دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اینهابوی بهشت راهم نمی شنوند!!!

No image
اینهابوی بهشت راهم نمی شنوند!!!

    ندادن حق کارگر

    معاني الأخبار عن جابرَ عن أبي جعفرٍ عليه السلام: قال رسولُ اللَّه صلى الله عليه و آله: أخبَرَني جَبرئيلُ عليه السلام أنّ رِيحَ الجَنّةِ يُوجَدُ مِن مَسيرَةِ ألفِ عامٍ، ما يَجِدُها عاقٌّ، ولا قاطِعُ رَحِمٍ، ولا شَيخٌ زانٍ، ولا جارُّ إزارِهِ خُيَلاءَ، ولا فَتّانٌ، ولا مَنّانٌ، ولا جَعْظَرِيٌّ. قالَ: قُلتُ: فما الجَعْظَرِيُّ؟ قالَ: الّذي لا يَشْبَعُ مِن الدُّنيا. [1]

    . معانى الأخبار- به نقل از جابر-: از امام باقر عليه السلام فرمود: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: جبرئيل به من خبر داد كه بوى بهشت از فاصله هزار سال به مشام مى ‏رسد؛ ولى فرزند ناخلف و كسى كه از خويشاوندان بِبُرد و پيرمرد زناكار و كسى كه از روى تكبّر دامن كشان راه رود و فتنه انگيز و منّت گذار و جَعْظَرى بوى بهشت را استشمام نمى ‏كنند. پرسيدم: جعظرى كيست؟ گفت: آن كه از دنيا سير نمى ‏شود.

    «جَعظَرى»چه كسى است؟

    مجمع البيان عن شدّادَ بنِ أوسٍ عن رسول اللَّه صلى الله عليه و آله أنَّهُ قالَ: لا يَدخُلُ الجَنّةَ جَوّاظٌ، ولا جَعْظَريٌّ، ولا عُتُلٌّ زَنيمٌ. قُلتُ: فما الجَوّاظُ؟ قالَ: كُلُّ جَمّاعٍ مَنّاعٍ. قُلتُ: فما الجَعْظَريُّ؟ قالَ: الفَظُّ الغَليظُ. قُلتُ: فما العُتُلُ‏الزَّنيمُ؟ قالَ: كُلُّ رَحيبِ الجَوفِ، سَيِ‏ءُ الخُلقِ، أكُولٌ، شَروبٌ، غَشومٌ، ظَلومٌ. [2]وفي خبرٍ عن الإمام الصّادق عليه السلام: العُتُلُّ: العظيمُ الكُفرِ، والزَّنيمُ: المُسْتَهتَرُ بكُفْرِهِ[3].

    مجمع البيان‏- به نقل از شدّاد بن اوس-:پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «جَوّاظ» و «جَعظَرى» و عتل زنيم به بهشت نمى ‏روند. پرسيدم:جوّاظ كيست؟ فرمود: هر مال جمع كن ناخن خشك؛ پرسيدم: جعظرى چه كسى است؟ فرمود: آدم درشتخوى خشن.پرسيدم: عُتُلِّ زَنيم كيست؟ فرمود: آدم شكم فراخِ بدخوىِ پُرخورِ بى ‏رحمِ ستمگر. در خبر ديگرى از امام صادق عليه السلام آمده است: «عتلّ»، آدم بد كفر است و «زنيم»، كسى است كه با كفر خود [به خداپرستان ] ريشخند كند.

    سه گروه در بهشت نیستند

    الإمامُ الصّادقُ عليه السلام: إنّ اللَّهَ تباركَ وتعالى‏ آلى‏ على‏ نَفْسِهِ أنْ لا يُسكِنَ جَنَّتَهُ أصْنافاً ثلاثةً: رادٌّ على‏ اللَّهِ عزّ وجلّ، أو رادٌّ على‏ إمامِ هُدىً، أو مَن حَبسَ حَقَّ امْرئٍ مؤمنٍ. [4]

    امام صادق عليه السلام: خداوند تبارك و تعالى با خود عهد كرده است كه سه گروه را دربهشتش جاى ندهد: كسى كه فرمان خداوند عزّوجلّ را رد كند، يا كسى كه از فرمان امام هدايتگر سر برتابد و يا كسى كه حقّ مؤمنى را نپردازد.

