را به زندان بصره بردند. امام(ع) مدتی در زندان عیسی بن جعفر بود. کم‌کم خود این عیسی بن جعفر، علاقه‌مند و مرید آن حضرت شد. او هم قبلاً خیال می‌کرد که شاید واقعاً موسی‌بن‌جعفر(ع)، همان‌طور که‌ دستگاه خلافت عباسی تبلیغ می‌کند، مردی است یاغی که فقط هنرش این است که مدعی‌ خلافت است، یعنی عشق به ریاست دارد؛ اما دید که نه! او مرد معنویت است و دنیاطلب نیست. بعدها وضع عوض شد. دستور داد یک اتاق بسیار خوبی را در اختیار امام(ع) قرار دادند و رسماً از امام‌ پذیرایی می‌کرد. هارون محرمانه پیغام داد که این زندانی را از بین ببرید؛ عیسی جواب داد که من چنین کاری نمی‌کنم. در اواخر دوران زندانی شدن امام کاظم(ع) در بصره، خود عیسی به خلیفه نوشت که دستور بده این زندانی را از من تحویل بگیرند؛ والا خودم او را آزاد می‌کنم؛ من نمی‌توانم‌ چنین مردی را به عنوان یک زندانی نزد خود نگه دارم و چون پسر عموی‌ خلیفه و نوه منصور بود، البته حرفش خریدار داشت.

اعجاز شخصیت امام کاظم(ع) در زندان بغداد

امام(ع) را به بغداد آوردند و تحویل فضل بن ربیع دادند. فضل بن ربیع، پسر «ربیع»، حاجب معروف است. هارون، امام(ع) را به او سپرد. او هم بعد از مدتی به امام(ع) علاقه مند شد؛ وضع امام(ع) را تغییر داد و یک وضع‌ بهتری برای آن حضرت به وجود آورد. جاسوس‌ها به هارون خبر دادند که موسی بن جعفر(ع) در زندان فضل بن ربیع به راحتی زندگی می‌کند و در واقع زندانی نیست و باز هم مهمان است. هارون، امام کاظم(ع) را از او گرفت و تحویل فضل بن یحیی برمکی داد. فضل بن یحیی هم بعد از مدتی با امام(ع) همین طور رفتار کرد و هارون، خیلی از این قضیه‌ خشمگین شد و بالاخره هم امام کاظم(ع) را از فضل گرفت و او مغضوب واقع شد.

سخت گرفتن بر امام(ع)

بعد از مغضوب شدن فضل، پدرش یحیی، برای این‌که مبادا بچه‌هایش از چشم هارون بیفتند، در یک‌ مجلس، سر زده از پشت سر هارون رفت، سرش را به گوش خلیفه نزدیک کرد و گفت‌: اگر پسرم تقصیر کرده است، من خودم حاضرم هر امری شما دارید اطاعت کنم‌، پسرم توبه کرده است. بعد آمد به بغداد و امام(ع) را از پسرش تحویل گرفت و تحویل زندانبان دیگری به نام سندی بن‌ شاهک داد که می‌گویند اساساً مسلمان نبود و در زندان او، خیلی بر امام‌ کاظم(ع) سخت گذشت. در آخرین روزهایی که امام(ع) زندانی بود و تقریباً یک هفته بیشتر به‌ شهادت آن حضرت باقی نمانده بود، هارون، یحیی برمکی را نزد امام کاظم‌(ع) فرستاد و با زبان بسیار نرم و ملایمی به او گفت از طرف من، به پسر عمویم سلام برسانید و به او بگویید بر ما ثابت شده که شما گناه و تقصیری‌ نداشته‌اید، ولی متأسفانه من قسم خورده‌ام و قسمم را نمی‌توانم بشکنم. من قسم‌ خورده‌ام که تا تو اعتراف به گناه و از من تقاضای عفو نکنی، تو را آزاد نکنم؛ هیچ‌کس هم لازم نیست بفهمد. همین‌قدر در حضور همین یحیی‌ اعتراف کن؛ حضور خودم هم لازم نیست، حضور اشخاص دیگر هم لازم نیست، من همین‌قدر می‌خواهم قسمم را نشکسته باشم؛ در حضور یحیی همین‌قدر تو اعتراف کن و بگو معذرت می‌خواهم! خلیفه مرا ببخشد! من تو را آزاد می‌کنم و بعد بیا پیش خودم و چنین و چنان. حال روحیه مقاوم موسی بن جعفر(ع) را ببینید؛ چرا این‌ها «شفعاء دار الفناء» هستند؟ چرا این‌ها شهید می‌شدند؟ در راه ایمان و عقیده‌شان شهید می‌شدند؛ می‌خواستند نشان بدهند که ایمان ما به ما اجازه [همگامی با ظالم را] نمی‌دهد. جوابی که امام(ع) به یحیی داد این بود که فرمود: «به هارون بگو از عمر من دیگر چیزی باقی نمانده است»؛ همین! بعد از یک هفته آقا را مسموم کردند .

چرا امام کاظم(ع) دستگیر شد

حال چرا هارون دستور داد امام(ع) را بگیرند؟ برای این ‌که به موقعیت‌ اجتماعی امام(ع) حسادت می‌ورزید و احساس خطر می‌کرد، با این‌که امام(ع) هیچ در مقام قیام نبود؛ واقعاً کوچک ترین اقدامی نکرده بود برای این که انقلابی به پا کند (انقلاب ظاهری)؛ اما آن ها تشخیص می‌دادند که این‌ها انقلاب معنوی و انقلاب عقیدتی به پا کرده‌اند. وقتی که تصمیم می‌گیرد که ولایتعهدی را برای‌ پسرش امین تثبیت کند و بعد از او برای پسر دیگرش مأمون و بعد از او برای پسر دیگرش مؤتمن و بعد، علما و برجستگان شهرها را دعوت می‌کند که همه امسال بیایند مکه که خلیفه می‌خواهد بیاید مکه و آن‌جا از همه بیعت بگیرد، فکر می‌کند مانع این کار کیست؟ آن‌ کسی که اگر باشد و چشم‌ها به او بیفتد، این فکر برای افراد پیدا می‌شود که‌ آن که لیاقت برای خلافت دارد اوست، کیست؟ البته که موسی بن جعفر(ع). وقتی که‌ می‌آید مدینه، دستور می‌دهد امام را دستگیر کنند. هارون دستور داد جلادهایش رفتند سراغ امام(ع). چرا [هارون این کار را می‌کند؟] چون می‌خواهد برای ولایتعهدی فرزندانش‌ بیعت بگیرد.

نفوذ معنوی امام(ع)

از این جا شما بفهمید که نفوذ معنوی ائمه شیعه(ع) چقدر بوده است. آن ها نه‌ شمشیر داشتند و نه تبلیغات، ولی دل‌ها را داشتند. در میان نزدیک ترین‌ افراد دستگاه هارون، شیعیان وجود داشتند. حق و حقیقت خودش یک‌ جاذبه‌ای دارد که نمی‌شود از آن غافل شد. علی بن یقطین، وزیر هارون است، شخص دوم مملکت است، ولی شیعه است؛ اما در حال‌ استتار و خدمت می‌کند به هدف‌های موسی بن جعفر(ع)، ولی ظاهرش با هارون است. دو سه بار هم گزارش‌هایی دادند، ولی موسی‌بن‌جعفر(ع)، با آن روشن‌بینی‌های‌ خاص امامت، زودتر درک کرد و دستورهایی به او داد که وی اجرا کرد و مصون‌ ماند. در میان افرادی که در دستگاه هارون بودند، اشخاصی بودند که‌ آن‌چنان مجذوب و شیفته امام(ع) بودند که حد نداشت؛ ولی هیچ‌گاه جرأت‌ نمی‌کردند با امام(ع) تماس بگیرند. هارون از چه می‌ترسید؟ از جاذبه حقیقت می‌ترسید، «کونوا دعاة للناس‌ بغیر السنتکم»، تبلیغ که همه‌اش زبان نیست، تبلیغ زبان اثرش‌ بسیار کم است، تبلیغ، تبلیغ عمل است. آن‌ کسی که با موسی بن جعفر(ع) یا با آبای کرامش یا با اولاد طاهرینش روبه‌رو می‌شد و مدتی با آن ها بود، اصلاً حقیقت را در وجود آن ها می‌دید و می‌دید که واقعاً خدا را می‌شناسند، واقعاً از خدا می‌ترسند، واقعاً عاشق خدا هستند و واقعاً هر چه که می‌کنند، برای خدا و حقیقت است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

چگونه در مهمانی‌ها رفتار کنیم؟

رعایت آداب مهمانی می‌تواند روابط برادرانه میان مۆمنان را مستحکم‌تر ساخته و در رشد تعالی اجتماع تأثیر بسزایی داشته باشد.
No image

نقش ابراز علاقه و معاشرت درست در اسلام

نسان علاقه دارد كه مورد علاقه و محبت دیگران باشد. اگر آن‏ دوستداران، محبت‏خود را آشكار كنند، محبوب هم به محبان‏ علاقه‏ مند مى‏ شود و این محبت دو جانبه، زندگیها را از صفا و صمیمیت‏ بیشترى برخوردار مى‏سازد. ما اگر بدانیم كه خدا دوستمان دارد، ما هم‏خدا را بیشتر دوست‏خواهیم داشت. اگر بدانیم و بفهمیم كه رسول‏ خدا(ص) و اهل بیت(ع) به ما شیعیان عنایت و محبت دارند و این ‏علاقه را بارها نشان داده و اظهار كرده‏اند، محبت عترت در دل ما بیشترخواهد شد.
No image

