دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

پارادوکس دروغگو Liar Paradox

No image
پارادوکس دروغگو Liar Paradox

كلمات كليدي : پارادوكس، پارادوكس دروغ گو، معماي دروغ گو، شبهه جذر اصمّ، نظريه مطابقت با واقع

نویسنده : مهدي عبداللهي

واژه (Paradox) مرکب از دو واژه یونانی (Para) به معنای «تناقض با» و (Doxa) به معنای عقیده و رأی است. پس پارادوکس به معنای «مخالف عقیده موجود» است و دلالت بر امری می‌کند که به نظر می‌آید برخلاف پندار همگانی یا متناقض است.[1]

پارادوکس در محاورات روزمره معمولاً مترادف امر «عجیب» یا «غیرمنتظره» به کار می‌رود، اما کاربرد فلسفی آن، معنای خاص‌تری دارد. پارادوکس‌های تام ناظر به ناسازگاری‌های باورها یا امور خلاف قاعده در استدلال هستند. آنها در غالب موارد، چیزی بیش از معماهای منطقی‌اند و در بسیاری موارد فلاسفه را بر آن داشته‌اند که در پندارهای غیرمشکوک خود تجدیدنظر نمایند.[2]

برخی دیگر معتقدند، پارادوکس کاربردهای متعددی دارد، از جمله:

1) پارادوکس منطقی یا پارادوکس نظریه مجموعه‌ها که ناظر به مفاهیم منطقی یا ریاضی محض هستند، مانند پارادوکس برتراند راسل.

2) پارادوکس زبان‌شناختی که ناظر به مفاهیمی چون معنا و اشاره (designation) هستند، مانند پارادوکس دروغگو.

3) پارادوکس عملی که در آن تناقضی در خود گفتار وجود ندارد، بلکه تناقض در عمل گفته‌شده وجود دارد، مثل این که شخصی بگوید: «دارد باران می‌بارد، اما من آن را باور نمی‌کنم.» قسمت اول و دوم این بیان، متناقض نیستند، زیرا ممکن است هر دو بخش صادق باشند، اما گوینده با بیان بخش دوم، مقصود متعارف از بیان بخش اول را خنثی می‌کند.[3]

اما کواین معتقد است که پارادوکس در دو معنا به کار می‌رود:

1) معنای عام و رایج (inclusive sense): پارادوکس به این معنا، عبارت است از این که با استدلالی موجّه از مقدمات موجه، به نتیجه‌ای ناموجه برسیم.

2) معنای خاص (narrower sense): برخی فلاسفه، پارادوکس را در مواردی به کار می‌برند که ما را وادار به اِعمال اصلاح در اصول اصیل می‌نمایند.

به اعتقاد کواین، واژه پارادوکس در «پارادوکس دروغگو» در معنای دوم به کار رفته است.[4] به عبارت دیگر، پارادوکس دروغ‌گو یک ناهنجاری در فکر عرفی است.[5]

پارادوکس دروغگو، اشکالی است که در مقابل دیدگاه رایج در باب تعریف صدق، یعنی نظریه «مطابقت با واقع» «Correspondence Theory» پدید آمده است. بر اساس این دیدگاه، صدق یک گزاره به معنای مطابقت آن با واقع است، هر قضیه‌ای که واقع را آن‌گونه که هست، نشان بدهد، صادق و در غیر این صورت، کاذب است. اشکالاتی بر این تعریف وارده شده که ناتوانی از پاسخ به آنها، سبب پیدایش نظریات بدیل و «تئوری‌های صدق» گردیده است. یکی از این اشکالات، «پارادوکس دروغگو» بوده است، زیرا اگر صدق قضیه، به مطابقت آن با واقع باشد، از آنجا که قضیه می‌تواند حاکی از قضیه‌ای دیگر باشد، و آن قضیه نیز حاکی از این قضیه، پس اگر قضیه اول، حاکی از صدق قضیه دوم، و قضیه دوم نیز حاکی از کذب قضیه اول باشد، پس صدق هر یک از این دو قضیه، مستلزم کذب آن است و کذبش، با صدق آن تلازم دارد.

پارادوکس دروغگو بیش از همه با نام یوبولیدِس (Eubulides) از اعضای مکتب مِگارا (Megara) ـ‌از مکاتب پساسقراطی یونان باستان‌ـ گره خورده است، وی مخاطبانش را دعوت می‌کند فردی را در نظر بگیرند که می‌گوید: «آنچه من اکنون می‌گویم، دروغ است.»، بر اساس دیدگاه افلاطونی‌ـ‌ارسطویی، این قضیه صادق است، در صورتی که آنچه این فرد می‌گوید، کاذب باشد، یعنی این قضیه صادق است، اگر خودش کاذب باشد! و نیز کاذب است، در صورتی که آنچه فرد می‌گوید، کاذب نباشد، یعنی کاذب است اگر صادق باشد.[6] به جهت نقش یوبولیدس در طرح این پارادوکس، امروزه آن را به نام «پارادوکس دروغگوی مگارایی»[7] می‌شناسند.[8]

گفتنی است یوبولیدس، مبتکر پارادوکس دروغگو نیست و این پارادوکس متعلق به اپیمنیدِس (Epimenides) است.[9] وی اهل جزیره کِرِت یونان بوده و 600 سال پیش از میلاد حضرت مسیح می‌زیسته است؛ روزی به اطرافیانش گفت: «همه کرتی‌ها دروغ می‌گویند»، اکنون اپیمنیدس یا راست گفته است و یا دروغ، اگر راست گفته باشد، باید دروغ گفته باشد و اگر دروغ گفته باشد، باید راست گفته باشد.[10]

جالب است که نظیر ماجرای فوق در کتاب مقدس نیز آمده است. پولس در نامه خود به تیطوس می‌گوید مردم کرت، صفات مذمومی چون دروغگویی دارند، از این رو باید توبیخ شوند تا به راه راست درآیند، سپس ادعا می‌کند که این حقیقت را پیامبری از اهل کرت به وی خبر داده است:

«یکی از ایشان [اهل کرت] که نبیّ خاص ایشان است، گفته است که «اهل کریت» همیشه دروغگو و وحوش شریر و شکم‌پرست بی‌کاره می‌باشند» این شهادت راست است؛ از این جهت، ایشان را به سختی توبیخ فرما تا در ایمان، صحیح باشند.»[11]

«پارادوکس دروغگو بسیار مورد بحث نویسندگان دوران باستان و قرون وسطی قرار گرفت و هم‌اکنون نیز معضلی جدی است برای هر کسی که به دنبال ارائه توصیفی وافی از صدق و کذب باشد.»[12] تا آنجا که گفته شده است، هیمنه و دشواری آن موجب مرگ ناگهانی یکی از منطق‌دانان یونان باستان به نام فیلتاس (Philetas) گردید![13] امروزه نیز تقریرهای مختلف آن خودنمایی می‌کنند. فلاسفه غرب در مقابل پارادوکس دروغ‌گو، معمولاً از نظریه مطابقت دست شسته‌اند تا در چنین مخمصه‌ای درنغلطند. اما برخی نیز درصدد ارائه راه‌حل برای آن برآمده‌اند. برتراند راسل از طریق تئوری مطابقت و ناظر قرار دادن یک مجموعه بر زیرمجموعه خود به رفع مشکل پرداخته است. آلفرد تارسکی از طریق تمایز نهادن میان زبان و فرازبان به اشکال پاسخ گفته است، وی معتقد است پارادوکس دروغ‌گو ناشی از این است که صدق و کذب را که از امور مربوط به فرازبان است، در زبان آشفته طبیعی به کار گرفته‌ایم و اگر چنین نمی‌کردیم، به چنان مشکلی دچار نمی‌شدیم.[14]

تا بدین‌جا پارادوکس دروغگو را در گزاره‌های خبری به تصویر کشیدیم، ولی این پارادوکس در حیطه انشائیات نیز قابل تصویر است. اگر شخصی، کسی را وصیّ خود قرارداده، به او بگوید: «بعد از من به وصیت من عمل کن»، سپس از دنیا برود، وقتی وصی، وصیت‌نامه را می‌گشاید، ناگهان با این جمله مواجه می‌شود، «به وصیت من عمل نکنید» در این فرض، عمل به وصیت، به معنای انجام ندادن آن است، و برعکس! و نظیر آن، این است که استادی، به شاگردش بگوید: «به توصیه هیچ استادی عمل نکن»[15]

گفتنی است بسیاری از منطق‌دانان اسلامی نظیر اثیرالدین ابهری(597-664ق) در تنزیل الأفکار فی تعدیل الأسرار،[16] خواجه نصیرالدین طوسی(597-672ق) در تعدیل المعیار فی نقد تنزیل الأفکار،[17] سعدالدین تفتازانی(722-794ق) در شرح المقاصد،[18] جلال‌الدین دوانی(830-908) در نهایۀ الکلام فی شرح شبهۀ کل کلامی کاذب،[19] شمس‌الدین محمد خفری در رسالۀ عبرۀ الفضلاء فی حل شبهۀ الجذر الأصم،[20] و سید صدرالدین دشتکی (829-903) در رسالۀ فی شبهۀ جذر الأصم[21] به این پارادوکس توجه داشته، تحت عنوان «مغالطۀ کل کلامی کاذب» از آن سخن گفته، درصدد حلش برآمده‌اند، و شاید اولین بار، سعدالدین تفتازانی، نظر به دشواری و پیچیدگی حل آن، به «جذر اصم» ـ‌یعنی مغالطه‌ای که گوشش به هیچ پاسخی بدهکار نیست‌ـ موصوفش ساخته، اعتراف به ناتوانی از حل آن نمود:

«هذه مغلطۀ تحیّر فی حلّها عقول العقلاء و فحول الأذکیاء، و لهذا سمّیتها مغلطۀ جذر الأصم»[22]

ملاخلیل قزوینی به نقل آقا بزرگ طهرانی در شرح عدۀ الأصول از بعض بزرگان خراسان نقل نموده است که وی شبهه جذر اصم را به محضر حضرت رضاعلیه‌السلام عرضه داشته و حضرت دو جواب به آن داده‌اند، ولی متأسفانه، سائل جواب‌ها را به خاطر نسپرده است.[23]

گفتنی است یکی از اندیشمندان معاصر، راه‌حل مفصلی برای این پارادوکس ارائه نموده است که به نظر می‌آید راه‌گشا باشد، ولی به جهت تنگی مجال، امکان طرح آن در این نوشته کوتاه فراهم نیست.[24]

مقاله

نویسنده مهدي عبداللهي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

چگونه در مهمانی‌ها رفتار کنیم؟

رعایت آداب مهمانی می‌تواند روابط برادرانه میان مۆمنان را مستحکم‌تر ساخته و در رشد تعالی اجتماع تأثیر بسزایی داشته باشد.
No image

نقش ابراز علاقه و معاشرت درست در اسلام

نسان علاقه دارد كه مورد علاقه و محبت دیگران باشد. اگر آن‏ دوستداران، محبت‏خود را آشكار كنند، محبوب هم به محبان‏ علاقه‏ مند مى‏ شود و این محبت دو جانبه، زندگیها را از صفا و صمیمیت‏ بیشترى برخوردار مى‏سازد. ما اگر بدانیم كه خدا دوستمان دارد، ما هم‏خدا را بیشتر دوست‏خواهیم داشت. اگر بدانیم و بفهمیم كه رسول‏ خدا(ص) و اهل بیت(ع) به ما شیعیان عنایت و محبت دارند و این ‏علاقه را بارها نشان داده و اظهار كرده‏اند، محبت عترت در دل ما بیشترخواهد شد.
No image

اخلاق معاشرت اجتماعی، نمونه ای از سبک زندگی اسلامی

نمونه های بسیاری از سیره ی ائمه ی معصوم علیهم السلام درباره ی تشویق و تحریض مؤمنان به دوستی و برادری با هم، ایجاد پیوند برادری و دوستی بین آنها، اصلاح اختلافات و رفع کدورت ها گزارش شده است.
No image

اخلاق معاشرت و ارتباط با خویشاوندان در اسلام

سنّتِ «صله رحم»، از نیکوترین برنامه های دینی در حیطه معاشرت است. گرچه شکل نوین زندگی و مشغله های زندگیهای امروزی، گاهی فرصت این برنامه را از انسانها گرفته است، ولی حفظ ارزشهای دینی و سنّتهای سودمند و ریشه دار دینی، از عوامل تحکیم رابطه ها در خانواده ها است. بویژه در مناسبتهای ملّی، در اعیاد و وفیات و آغاز سال جدید، فرصت طبیعی و مناسبی برای عمل به این «سنّت دینی» است.
No image

تحلیل یافته‌های الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی

آنچه از امور فطری در بحث تربیت مورد نظر است و مبنای تربیت مطرح می‌شود، امور فطری در زمینه خواست‌ها و گرایش‌هاست. البته باید توجه داشت آن دسته از خواست‌های فطری مبنای تربیت قرار می‌گیرد که ویژه انسان است و امتیاز او بر حیوان به شمار می‌آید، نه آن بخش از خواست‌ها و گرایش‌ها که میان هر دو مشترک است؛ زیرا در این بخش، انسان مانند حیوان برای شکوفاسازی نیازی به تربیت ندارد.

پر بازدیدترین ها

No image

ویژگی های خانواده موفق از نظر اسلام

از دیدگاه اسلام انسانها از لحاظ ویژگیها ، توانایی و استعدادها متفاوت از یکدیگر هستند. بر این اساس در نظر گرفتن این تفاوتها را نیز در تربیت فرزندان در خانواده دارای اهمیت می‌داند. از نمونه احادیثی که ذکر شد و هزاران شواهد معتبر دیگر می‌توان به نقش اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام پی برد. اسلام سعادت و شقاوت فرد را تحت تاثیر خانواده چه در دوران قبل از تولد و چه بعد از تولد می‌داند.
No image

الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی (2)

غریزه قدرت، محرک زندگی انسانی است که از سه نوع جنسی، گرسنگی و ارتباطی تشکیل می‌شود. غریزه جنسی، مهم‌ترین غریزه زندگی است؛ زیرا از اول یا زن با «هویت زنانه» یا مرد با «هویت مردانه» به دنیا می‌آید.
No image

تأثیر بخشش بر روابط خانواده

محیط خانه می تواند محلی برای سلوک و عروج و تکامل مرد و زن و نیز فرزندان باشد، به ویژه اگر سعه صدر داشته باشند. بدون تردید، هرگاه کسی به انسان ستمی روا می دارد، حس انتقام جویی او را برمی انگیزد. ولی انسان نباید اسیر هواها و غرایز حیوانی باشد، بلکه باید با هوای نفس و خواسته دل بستیزد و به وسوسه های شیطانی توجهی نکند؛ زیرا انسان والاتر از این است که پایبند این گونه غرایز شیطانی باشد.
No image

الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی

نظر به گستردگی ارتباطات و سهولت آشنایی با فرهنگ‌های مختلف، نظام خانواده تحت تأثیر فرهنگ‌های غیر اسلامی، همیشه در حال تغییر است و استحکام خانواده به خطر افتاده است. مقاله حاضر با هدف شناسایی ارزش‌های رفتاری اعضای خانواده اسلامی و نقش رسانه‌های جمعی در ترویج آن به روش مصاحبه عمیق، نظر ده کارشناس را در این زمینه جویا شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بر اساس نظریه «فطرت» استاد مرتضی مطهری و یافته‌های پژوهش، دین، جهان‌بینی فرد را می‌سازد و جهان‌بینی، نظام معنایی نهاد خانواده را شکل می‌دهد.   نظام معنایی، نظام کنشی اعضای خانواده را به وجود می‌آورد و نظام کنشی، ساختار خانواده را شکل می‌دهد. در حقیقت، جهان‌بینی دینی به عنوان یک نگرش اصلی و محوری به طور مستقیم و غیر مستقیم بر مقولات کلی چون «کنترل امور جنسی»، «نقش‌های جنسیتی»، «اخلاق» و «تربیت» اثرگذار است. رسانه‌های جمعی هر کشور را که در چارچوب جهان‌بینی و تمدن فعالیت می‌کنند، می‌توان میزانی برای ارزیابی در نظر گرفت. در این زمینه، دیدگاه کارشناسان مؤید آن است که «اشاعه خانواده نامطلوب» در فیلم و مجموعه‌های خانوادگی عامل مخربی در بنیاد خانواده اسلامی است. در نتیجه، می‌توان آینده ساختار خانواده را در دین دید و با سیاست‌گذاری دینی به سیاست‌گذاری ساختاری دست یافت.
No image

تحلیل یافته‌های الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی

آنچه از امور فطری در بحث تربیت مورد نظر است و مبنای تربیت مطرح می‌شود، امور فطری در زمینه خواست‌ها و گرایش‌هاست. البته باید توجه داشت آن دسته از خواست‌های فطری مبنای تربیت قرار می‌گیرد که ویژه انسان است و امتیاز او بر حیوان به شمار می‌آید، نه آن بخش از خواست‌ها و گرایش‌ها که میان هر دو مشترک است؛ زیرا در این بخش، انسان مانند حیوان برای شکوفاسازی نیازی به تربیت ندارد.
Powered by TayaCMS