    بهشت بر چه افرادی حرام است

    الإمامُ الكاظمُ عليه السلام: حُرِّمتِ الجنّةُ على‏ ثلاثةٍ: النَّمّامُ، ومُدمِنُ الخَمرِ، والدَّيّوثُ وهُو الفاجِرُ. [5]

    امام كاظم عليه السلام: بهشت بر سه كس حرام شده است: سخن‏ چين، ميگسار و ديّوث، يعنى بى‏ غيرت.

    فریفتن مردم

    رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إيّاكُم والرّشوَةَ فإنّها مَحضُ الكُفرِ، ولا يَشُمُّ صاحِبُ الرّشوةِ رِيحَ الجَنَّةِ. [6]

    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس دانش را براى فريفتن مردم بجويد، بوى بهشت را نيابد.

    نیازمند وام

    رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: مَنِ احتاجَ إلَيهِ أخوهُ المُسلمُ في قَرضٍ وهُو يَقدِرُ علَيهِ فلم يَفعَلْ حَرَّمَ اللَّهُ علَيهِ ريحَ الجَنّةِ. [7]

    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: كسى كه برادر مسلمانش در وامى به او نياز پيدا كند و او بتواند وام بدهد و چنين نكند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام گرداند.

    حق گارگر

    رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: مَن ظَلَمَ أجِيراً أجرَهُ أحبَطَ اللَّهُ عَمَلَهُ وحَرَّمَ علَيهِ رِيحَ الجَنَّةِ، ورِيحُها يُوجَدُ مِن مَسيرَةِ خَمسِمائةِ عامٍ [8]

    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس مزد كارگرى را ندهد [ياكم دهد] خداوند عمل او را باطل كند و بوى بهشت را كه از فاصله پانصد سال راه به مشام مى‏رسد، بر وى حرام گرداند.

    همسایه آزاری

    قال رسولُ اللَّه صلى الله عليه و آله: مَن كانَ مُؤذِياً لِجارِهِ مِن غَيرِ حَقٍّ، حَرَمَهُ اللَّهُ رِيحَ الجَنّةِ ومَأواهُ النّارُ، ألا وإنّ اللَّهَ عَزَّوجلَّ يَسألُ الرّجُلَ عَن حَقِّ جارِهِ، ومَن ضَيَّعَ حَقَّ جارِهِ فلَيسَ مِنّا. [9]

    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس همسايه خود را به ناحقّ بيازارد، خداوند بوى بهشت را بر او حرام گرداند و جايگاهش آتش باشد. بدانيد كه خداوند عزّوجلّ از آدمى درباره حقّ همسايه‏اش بازخواست مى‏كند و هر كس حقّ همسايه خود را ضايع كند از ما نيست.

    صلوات بر آل محمد

    قال رسولُ اللَّه صلى الله عليه و آله مَن صَلّى عَلَيَّ و لَم يُصَلِّ عَلى آلي لَم يَجِد ريحَ الجَنَّةِ، و إنَّ ريحَها لَيوجَدُ مِن مَسيرَةِ خَمسِمِائَةِ عامٍ. [10]

    رسول خدا (ص) فرمود هر كه بر من صلوات فرستد و بر آلم صلوات نفرستد بوى بهشت را نبويد و این در حالیست که از مسافت پانصد سال بوی بهشت پیداست .

منابع:

  1. معاني الأخبار: 330/ 1.
  2. .مجمع البيان: 10/ 502
  3. معاني الأخبار: 149/ 1.
  4. معاني الأخبار: 149/ 1.
  5. الخصال: 151/ 185.
  6. ثواب الأعمال: 262/ 3.
  7. بحار الأنوار: 104/ 274/ 12.
  8. مكارم الأخلاق: 2/ 364/ 2661.
  9. الأمالي للصدوق: 516/ 707.
  10. ثواب الأعمال: 331/ 1.

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS