دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

الهیات طبیعی یا عقلی

No image
الهیات طبیعی یا عقلی

كلمات كليدي : الهيات عقلي، الهيات طبيعي، آكويناس، عقل

نویسنده : رضا میرزائی

الهیات عقلی یا طبیعی، کوششی است برای مشخص کردن اندازه معرفتی که با عقل می توان درباره خدا کسب کرد. این علم می کوشد تا آن بخش از معرفت خدا وصفات او را که از طریق حواس، منطق و کوشش های عقل بشری ممکن و میسر است مورد شناسایی قرار دهد.شخصیت هایی مانند توماس آکویناس به الهیات عقلی به شکل قابل ملاحظه ای تحول بخشیده اند.در واقع الهیات عقلی مقدمه ای فلسفی برای علم الهیات بود.[1] دراین نوع ازالهیات، مباحث مختلف درباره خدا ودین با استمداد ازعقل وبدون اتکای به وحی مطرح می شود. مراداز قید طبیعی این است، که درطبیعت وتکوین انسان، قوه ای هست که استعداد شناخت وتمییز حق از باطل رادارد و آن قوه عبارت است از عقل،که در قرون وسطی از آن به نور طبیعی تعبیر می‌شده است.[2]

از این نوع الهیات به الهیات فلسفی هم تعبیر می‌شود که به معنای پژوهش علمی درباره خدا بوسیله عقل طبیعی و مستقل از وحی است. این نوع الهیات در کتاب «مابعدالطبیعه» ارسطو و نیز در مباحثات نخستین نویسندگان مسیحی و آباء کلیسا با فلاسفه غیرمسیحی وجود دارد و بعدها درقرون وسطی در آثار نویسندگان یهودی و مسلمان و الهی‌دانان مسیحی به آن بر می‌خوریم. این الهیات در اواخر قرون وسطی و دوره رنسانس در حاشیه قرار گرفت، ولی در اواسط قرن 17 رونقی دوباره یافت و حدود 200 سال موقعیت خودش را حفظ کرد. اکنون برخی گمان می‌کنند الهیات طبیعی هیچ ارزش و اعتبار علمی ندارد و یادگار روزگار گذشته است. برخی هم می‌پندارند، که این الهیات، واقعا فلسفی نیست، بلکه مبتنی بر نگرش های دینی است و لذا کسی مانند کریستوفر داوسون می‌نویسد که هر مکتبِ الهیات طبیعی، مسبوق به الهیاتی وحیانی است.[3]

سئوال اصلی در الهیات طبیعی این است که آیا مطالعه جهان طبیعت به درک بیشتر مااز خالق آن می‌انجامد؟ یا این پرسش که تا چه حد می‌توان خداوند را از طریق نظام طبیعت شناخت؟ در واقع درون مایه اصلی این تفکر از کتاب مقدس گرفته شده است، مانند این بخش از کتاب مقدس که می‌گوید: «آسمان از شکوه وعظمت خدا حکایت می کند وصنعت دست های اورا نشان می دهد»(مزامیر 1 : 19 )، و به این معناست که بخشی از حکمت خداوند جهان آفرین را می‌توان از طریق جهان مخلوق ملاحظه کرد. یعنی اگر خداوند جهان را آفریده است،‌ پس می‌توان مْهرِ خدا را در نظام آفرینش یافت.[4]

توماس آکویناس که به عنوان یکی از بزرگ ترین اندیشمندان مسیحی تلقی می‌شود دراین رابطه می گوید:

ژرف اندیشی درباره کارهای خدا دست کم تا حدی، به ما توان تحسینِ حکمت الهی و تامل درباره آن را می‌دهد... . از این رو، می‌توانیم حکمت الهی را از تامل بر کارهای خدا استنتاج کنیم... . چنین تاملی درباره کارهای خدا به تحسین قدرت متعالی خدا می‌انجامد و در نتیجه، موجب ستودن خدا در قلب‌های بشر می‌شود... . این ژرف اندیشی نیز جان‌های بشر را به عشق ورزیدن به خیر خواهی خداوند می‌انگیزاند... . اگر نیکویی، زیبایی، وشگفتی آفرینش آنچنان برای ذهن بشر لذت بخش است، که سرچشمه نیکویی خداوند (در مقایسه با اندک نیکویی، که در مخلوقات یافت می شود)،‌ ذهن‌های هیجان زده بشر را یکسره به خودش متوجه می‌سازد.[5]

کالون نیز به عنوان یکی از الهیدانان مسیحی بر این اعتقاد است که هرکس با استفاده از عقل و تامل عقلی در نظام آفرینش، باید بتواند به مفهوم خدا دست یابد، چرا که نظام آفرینش صحنه نمایش یا آینه ای است که حضور و ماهیت و صفات خدا را نشان می دهد. ازنظر او هر چند خدا نامشهود و درک ناشدنی است، ولی دوست دارد با پوشیدن جامه آفرینش و خالقیت، مانند اشیای آفریده شده و مشهود شناخته شود.[6]

البته باید توجه کرد که کالون در عین حال که شناخت طبیعی خدا را یک شناخت عمومی و مشترک برای همه افراد درون و یا بیرون جامعه مسیحی می داند، بر نارسائی های این نوع شناخت هم تاکید می‌کند و معتقد است که این روش برای ارائه تصویری کاملا درست از ماهیت و اهداف خداوند ناکافی است. لذا مفهوم مکاشفه را به عنوان روشی دیگر و کامل تر برای شناخت خدا ارائه می‌دهد. در نتیجه این تفکر شکل می گیرد که شناخت خدا از دو راه ممکن است؛ به وسیله طبیعت و به وسیله مکاشفه. با این فرق که راه دوم توضیح دهنده، تاییدکننده و بسط دهنده چیزی است که به وسیله روش اول شناخته می‌شود. همین تفکر کالونی در اعتراف نامه گال (1559)وهمچنین در اعتراف نامه بلژیک (1561 میلادی) خودش را بروز و ظهور می‌دهد به این بیان که برای شناخت خدا دو راه وجود دارد، یکی از طریق نظام طبیعت و دومی از طریق کتاب مقدس و راه دوم روشن‌تر و کامل‌تر از راه اول است.[7]

مقاله

نویسنده رضا میرزائی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS