دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فعالیت های فرهنگی آیت الله میر سید علی همدانی

No image
فعالیت های فرهنگی آیت الله میر سید علی همدانی

عارف متشرع

سیّد على همدانى از عارفان انگشت شمارى است که شریعت و طریقت را به کمال داشت و رعایت آداب و موازین شرعى در سیره، سخن و مواعظ او به خوبى مشاهده مى گردید. بسیار امر به معروف و نهى از منکر مى نمود و پیروان و شاگردان خویش و دیگر اقشار مردم را از بدعت منع مى کرد و آن را نوعى ضلالت تلقّى مى نمود. وى مکرّر به رعایت امور شرع، نه صرفاً به لحاظ وجوب رعایت ظاهر و اکتفا نمودن به امور شریعت بلکه واقعاً از حیث اعتقاد به اقامه دین و امور اسلامى هشدار داده است. در یکى از نامه هاى خود هشدار مى دهد که:

زنهار امور اقامه دین را سهل نگیرى و بدانى که امرى را که سهل بگیرى نتیجه ندهد.

تشرّع ریشه دار او، در آثارش نیز بازتابى ویژه یافته است. حتّى از عنوان برخى نوشته هایش مثل «اعتقادیه» مى توان این واقعیت را دریافت که کتابى است در اصول و فروع دین به سبک عرفانى. کتاب «ذخیرة الملوک» چند باب از ده بابش به شرایط امور احکام ایمان، امر به معروف و نهى از منکر اختصاص دارد. وى در نامه اى خطاب به سلطان قطب الدّین مى نویسد:

«اگر دیندارى آن است که صحابه و تابعین داشتند و مسلمانى آن که در قرن اوّل اسلام ورزیدند، جاى آن است که گبران و مُغان از تَردامنى ما ننگ دارند و جهودان بى مقدار، مسلمانى ما با این اعتقاد را به کاه برگى برندارند».

همدانى بر اساس اعتقاداتى که دارد، خواهان دگرگونى وضع موجود براى بهسازى جامعه و سوق آن به سوى فضیلت است و تفکر مذهبى سیاسى خود را در تشیّع علوى و مهدویت جستجو مى نماید.

در کتاب ذخیرة الملوک بعد از بیان حقوق و وظایف اعضاى خانواده در فصول پنجم و ششم که از بخش هاى اساسى کتاب است، قوانین حکومت، اغراض و اصول یک دولت کامل مطرح شده و مطالبى در باب اطاعت، حقّ شناسى، شکیبایى، مدح تواضع و مذمت شتاب و تکبّر بر آن ضمیمه گشته است. سیّد با جاهلان متمسّک و اهل جمود و افراد قشرى کنار نمى آمد و در برابرشان موضع گیرى مى نموده است.

ترویج دین مبین اسلام و تبلیغ و انجام وظایف الاهى و انسانى، هدفى بود که سیّد على همدانى در سفر و حضر آن را تعقیب مى نمود. وى محورهایى را براى رسیدن به این مقصد مقدّس پیش گرفت. تدریس معارف اسلامى، تربیت شاگردان فراوان، تشکیل مجالس وعظ و خطابه و برپا کردن حوزه هایى براى تهذیب نفوس، آموزش دادن مبلغان و واعظان و ایجاد سازمانى وسیع و منظم براى رساندن پیام توحید به طالبان حقیقت، اهتمام به احیاى عنصر حیاتى امر به معروف و نهى از منکر و مقاومت در مقابل مفاسد و... را براى ترویج دین مبین اسلام تعقیب و توصیه مى نمود. همین برنامه هایش موجب گردید که از یک سو سیّد على همدانى صدها هزار نفر از هندوان را خلعت اسلام بپوشاند و هزاران مسلمان ظاهرى را به حقیقت اسلام نزدیک سازد و از طرف دیگر ابعاد گوناگون شخصیّت خویش را آشکار نماید.

او در طریق تبلیغ دین و ترویج حقایق اسلامى مشقات و فتنه هاى زیادى را تحمّل کرد. وى در نامه اى به سلطان غیاث الدّین، حاکم ناحیه پاخلى (کونار = از توابع کشمیر) آشوبى را که ـ به تحریک عالمان نورستان کنونى و با تأیید سلطان مذکور علیه وى ـ بر پا شده بود، تذکر داده است. او با آیه اى درباره منافقان نامه را آغاز کرده که پیوسته فتنه انگیزند، حال آن که اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) به واسطه بلاهاى دنیوى و ظلم ظالمان و کید فاجران از معاصى مصون نگاه داشته مى شوند و دشمنى با فرزندان رسول خدا(صلى الله علیه وآله)همانا کار منافقان است. این ضعیف هر چند سعى کرد که پیش از این که اهل این دیار کسب شقاوت کنند، برودولى آن عزیز مانع شد. بر این شرط این ضعیف را پاى بند اقامت مى نمود که آنچه امر معروف است، انجام دهمولى امروزه جمعى از جاهلان مُفتّن با بى شرمى به مکابره و منازعه اجتماع کرده اند. این عمل چگونه جرأت ایشان باشد اگر از اجابت آن عزیز تقویت نشده باشد. اگر خاطر آن عزیز مى خواهد که اهل آن دیار به این ضعیف آن کنند که یزید با جدم حضرت حسین کرده، سهل است که ما آن جفاها را تحمّل کنیم و سعادت خود بدانیم. این ضعیف این معنا را بسیار تجربه نموده و از این رهگذر رنج هاى زیادى کشیدهولى مرا عهدى است واثق که اگر جمله زمین آتش بگیرد و از آسمان شمشیر ببارد آن چه را حقّ است نپوشد و جهت مصلحت فانى دین را به دنیا نفروشد.

گویا معاندان و رشکورزان شایع کرده بودند عنوان همدانى، که بعد از سیّد على است، بدین مفهوم است که او خود را عالم کلّ و همه دان مى داند. او در «رساله همدانیه» نیز که براى یکى از ملوک آن نواحى نوشته، این تحریکات را که از سوى معاندان جاهل صورت گرفته یادآور مى شود و مى گوید:

غرض از تحریر این عجاله و تقدیر این مقاله آن که به جهت اسم همدان سخنى چند رفته که از جهت معاندان جاهل، که به جهت خوش آمد هرکس به جان مى کوشند و به طمع چون سگ بر در هر سفله مى خروشند و در هر مجلس چون دیگ بى نمک مى جوشند ... بر این اختصار کنیم زیور جمال این نوباوه فکرت از نظر جاهلان حاسد و کوردلان معاند، مستور، از اوصاف خبیثه ناقصه معاند یکى آن است که هر چه بشنوند به جحود و عناد مشغول شوند.

همچنین نورالدّین بدخشى به نقل از سیّد على همدانى آورده است:

از آن فتنه ها یکى این بود که وقتى مرا زهر دادند حقّ تعالى از هلاک نگاه داشت. باعث این فتنه،این بود که در بعض دیار با بعضى از جُهّال که به صورت علما خود را با عوام کالانعام نموده بودند، در مجلس نشسته بودم. چند کلمه از قول حقّ گفته شد، بعضى از ایشان را از آن کلمات ناخوش آمده با همدیگر گفتند: اگر این نوع سخنان را دیگر مردم از این سیّد بشنوند از ما عقیده بردارند و بعد از مشورت، اتّفاق کردند که این سیّد را زهر باید داد. پس مرا دعوت کردند و من هم اجابت نمودم. در راه، ولیى از اولیاءالله را ملاقات نمودم. آن بزرگوار چند دانه حبّ الملوک در دهان من نهاد و گفت بخور که در خوردن این حکمتى است. چون به آن مجلس رسیدم اهل آن مجلس تعظیم و تکریم نمودند و در قدحى شربت آوردند و به من دادند چون خوردم معلوم شد که در آن زهر بوده است، فى الفور از آن مجلس برخاستم، مسارعت نموده به حجره خود رسیدم، قى و اسهال روى نمود و زهر مندفع گردید. بعد از آن از صحبت عالمان بى دیانت احتراز نمودم، اگر چه ایشان در تهمت و غیبت کوشیدند.([53])

قاضى نورالله شوشترى با اشاره به این موضوع، از زبان وى افزوده است:

پس از این که از روى حسد مرا زهر دادند و حقّ تعالى مرا از مرگ نگاه داشت اثر آن در تنم باقى است. در هر سال یک بار، ورمى پیدا مى شود و زرداب مى رود و آن خشک مى شود.([54])

سیّد على همدانى خاطرنشان مى نماید، اگر چه بسیار بلا و خطر متوجّه ام گردیدولى در آن ها خیر و عطایى نهفته بود و این حکمت را در سروده اى مطرح کرده است:

دلى را کز عشقش سر مویى خبر باشد *** ز تشریف بلاى دوست بر وى صد اثر باشد

هر آن کز غمزه مستش چو زلف او پریشان شد *** زنام و ننگ و کفر و دین همانا بى خبر باشد

گدایى را که با سلطان بى همتا بود سودا *** دلش پیوسته ریش و عیش تلخ و دیده تر باشد

«على» گوهرکسى سازدکه او از سرقدم یابد *** کى افتد گوهر معنا ترا گر قدر سرباشد([55])

در غزلى نیز گفته است:

خوش آن سرى که بود ذوق سیرها دیده *** به چشم دل رخ اسرار آن سرا دیده

بر آستان وفا هر دمى ز دشمن و دوست *** هزار محنت و ناکامى و جفا دیده

به هر جفا که کشیده به روزگار دراز *** براى دوست در آن شیوه وفا دیده([56])

در واقع، وى به جرم حقّ گویى و دفاع از ارزش ها دچار مصائب و آلام زیاد گردیده است و به قول خودش: سنّت الاهى چنان است که هر که حقّ گوید و در اظهار آن کوشش کند بسیارى از خلق با او دشمن مى شوند.([57])

سیّد على همدانى به پیروان خود توصیه مى نمود قبل از آن که به عرفان و طریقت روى آورند، لازم است حتماً مقلّد یکى از مراجع در امور شرعى باشند و هر وقت در شریعت به پایگاهى رسیدند، در طریقت گام نهند. خود سیّد نیز کاملاً این گونه عمل مى کرد و در مسائل فقهى و آداب زندگى مقلّد مراجع زمان خویش بود.([58]) ایشان و پیروانشان به معناى مصطلح صوفیان، از قطب بودن خود بیزارى مى جستند و حضرت مهدى(علیه السلام) را قطب مى دانستند. سالکان طریقت، این عارف نکونام طى چند قرن اخیر و با ایجاد مراکز تشیّع در نجف اشرف و قم و برخى شهرهاى زیارتى دیگر نخست مقلّد یکى از بزرگان دین شده و با قبول و اجراى تمام آنچه که اجرا و قبولش در شریعت آمده است پا به راه طریقت مى نهند. اهل تحقیق مى گویند سلسله میر سیّد على همدانى تنها گروهى است که سالکان آن باید پاى بند شرع و موازین فقهى باشند.([59])

سیّد على همدانى در گنبد علویان، که اکنون از بناهاى تاریخى همدان به شمار مى رود، به عبادت و راز و نیاز با خداى خویش مشغول بوده است، این بناى چهارضلعى از منظره بیرونى شباهت زیادى به گنبد سرخ مراغه داردولى ابعاد آن بزرگتر است و گچ برى هاى با جلوه هاى هنرى، داخل گنبد را تزیین داده است. راه چهارم که کوتاه تر بوده به خانه شخصى سیّد منتهى مى گردیده است. در واقع راه میان منزل او و محلّ عبادتش مخفى بود تا در اوقات خاصّى بدون اطّلاع کسى براى عبادت به گنبد بیاید و نشانه هاى این مسیر سرّى هنوز باقى است آن را از بیرون بسته اند.([60])

اگر چه گنبد علویان از بناهاى قرن ششم هجرى است ولى پس از آن، سیّد در همدان مقام و منزلتى به دست آورده، مکان مزبور به او اختصاص یافته و مرمت و تعمیر آن را در ظرف مدّت چهل روز انجام داده است، تا بتواند شب هاى جمعه و نیز سحرگاه هر روز به آنجا بیاید و فرائض و اعمال عبادى خویش را به جاى آورد. برخى احتمال داده اند این ساختمان مربوط به خاندان علویان بوده که یکى دو قرن قبل از سیّد، در همدان شهرت و ریاست داشته اند و به این جهت آن را گنبد علویان گفته اند. عدّه اى نیز مى گویند در قسمت تحتانى گنبد، چند تن از اولاد سیّد على همدانى دفن هستند و سبب نامگذارى به علویان وجود این مقابر هستند.([61]) دکتر محمّد ریاض، عقیده دارد، سیّد على همدانى علاوه بر عبادت و ذکر در این گنبد به طلاّب درس هم مى داده است.([62])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

ارائه 94 مقاله از دانشگاه تبریز در 23 کشور جهان

ارائه 94 مقاله از دانشگاه تبریز در 23 کشور جهان

معاون پژوهش و فناوری دانشگاه تبریز گفت: طی 9 ماهه نخست امسال 94 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز با حضور در مجامع علمی 23 کشور اروپایی و آسیایی آخرین دستاوردهای علمی پژوهشی خود را ارائه کردند.
حل معمای چگونگی تشخیص اصوات در مغز

حل معمای چگونگی تشخیص اصوات در مغز

حل معمای چگونگی تشخیص اصوات در مغز توسط محقق ایرانی دانشگاه کالیفرنیا
رفع دغدغه‌های معاصر با بهره‌گیری از آموزه‌های دینی

رفع دغدغه‌های معاصر با بهره‌گیری از آموزه‌های دینی

جدا از تمرکز بسیاری از رسانه بر دیدار میان پادشاه عربستان و پاپ، گروه‌ها، جوامع و نهادهای دینی طی هفته ای که گذشت به بررسی سهم خود در بحران ایدز، زمینه های تازه همکاری، عرفان و رابطه علم و دین تمرکز کردند تا فصل تازه ای از دغدغه های معاصر خود را با بهره گیری از آموزه های دینی برطرف کنند .
محقق ایرانی دانشگاه اوهایو از مایع شکمبه گاو برق تولید کرد

محقق ایرانی دانشگاه اوهایو از مایع شکمبه گاو برق تولید کرد

گروه فناوریهای نوین: سلولهای سوختی میکروبی تولید شده از گاوها می توانند روزی به کمک بشر آمده و به عنوان منابع ارزشمند و جایگزین انرژی نظیر برق مورد استفاده قرار گیرند.
کتاب " آیا دولت رفاه موجه است؟" منتشر شد

کتاب " آیا دولت رفاه موجه است؟" منتشر شد

انتشارات دانشگاه کیمبریج کتاب " آیا دولت رفاه موجه است؟" تألیف دانیل شاپیرو را روانه بازار نشر کرده است.

