دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

روزشمار محرم (2)

No image
روزشمار محرم (2)

كلمات كليدي : تاريخ،امام حسين عليه السلام، حوادث و رويدادهاي كربلا، گفتگوهاي امام حسين عليه السلام و عمر بن سعد، كثير بن عبداللَّه شعبي، قرة بن قيس حنظلي�

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

ابن‌زیاد و تلاشهاى او براى فرستادن سپاه به سوى کربلا

پس از فرود آمدن امام حسین علیه‌السلام به کربلا، عبیداللّه بن زیاد، مردم را در مسجد کوفه جمع کرد و سپس بر بالاى منبر رفته پس از حمد و ثناى الهى چنین گفت: «اى مردم؛ شما خاندان سفیان را تجربه کردید و آنها را آن‌ گونه یافتید که دوست داشتید! این یزید است که شما او را به سیرت نیکو و روش پسندیده و نیکى به مردم و مراقبت از مرزها و بخشش به جا می‌شناسید! گو این که پدرش نیز این گونه بود. امیرمؤمنان - یزید- بر گرامیداشت شما افزوده و به من نوشته است تا چهار هزار دینار و دویست هزار درهم را در میانتان تقسیم کنم و شما را برای جنگ با دشمنش - حسین بن على علیه‌السلام- بیرون بفرستم. پس به [سخنان او] گوش فرا دهید و از او فرمان ببرید. والسّلام.»

سپس از منبر پایین آمد و عطایای آنان را میان بزرگانشان تقسیم کرد و آنان را به حرکت و همراهى و یارى دادن به عمر بن سعد در جنگ با امام حسین علیه‌السلام فرا خواند.[1]

اندکی پس از این واقعه به عبیدالله خبر رسید که هر از چند گاهی عده‌ای از مردم کوفه به قصد پیوستن به سپاه امام حسین علیه‌السلام از کوفه خارج می‌گردند.[2] با دریافت این خبر عبیدالله با یاران خود از کوفه بیرون آمد و در نخیله اردو زد و مردم را وادار به حرکت به نخیله نمود.[3] او عمرو بن حریث را به کارگزارى کوفه گماشت و [جهت جلوگیری از پیوستن کوفیان به سپاه امام حسین علیه‌السلام] پل کوفه را در اختیار گرفت و اجازه نداد کسی از آن عبور کند.[4] به دستور عبیدالله بن زیاد، حصین بن تمیم به همراه چهار هزار سپاهی تحت امر او از قادسیه به نخیله فرا خوانده شدند.[5] محمد بن اشعث و کثیر بن شهاب و قعقاع بن سوید نیز از سوی ابن‌زیاد مأموریت یافتند تا مردم را آماده نبرد با اباعبدالله الحسین علیه‌السلام کنند.[6] ابن‌زیاد همچنین سوید بن عبدالرحمن منقرى را به همراه چند سوار به کوفه فرستاد و به او دستور داد تا در کوفه جستجو کند و هر کس را که از رفتن به جنگ اباعبدالله علیه‌السلام خوددارى کرده است، پیش او بیاورد. سوید در کوفه به جستجو پرداخت پس مردى از شامیان را که براى مطالبه میراث خود به کوفه آمده بود را بازداشت کرده، نزد ابن‌زیاد فرستاد. ابن‌زیاد نیز [جهت ترساندن مردم کوفه] دستور قتل او را صادر کرد. مردم که چنین دیدند همگی حرکت کردند و به نخیله رفتند.[7]

نقل شده در ایامی که مردم کوفه جهت اعزام به کربلا جمع شده بودند یکی از مردان شجاع کوفه به نام عمار بن ابی‌سلامه دالانی تصمیم گرفت تا عبیدالله زیاد را در نخیله ترور کند، او مترصد فرصتی برای اجرای این تصمیم بود؛ اما فرصتی برای انجام این کار به دست نیاورد از این‌رو از نخیله فرار کرد و خود را به کربلا، نزد امام حسین علیه‌السلام و یارانش رساند او در کنار امام علیه‌السلام باقی ماند تا اینکه در روز عاشورا در رکاب آن حضرت به شهادت رسید.[8]

با گرد آمدن مردم در نخیله، عبیدالله به حصین بن نمیر و حجار بن أبجر و شبث بن ربعى و شمر بن ذی‌الجوشن دستور داد تا جهت یارى ابن‌سعد به لشکرگاه او بپیوندند.[9] شمر اولین نفری بود که فرمان او را اجرا کرد و آماده حرکت شد[10] پس از شمر، زید (یزید) بن رَکّاب کَلْبى با دو هزار نفر، حُصَین بن نُمَیر سَکونى با چهار هزار نفر، مُصاب مارى (مُضایر بن رهینه مازِنى) با سه هزار تن[11] و حصین بن تمیم طهوى با دو هزار سپاهى[12] و نصر بن حَربه (حَرَشه) با دو هزار تن از کوفیان حرکت کردند و به سپاه عمر بن سعد پیوستند.[13] آن گاه ابن‌زیاد، مردى را به سوى شَبَث بن رِبعى ریاحى فرستاد و از او خواست که به سوى عمر بن سعد حرکت کند. او تظاهر به بیمارى کرد ابن‌زیاد متوجه شد و به او گفت: «آیا خود را به بیمارى می‌زنى؟ اگر گوش به فرمان و مطیع مایى برای جنگ با دشمن ما رو.» شبث چون این سخن را شنید حرکت کرد و با هزار سوار، به عمر بن سعد پیوست.[14] پس از شبث، حجّار بن اَبجَر با هزار سوار[15] و پس از او محمّد بن اشعث بن قیس کِنْدى با هزار سوار[16] و حارث بن یزید بن رویم نیز از پى حجار بن ابجر روانه کربلا شدند.[17] عبیدالله بن زیاد هر روزه، در صبح و ظهر، گروهی از نظامیان کوفی را در دسته‌های بیست و سی و پنجاه تا صد نفری، به کربلا می‌فرستاد[18] تا اینکه این گروهها در ششم محرم به هم پیوستند و تعداد نفرات سپاه عمر بن سعد را به بیش از بیست هزار تن رساندند.[19] عبیداللّه، عمر بن سعد را فرمانده همه آنان نمود و به همه بزرگان کوفی حاضر در کربلا فرمان داد تا گوش به فرمان و مطیع ابن‌سعد باشند. آن گاه ابن‌زیاد به عمر بن سعد نوشت:

«با فرستادن این همه سواره و پیاده، بهانه‌اى در جنگ با حسین علیه‌السلام، برایت نگذاشته‌ام. دقّت کن که هیچ کارى را آغاز نکنى جز آن که صبح و شب با هر پیک بامدادى و شامگاهى با من مشورت کنى. والسّلام »[20]

نقل شده عبیداللّه بن زیاد، همواره کسى را به سوى عمر بن سعد روانه می‌کرد و از او می‌خواست تا در نبرد با امام حسین علیه‌السلام شتاب کند.[21]

حبیب بن مظاهر و تلاش براى یارى امام علیه‌السلام

پس از گرد آمدن سپاهیان دشمن در کربلا، حبیب بن مظاهر اسدى با دیدن یاران اندک امام علیه‌السلام نزد حضرت علیه‌السلام رفت و گفت: «در نزدیکی این جا طایفه‌ای از قبیله بنی‌اسد ساکن هستند اگر اجازه بدهید به سویشان می‌روم و آنان را به یاری‌تان دعوت می‌کنم. شاید خداوند بخشى از آنچه را که ناخوش می‌دارى به واسطه آنان از تو دور کند.» امام علیه‌السلام اجازه دادند و حبیب شبانه حرکت کرد و خود را به طور ناشناس به بنی‌اسد رساند. آنان پس از شناختن حبیب گرد او جمع شدند و از او علت آمدنش را جویا شدند. حبیب گفت: «[درخواستی از شما دارد و این] درخواستم از شما بهتر از هر چیزى است که میهمان قومى براى آنان [هدیه] می‌آورد؛ نزد شما آمده‌ام تا شما را به یارى فرزند دختر پیامبر خدا(ص) فرا بخوانم؛ او در میان گروهى از مؤمنان است که هر یک از آنان بهتر از هزار تن است و تا هنگامى که یکى از آنان چشمى دارد که با آن می‌بیند او را وا نمی‌نهند و تسلیمش نمی‌کنند. این عمر بن سعد است که با بیست و دو هزار تن او را محاصره کرده است. شما قوم و قبیله من هستید. من به شما نصیحتی دارم و آن این که شما امروز مرا در یارى دادن به او اطاعت کنید تا فردا در آخرت به شرافت برسید. سوگند یاد می‌کنم که هیچ مردى از شما در راه خدا در رکاب حسین علیه‌السلام شکیبا و با اخلاص، کشته نمی‌شود مگر آن که همراه محمّد(ص) در بالاترین درجه بهشت و نزدیک به خدا خواهد بود.» مردى از بنی‌اسد به نام بِشْر بن عبداللّه از جا برخاست و گفت: «به خدا سوگند من نخستین اجابتگر این دعوتم آن گاه چنین سرود:

قد علم القوم اذا تواکلوا واحجم الفرسان او تناصلوا

انی شجاع بطل مقاتل کاننی لیث عرین باسل

همه می‌دانند که چون کار را به یکدیگر وامی‌نهند و سواران پا پس می‌کشند و یا بی‌یار و یاور می‌شوند؛ من شجاعانه و قهرمانانه می‌جنگیم گویی که شیری قوی و دلاورم.»

مردان قبیله با حبیب بن مظاهر اسدى همراه شدند. خبر به عمر بن سعد رسید. ابن‌سعد یکى از یارانش به نام اَزرَق بن حَرب صیداوى را فرا خواند و با چهار صد سوار (پانصد سوار)، به سوى قبیله بنی‌اسد فرستاد. بنی‌اسد، شبانه به سوى لشکرگاه امام حسین علیه‌السلام در حرکت بودند که سپاه عمر بن سعد در کناره فرات راه را بر آنان بستند. کار به درگیری کشیده شد. با شدت گرفتن جنگ حبیب فریاد کشید: «واى بر تو اى اَزرَق؛ تو را با ما چه کار؟ ما را به حال خود وا گذار.» پس از مدتی نبرد، بنی‌اسد فرار کردند و به خانه‌هایشان باز گشتند. حبیب به تنهایی نزد امام علیه‌السلام بازگشت و آن حضرت علیه‌السلام را از آن چه که اتفاق افتاده بود، باخبر کرد. امام حسین علیه‌السلام فرمود: «لا حول و لا قوة الا بالله العلیّ العظیم».[22]

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

چگونه در مهمانی‌ها رفتار کنیم؟

رعایت آداب مهمانی می‌تواند روابط برادرانه میان مۆمنان را مستحکم‌تر ساخته و در رشد تعالی اجتماع تأثیر بسزایی داشته باشد.
No image

نقش ابراز علاقه و معاشرت درست در اسلام

نسان علاقه دارد كه مورد علاقه و محبت دیگران باشد. اگر آن‏ دوستداران، محبت‏خود را آشكار كنند، محبوب هم به محبان‏ علاقه‏ مند مى‏ شود و این محبت دو جانبه، زندگیها را از صفا و صمیمیت‏ بیشترى برخوردار مى‏سازد. ما اگر بدانیم كه خدا دوستمان دارد، ما هم‏خدا را بیشتر دوست‏خواهیم داشت. اگر بدانیم و بفهمیم كه رسول‏ خدا(ص) و اهل بیت(ع) به ما شیعیان عنایت و محبت دارند و این ‏علاقه را بارها نشان داده و اظهار كرده‏اند، محبت عترت در دل ما بیشترخواهد شد.
No image

اخلاق معاشرت اجتماعی، نمونه ای از سبک زندگی اسلامی

نمونه های بسیاری از سیره ی ائمه ی معصوم علیهم السلام درباره ی تشویق و تحریض مؤمنان به دوستی و برادری با هم، ایجاد پیوند برادری و دوستی بین آنها، اصلاح اختلافات و رفع کدورت ها گزارش شده است.
No image

اخلاق معاشرت و ارتباط با خویشاوندان در اسلام

سنّتِ «صله رحم»، از نیکوترین برنامه های دینی در حیطه معاشرت است. گرچه شکل نوین زندگی و مشغله های زندگیهای امروزی، گاهی فرصت این برنامه را از انسانها گرفته است، ولی حفظ ارزشهای دینی و سنّتهای سودمند و ریشه دار دینی، از عوامل تحکیم رابطه ها در خانواده ها است. بویژه در مناسبتهای ملّی، در اعیاد و وفیات و آغاز سال جدید، فرصت طبیعی و مناسبی برای عمل به این «سنّت دینی» است.
No image

تحلیل یافته‌های الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی

آنچه از امور فطری در بحث تربیت مورد نظر است و مبنای تربیت مطرح می‌شود، امور فطری در زمینه خواست‌ها و گرایش‌هاست. البته باید توجه داشت آن دسته از خواست‌های فطری مبنای تربیت قرار می‌گیرد که ویژه انسان است و امتیاز او بر حیوان به شمار می‌آید، نه آن بخش از خواست‌ها و گرایش‌ها که میان هر دو مشترک است؛ زیرا در این بخش، انسان مانند حیوان برای شکوفاسازی نیازی به تربیت ندارد.

پر بازدیدترین ها

No image

ویژگی های خانواده موفق از نظر اسلام

از دیدگاه اسلام انسانها از لحاظ ویژگیها ، توانایی و استعدادها متفاوت از یکدیگر هستند. بر این اساس در نظر گرفتن این تفاوتها را نیز در تربیت فرزندان در خانواده دارای اهمیت می‌داند. از نمونه احادیثی که ذکر شد و هزاران شواهد معتبر دیگر می‌توان به نقش اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام پی برد. اسلام سعادت و شقاوت فرد را تحت تاثیر خانواده چه در دوران قبل از تولد و چه بعد از تولد می‌داند.
No image

تحلیل یافته‌های الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی

آنچه از امور فطری در بحث تربیت مورد نظر است و مبنای تربیت مطرح می‌شود، امور فطری در زمینه خواست‌ها و گرایش‌هاست. البته باید توجه داشت آن دسته از خواست‌های فطری مبنای تربیت قرار می‌گیرد که ویژه انسان است و امتیاز او بر حیوان به شمار می‌آید، نه آن بخش از خواست‌ها و گرایش‌ها که میان هر دو مشترک است؛ زیرا در این بخش، انسان مانند حیوان برای شکوفاسازی نیازی به تربیت ندارد.
No image

ویژگی خانواده قرآنی (1 )

قرآن کریم با نگاه ویژه به این کانون مهم ومقدس؛توجه بشر را به تشکیل این کانون مقدس جلب می کند وبهترین الگوها را برای شناسایی خانواده برتر به جهانیان معرفی می کند.مقاله حاضر با عنوان ویژگیهای خانواده های قر آنی بعد ازبیان مقدمه ای کوتاه در مورد جایگاه واهمیتی که کانون مقدس خانواده در قرآن دارد؛نمونه ها والگوهایی که در قرآن بیان شده را معرفی کرده وبعد از آن به بیان آثار وویژگیهایی که قرآن در خانواده می گذاردپرداخته است.ودر پایان هم چند نکته را به عنوان نتیجه گیری بیان کرده است.
No image

سبک زندگی در خانواده اسلامی

مفهوم «سبک زندگي» از جمله مفاهيم علوم اجتماعي و علم جامعه شناسي و مردم شناسي است که اخيراً و در دهه اخير بسيار مورد توجه عالمان علوم اجتماعي و مديران فرهنگي قرار گرفته است؛ سبک زندگي معنايي است که از به هم تنيدگي و پيوند و نظام وارگي و شبکه اي بودن عوامل متعددي که در شيوه هاي زندگي يا اقليم هاي زيستن انسان تأثير مي گذارند، به وجود آمده است.
No image

هدف از تشکیل خانواده

Powered by TayaCMS