اخلاق معاشرت اجتماعی، نمونه ای از سبک زندگی اسلامی

نمونه های بسیاری از سیره ی ائمه ی معصوم علیهم السلام درباره ی تشویق و تحریض مؤمنان به دوستی و برادری با هم، ایجاد پیوند برادری و دوستی بین آنها، اصلاح اختلافات و رفع کدورت ها گزارش شده است.
No image

اخلاق معاشرت و ارتباط با خویشاوندان در اسلام

سنّتِ «صله رحم»، از نیکوترین برنامه های دینی در حیطه معاشرت است. گرچه شکل نوین زندگی و مشغله های زندگیهای امروزی، گاهی فرصت این برنامه را از انسانها گرفته است، ولی حفظ ارزشهای دینی و سنّتهای سودمند و ریشه دار دینی، از عوامل تحکیم رابطه ها در خانواده ها است. بویژه در مناسبتهای ملّی، در اعیاد و وفیات و آغاز سال جدید، فرصت طبیعی و مناسبی برای عمل به این «سنّت دینی» است.
No image

تحلیل یافته‌های الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی

آنچه از امور فطری در بحث تربیت مورد نظر است و مبنای تربیت مطرح می‌شود، امور فطری در زمینه خواست‌ها و گرایش‌هاست. البته باید توجه داشت آن دسته از خواست‌های فطری مبنای تربیت قرار می‌گیرد که ویژه انسان است و امتیاز او بر حیوان به شمار می‌آید، نه آن بخش از خواست‌ها و گرایش‌ها که میان هر دو مشترک است؛ زیرا در این بخش، انسان مانند حیوان برای شکوفاسازی نیازی به تربیت ندارد.

پر بازدیدترین ها

No image

الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی (2)

غریزه قدرت، محرک زندگی انسانی است که از سه نوع جنسی، گرسنگی و ارتباطی تشکیل می‌شود. غریزه جنسی، مهم‌ترین غریزه زندگی است؛ زیرا از اول یا زن با «هویت زنانه» یا مرد با «هویت مردانه» به دنیا می‌آید.
No image

تأثیر بخشش بر روابط خانواده

محیط خانه می تواند محلی برای سلوک و عروج و تکامل مرد و زن و نیز فرزندان باشد، به ویژه اگر سعه صدر داشته باشند. بدون تردید، هرگاه کسی به انسان ستمی روا می دارد، حس انتقام جویی او را برمی انگیزد. ولی انسان نباید اسیر هواها و غرایز حیوانی باشد، بلکه باید با هوای نفس و خواسته دل بستیزد و به وسوسه های شیطانی توجهی نکند؛ زیرا انسان والاتر از این است که پایبند این گونه غرایز شیطانی باشد.
No image

الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی

انتظار سرزنش از خود برای انجام رفتاری که از معیارهای شخصی عدول می‌کند، یک منبع انگیزشی فراهم می‌آورد که در حضور عوامل تحریکی دیگر، رفتار فرد را در چارچوب معیارها نگه می‌دارد. هیچ تنبیهی به اندازه تحقیر خود زیان‌بار نیست.
No image

راهنمای خانواده در پیشگیری از انحرافات (9)

کودک به دلیل اینکه هنوز به آن مرحله از رشد نرسیده که بتواند بین مالکیت خود و دیگران فرق بگذارد و احساساتش به مراتب بیش ازعقل اوست به همین علت به محض این که چیزی به نظرش جالب و دوست داشتنی بیاید بدون اینکه به عاقبت کار و عمل خود بیندیشد در صدد بدست آوردنش بر آمده و آن را برمی­دارد.
No image

تعریف خانواده از دیدگاه اسلام

اسلام خانواده را گروهی متشکل از افراد، دارای شخصیت مدنی، حقوقی و معنوی معرفی می کند که هسته اولیه آن را ازدواج مشروع زن و مردی تشکیل می دهد و نکاح عقدی است که براساس آن رابطه زوجیت بین زن و مرد برقرار شده و در پس آن طرفین دارای وظایف و حقوق جدید می شوند. ارتباط خویشاوندی در سایه نکاح پدید می آید ؛ اعضای آن دارای روابط قانونی، اخلاقی و عاطفی می گردند.
Powered by TayaCMS