پر بازدیدترین ها

No image

اساس نواندیشی دینی ترکیب تغییر و ثبات است

استاد مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل در نشستی که عصر امروز در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، گفت: مبنای جامعه‌شناختی نواندیشان دینی دو اصل تغییر و مداومت هستند. در قرآن و سنت نیز اصل تغییر بر مبنای مداومت و حفظ سنت مورد تأیید قرار گرفته‌اند. به گزارش خبرنگار مهر، عصر امروز در نشست "نگاهی به افکار فقهی و درون فقهی نواندیشان دینی معاصر" که در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، دکتر احمد کاظمی موسوی، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، به اندیشه‌های پنج نواندیش دینی در عصر حاضر، محمد اقبال لاهوری، محمود طه، ابوسلیمان، طه جابر و نصر حامد ابوزید پرداخت. دکتر کاظمی سخن خود را با اشاره به مبنای جامعه‌شناختی نواندیشان دینی آغاز کرد و آن را دو اصل تغییر و مداومت خواند و گفت: در قرآن و سنت نیز اصل تغییر بر مبنای مداومت و حفظ سنت مورد تأیید قرار گرفته‌اند و این اندیشمندان برای جلوگیری از تغییرات ناگهانی و انقلاب در اندیشه‌ها به تفسیر و نواندیشی می‌پردازند. وی که سالها به عنوان استاد دانشگاه مالزی به تدریس مطالعات اسلامی می‌پرداخته، در ادامه مهمترین شاخص اندیشه‌های محمد اقبال لاهوری را تأکید او بر خودباوری خواند و گفت: اقبال معتقد است که اگر انسان به خودش باور نداشته باشد، نمی‌تواند به سوژه مدرن بدل شود و همواره به صورت ابژه باقی می‌ماند. درحالی‌که در اصول دینی ما نیز بر بازگشت به خود تأکید شده است. او در کتاب "اسرار خودی"، به این موضوع با توجه به دو بحث انسان به عنوان خلیفه خدا در زمین و تخلق انسان به خلق خدا تأکید می‌کند. دکتر کاظمی سپس با تأکید بر اینکه از نگاه اقبال، با ختم نبوت عقل جانشین وحی می شود، به معرفی اندیشه‌های محمود طه، نواندیش سودانی پرداخت و گفت: محمود طه با رساله "رساله الثانویه"، که غوغایی در جهان عرب به پا کرد، کوشید نشان دهد که در اسلام عقیده به مساوات و عدالت طبی اصل است و انسانها، زن و مرد در پیشگاه خدا یکسانند. وی با اشاره به روش تفسیر طه از آیات مکی و مدنی قرآن، به تأثیر او بر دیگر نواندیش مسلمان، عبدالحمید ابوسلیمان اشاره کرد و گفت: ابوسلیمان که مدتها رئیس دانشگاه بین المللی مالزی بوده، همچون نقیب العطاس بحث اسلامی کردن علوم را دنبال می‌کرده و با تأکید بر اصول ضرورت و تلفیق، بر اهمیت نواندیشی در اصول فقهی اسلامی صحه می‌گذارد. دکتر کاظمی به تأثیر اندیشه‌های ابواسحاق شاطبی بر تفکر ابوسلیمان تأکید کرد و گفت: شاطبی انسان بسیار متدینی بوده که در دو کتاب "مقاصد الشریفه" و "الموافقات" کوشیده با تفاسیر قشری از کتاب و سنت مخالفت کند. ابوسلیمان با تأکید بر اصل تلفیق معتقد است که بحران فکری مسلمانان در عصر جدید تحجر و ناتوانی از تلفیق با شرایط جدید است. او به‌خصوص در روابط بین‌الملل به فقه شافعی نقد دارد و از تفاسیر جنگ‌طلبانه پرهیز دارد. دکتر کاظمی در ادامه به اندیشه‌های طه جابر الفیاض العوانی، متفکر عراقی پرداخت و گفت: عوانی که دانش آموخته الازهر است، معتقد است که اصول فقه مهمترین منبع برای فهم منابع اسلامی هستند، اما برای فهم درست از آن باید سه کار صورت بگیرد: نخست درک درست سنت، دوم تشکیل شورای علما که متاسفانه صورت نگرفته است و سوم فهم مقاصد شریعت در بستر آنها. دکتر کاظمی بخش پایانی سخن خود را به معرفی اجمالی اندیشه‌های نصر حامد ابوزید، متفکر مصری مقیم هلند اختصاص داد و عنصر محوری در اندیشه او را وارد کردن هرمنوتیک به تفسیر متون و نصوص دینی خواند و گفت: ابوزید معتقد است که تمدن اسلامی، تمدن متن است، بر خلاف تمدن یونانی که تمدن عقل است و این را از سیره امام علی(ع) نیز می‌توان استنباط کرد. وی گفت: ابوزید همچون پیتر نورث راس، معتقد است که فهم یک متن با خواندنش شروع نمی‌شود بلکه پیشتر با گفتگویی آغاز می‌شود که آن متن با فرهنگی که ادراک خواننده را تشکیل می‌دهد، شروع می‌شود. وی بر این اساس معتقد است که سه عامل باعث بدفهمی ما از دیالوگ نص با خودمان می‌شوند: نخست اشتباه گرفتن دلالت لغوی با دلالت شرعی، دوم تفسیر نادرست آیات مدنی و مکی که به نظریه اشاعره در مورد لوح محفوظ منجر شده است و سوم آشفته شدن بستر محتوایی آیات. دکتر کاظمی در پایان گفت: از نظر ابوزید، منطوق آیات قرآن بسته به ثابت است، اما مفهوم آنها قابل فهم در هر عصری است و با این حساب مسلمانان همیشه در تاریخ بسته به ضرورت، مناسبت، مقاصد و اولویت ها به اجتهاد در نص و تعویق بعضی از نصوص می‌پرداخته‌اند.
Powered by TayaCMS