دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

امدادهای الهی را دست‌کم نگیرید

No image
امدادهای الهی را دست‌کم نگیرید

 وحدت و قدرت و سیاست و مدیریت مسلمانان، باید به نوعى باشد كه دشمن به ناامیدى كشیده شود. سران كفر، یا باید به كلى ریشه‌‌كن شوند و یا خوار و ذلیل و مأیوس گردند. با برخوردهاى ضعیف و موسمى و موضعى كه به ریشه‌ كفر لطمه نمى‌ زند، دل خوش نباشید.

وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّهٌ فَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (آل عمران ـ 123)

و یقیناً خدا شما را در [جنگ] بدر با آنكه ناتوان بودید یارى كرد پس از خدا پروا كنید باشد كه سپاسگزارى نمایید.در سه آیه قبل خواندیم كه صبر و تقوا، انسان را بیمه مى‌ كند و در این آیه نمونه عملى آن را مجاهدان بدر معرفى مى ‌كند.در آیه‌ قبل نیز سخن از توكّل بود و مجاهدان بدر نمونه عملى توكّل هستند. این آیه خطاب به مسلمانان مى‌ فرماید: شما كه در بدر نصرت خدا را دیدید، چرا در احد به فكر سستى افتادید؟!

 پیام‌ های آیه

1ـ امدادهاى غیبى را در میدان‌ هاى كارزار فراموش نكنید. «نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ»

2ـ نصرت الهى، نشانه‌ ولایت الهى بر مؤمنان است. «وَ اللَّهُ وَلِیُّهُما»، «وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ»

3ـ به خداوند توكل كنیم كه نصرت او را در صحنه‌‌هاى جنگ دیده‌ایم. «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ»، «نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ»4ـ امدادهاى الهى سرنوشت جنگ را معیّن مى‌ كند، نه عوامل طبیعى. «نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ»

5ـ هر كس طالب نصرت الهى است، باید تقوا پیشه كند. «نَصَرَكُمُ اللَّهُ»، «فَاتَّقُوا اللَّهَ»

6ـ شكر امدادهاى الهى آن است كه تقواى الهى پیشه كنیم. «فَاتَّقُوا اللَّهَ»، «تَشْكُرُونَ»

إِذْ تَقُولُ لِلْمُوْمِنِینَ أَلَن یَكْفِیكُمْ أَن یُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاَثَهِ آلاَفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَهِ مُنزَلِینَ (آل عمران ـ 124)

آنگاه كه به مؤمنان مى‌ گفتى آیا شما را بس نیست كه پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته فرود آمده یارى كند.

 پیام‌ های آیه

1ـ یكى از وظایف رهبرى، امیدوار كردن مردم و توجه دادن آنها به امدادهاى غیبى است. «إِذْ تَقُولُ لِلْمُوْمِنِینَ»

2ـ امیدوارى به لطف خداوند براى یك رزمنده ضرورى است. «أَ لَنْ یَكْفِیَكُمْ»

3ـ ملائكه به فرمان خداوند در خدمت مؤمنان قرار مى‌ گیرند. «یُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَهِ»

4ـ در جهان بینى الهى، زندگى انسان ‌ها با جهان فرشتگان مرتبط است. «یُمِدَّكُمْ ...»

5ـ امدادهاى الهى، بر اساس ربوبیّت اوست. «یُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ»

6ـ یكى از اسباب امدادهاى الهى در جبهه‌ها، نزول فرشتگان است. «یُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَهِ»

 بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَ تَتَّقُواْ وَیَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا یُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَهِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِكَهِ مُسَوِّمِینَ (آل عمران ـ 125) آرى اگر صبر كنید و پرهیزگارى نمایید و با همین جوش [و خروش] بر شما بتازند همانگاه پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار یارى خواهد كرد.

در آیه‌ قبل، سخن از نزول سه هزار فرشته‌ امداد‌رسان بود و در این آیه، سخن از پنج هزار فرشته‌ مخصوص، و این در صورتِ صبر و تقواى رزمندگان است.

از كلمه «مُسَوِّمِینَ» استفاده مى ‌شود كه فرشتگان امدادى، نیروهاى ویژه‌اى هستند.

در صحیفه‌ سجّادیه، امام زین العابدین علیه السلام در سلام خود به فرشتگان، براى هر دسته از فرشتگان، مأموریت خاصى را بیان مى ‌كند. (صحیفه سجّادیه، دعاى سوّم)

 پیام‌ های آیه

1ـ استقامت و تقوا، عامل نزول فرشتگان و امدادهاى غیبى است. «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا»، «یُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ»

2ـ امدادهاى الهى، اختصاص به زمان پیامبر ندارد. «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا»، «یُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ»

3ـ مقاومت همراه با تقوا ارزش دارد وگرنه لجاجت و یك دندگى است. «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا»

4ـ از دشمن غافل نشویم كه هجوم او خشمگینانه و خروشان است. «یَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ»

5ـ هر گاه هجوم دشمن بر اهل تقوا شدید باشد، خداوند نیز بر امدادهاى خود مى‌ افزاید. «یَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ»، «بِخَمْسَه آلافٍ»وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَكِیمِ (آل عمران ـ 126)و خدا آن [وعده پیروزى] را جز مژده‌اى براى شما قرار نداد تا [بدین وسیله شادمان شوید و] دل هاى شما بدان آرامش یابد و پیروزى جز از جانب خداوند تواناى حكیم نیست.

 پیام ‌های آیه

1ـ آرامش و امید، نیاز رزمندگان در جبهه‌هاست. «بُشْرى‌ لَكُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ»

2ـ تمام مقدمات مادى، علمى، روانى و انسانى، بدون اراده‌ خداوند كارى از پیش نمى ‌برند. «وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»

3ـ قدرت خداوند همراه با حكمت اوست. لذا ممكن است در مواردى به دلایل خاصى مسلمانان نیز شكست بخورند. «اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَكِیمِ»

لِیَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِینَ كَفَرُواْ أَوْ یَكْبِتَهُمْ فَیَنقَلِبُواْ خَآئِبِینَ (آل عمران ـ 127)

تا برخى از كسانى را كه كافر شده‌اند نابود كند یا آنان را خوار سازد تا نومید بازگردند.

 نکته

ناامیدى بر دو گونه است: اگر كسى از اول ناامید باشد مى‌ گویند: «یأس» دارد، ولى اگر بعد از امیدوارى، ناامید شود مى‌گویند: «خائب» است. (تفسیر اطیب البیان و التحقیق فى كلمات القرآن)

 پیام ‌های آیه

1ـ سران كفر، یا باید به كلى ریشه ‌كن شوند یا خوار و ذلیل و مأیوس گردند. با برخوردهاى ضعیف و موسمى و موضعى كه به ریشه‌ كفر لطمه نمى ‌زند، دل خوش نباشید. «لِیَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِینَ كَفَرُوا»

2ـ وحدت و قدرت و سیاست و مدیریت مسلمانان، باید به نوعى باشد كه دشمن به ناامیدى كشیده شود. «فَیَنْقَلِبُوا خائِبِینَ»

 تفسیر اجمالی آیات

پس از پایان جنگ احد، لشكر پیروز مشركان به سرعت به سوى مكه بازگشت. ولى در اثناى راه این فكر براى آنها پیدا شد كه چرا پیروزى خود را ناقص گذاردند؟در آیه 123 كلمه «أَذِلَّهٌ» یا به معنى كمبود نیروى انسانى مومنان در بدر است و یا به معناى كمبود ساز و برگ جنگى و تداركات است. یادآورى كمبودها در بدر، اشاره به توانمندى آنان در مقایسه با جنگ احد است

چه بهتر كه به مدینه بازگردند و شهر را غارت كنند، و مسلمانان را در هم بكوبند، و اگر محمد صلی الله و علیه وآله هم زنده باشد به قتل برسانند، و براى همیشه فكر آنها از ناحیه اسلام و مسلمین راحت شود. به همین جهت فرمان بازگشت صادر شد و در حقیقت این خطرناك ترین مرحله جنگ احد بود، زیرا مسلمانان به قدر كافى كشته و زخمى داده بودند، و طبعاً هیچ گونه آمادگى در آن حال براى تجدید جنگ در آنها نبود، و به عكس دشمن با روحیه نیرومندى می توانست این بار جنگ را از سر گیرد و نتیجه نهایى آن را پیش ‌بینى كند.این خبر به زودى به پیامبر رسید و اگر شهامت فوق العاده و ابتكار بى ‌نظیر او كه از وحى آسمانى مایه مى‌ گرفت نبود، شاید تاریخ اسلام در همان جا پایان مى ‌یافت. آیات فوق درباره این مرحله حساس نازل گردیده است و به تقویت روحیه مسلمانان پرداخته و به دنبال آن یك فرمان عمومى از ناحیه پیامبر براى حركت به سوى مشركان داده شد، و حتى مجروحان جنگ (و در میان آنها حضرت‌على علیه السلام را كه بیش از شصت زخم بر تن داشت) آماده پیكار با دشمن شدند و از مدینه حركت كردند.این خبر به گوش سران قریش رسید و از این روحیه عجیب مسلمانان سخت به وحشت افتادند! آنها فكر مى‌ كردند شاید جمعیت تازه نفسى از مدینه به مسلمانان پیوسته‌اند و ممكن است برخورد جدید نتیجه نهایى جنگ را به زیان آنها تغییر دهد، لذا فكر كردند براى حفظ پیروزى خود بهتر این است كه به مكه بازگردند. همین كار انجام شد و به سرعت راه مكه را پیش گرفتند.

 

 بحث لغوی

1ـ در آیه 127 كلمه‌ «طَرَفاً» به معناى انتهاى یك چیز است، نه گوشه‌ى آن. بنابر این آیه مى ‌فرماید: امدادهاى غیبى ما براى آن است كه ریشه‌ بعضى از كفّار قطع شود. البته بعضى مفسّران، «طَرَفاً» را به معناى اشراف گرفته‌اند. یعنى هدف جنگ بدر، نابودى اشراف كفّار بود. نظیر آیه‌ى «فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْكُفْرِ» (توبه، 12)

2ـ در آیه 123 كلمه «أَذِلَّهٌ» یا به معنى كمبود نیروى انسانى مومنان در بدر است و یا به معناى كمبود ساز و برگ جنگى و تداركات است. یادآورى كمبودها در بدر، اشاره به توانمندى آنان در مقایسه با جنگ احد است.

مقاله

نویسنده آمنه اسفندیاری
جمع آوری و تدوین رسول غفارپور

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS