دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

برخی از آداب قضاوت

No image
برخی از آداب قضاوت

كلمات كليدي : تاريخ، پيامبر، قضاوت، مساوات، حكم الهي، رشوه

نویسنده : سيد جواد موسوي

امر قضاوت و آداب آن، به دلیل اهمیت برقراری عدالت در جامعه اسلامی، همیشه مورد توجه عالمان و دانشمندان اسلامی بوده است. بزرگان اسلام با شرح ویژگی‌های قاضی عادل و بیان حقیقت قضاوت و ارائه حکایت‌هایی از قضاوت‌های اخلاقی و یا غیراخلاقی سعی داشتند با مواظبت کامل، مضامین اخلاقی را در این گروه اجتماعی مهم نهادینه کنند.

قاطعیت در اجرای احکام الهی

پیامبر اسلام (ص) فرمود:

«من حکم فی درهمین بحکم جور ثم جبر علیه کان من اهل هذه الآیه و من لم یحکم بما انزل الله فأولئک هم الکافرون.»[1]

«هر که در دو درهم، حکمی ظالمانه کند و آن را به اجبار اجرا کند، از اهل این آیه است: کسی که به آنچه خدا فرستاده حکم نکند، از کافران است.»

روزی حضرت علی(ع) چشم‌درد شدیدی گرفت. رسول‌الله(ص) به عیادتش رفت و او از شدت درد ناله می‌کرد. حضرت فرمود: «علی! ناله جزع است یا درد؟» وی عرض کرد: «ای رسول‌ خدا! تاکنون دردی سخت‌تر از این ندیده بودم.» آن حضرت فرمود: «علی! هنگامی که فرشته مرگ برای گرفتن جان فاجر می‌آید و با سیخ‌های آتشین جانش را می‌گیرد، جهنم فریاد می‌کشد.» علی(ع) ناگهان نشست و فرمود: «ای رسول خدا فریاد آن را تکرار فرما که درد مرا از یاد برد، آیا کسی از امتت این گونه عذابی دردناک را می‌بیند؟» حضرت رسول(ص) فرمود: «آری، حکّام جور، حاکمان و قاضیان ستمگر و خورنده مال یتیم و شاهد دروغ.»[2]

عمل به حکم خدا و پرهیز از تبعیض

در فتح مکه زنی از قبیله "بنی مخزوم" مرتکب دزدی شده بود و جرمش ثابت شد. خاندان او که از اشراف قریش بودند به جنب‌و‌جوش افتادند تا رسول خدا(ص) را از اجرای این حکم منصرف کنند؛ بنابراین با اسامه بن زید که نزد حضرت محبوبیت خاصی داشت گفت‌وگو کردند تا درباره آن زن، شفاعت کند و عفو او را از پیامبر(ص) بخواهد. اسامه نیز چنین کرد. وقتی حضرت، این سخن را شنید و تلاش خاندان بنی‌مخزوم را برای توقفِ حکم الهی دید ، رنگش از خشم، برافروخته شد و فرمود: «اینجا، جای شفاعت نیست؛ مگر می‌توان قانون خدا را برای به خاطر افراد تعطیل کرد؟»[3]

پیامبر برای روشن‌کردن افکار عمومی به سخنرانی ایستاد و به آن جمعیت انبوه فرمود: «ملت‌های پیشین به دلیل تبعیض در اجرای قانون خدا سقوط کردند و آنها مجرمان اشراف و ثروتمند را از مجازات معاف می‌کردند؛ ولی زیردستان و ضعیفان مجرم را مجازات می‌کردند. سوگند به خدایی که جانم در دست اوست! در اجرای قانون خدا درباره هیچ‌کس سستی و کوتاهی نمی‌کنم و اگر دخترم فاطمه(س) نیز سرقت می‌کرد، هر آینه دستش را قطع می‌کردم.»[4]

برابری و مساوات، هنگام حکم

پیغمبر(ص) می‌فرمود: «زبان قاضی در میان دو شعله آتش قرار گرفته تا اینکه میان مردم داوری کند؛ چنان‌که عادلانه داوری ‌کند به سوی بهشت و اگر ستم کند به سوی جهنم شتافته است.»[5] همچنین می‌فرمود: «هر کس خواست قضاوت کند، باید میان مردم از هر لحاظ، عدالت را رعایت کند؛ حتی از لحاظ نگاه و اشاره کردن و حتی در تعیین مکان هم بین آنها فرق نگذارد و صدای خود را برای یکی بلند نکند؛ مگر اینکه با دیگری هم، همین‌گونه رفتار کند.»[6]

علم به احکام قضاوت

اقبال و توجه مردم حجاز به اسلام و اطمینانی که پیامبر از ناحیه قبایل عرب پیدا کرد به وی فرصت داد که شعاع نفوذ و قدرت اسلام را به داخل کشورهای همسایه حجاز گسترش دهد. پیامبر(ص) برای نخستین بار یکی از یاران دانشمند خود، یعنی «معاذ بن جبل» را به سوی یمن فرستاد تا ندای توحید و اصول آیین اسلام را برای مردم آنجا تشریح کند و نیز به دعاوی، گرفتاری‌ها و احکام قضایی آنها رسیدگی کند. رسول خدا(ص) ضمن سفارش‌های مفصل خود به معاذ بن جبل چنین سفارش فرمود:

«از سخت‌گیری و فشار بر مردم حذر کن و مردم را به نوید‌های الهی بشارت ده که ویژه افراد با ایمان است در یمن با اهل کتاب(یهود و نصارا) مواجه می‌شوی و آنان از توحید سؤال می‌کنند و اینکه کلید بهشت چیست؟ در پاسخ به آنان بگو: اعتراف به یگانگی و بی‌همتایی خداوند.»[7]

پس از مدتی رسول خدا(ص) حضرت علی(ع) را به یمن فرستاد تا به شکایت‌ها و داوری میان مردم بپردازد. علی(ع) فرمود: «رسول خدا مرا به عنوان قاضی به یمن فرستاد. من به پیامبر(ص) عرض کردم: "ای رسول خدا! مرا به قضاوت به یمن می‌فرستی، حال آنکه من جوانم و به علم داوری آشنا نیستم."» خاتم انبیا(ص) فرمود: "خداوند قلبت را هدایت و زبانت را محکم خواهد ساخت."»[8]

ابن‌اثیر می‌نویسد: «علی(ع) در محضر پیامبر(ص) با کمال تواضع گفت: "من جوانم و در طول عمر داوری نکرده و بر کرسی قضاوت تکیه نزده‌ام." حضرت، دست بر سینه وی نهاد و برای او دعا کرد و عرض داشت: "بار الها! قلب علی را هدایت فرما و زبان او را از لغزش مصون بدار" و سپس فرمود: "ای علی! با کسی از در جنگ وارد مشو و کوشش کن در پرتو منطق و نیروی آگاهی و علم و حسن سلوک، مردم را به راه راست هدایت کنی." در حدیث دیگری به علی(ع) فرمود: "آن‌گاه که دو طرف دعوا در حضور تو نشستند، داوری مکن تا به سخنان هر یک به طور مساوی گوش فرا دهی؛ زیرا این باعث روشن‌بینی تو در امر داوری خواهد بود."»[9]

پرهیز از گرفتن رشوه

رسول اکرم(ص) لعنت کرد کسانی را که مردم به علم و فقاهت آنها احتیاج دارند و در دعاوی احکام قضایی از مردم رشوه می‌گیرند.[10] زنی در زمان پیغمبر(ص) دزدی کرد. وقتی او را نزد حضرت آوردند، قبیله‌اش گفتند که ما خسارت را جبران می‌کنیم؛ ولی آن حضرت دستور داد که دستش را قطع کنند. قبیله‌اش گفتند: «ما حاضریم پانصد دینار برای جبران کارش بدهیم»؛ ولی باز هم حضرت فرمود: «دستش را قطع کنید.»[11] پیامبر(ص) در حدیثی فرمود: «خدا رشوه‌پرداز را لعنت کند و نیز کسی را که دلال میان آنهاست. از رشوه‌گرفتن دوری کنید که این کار به منزله کفر محض است و شخص رشوه‌خوار از رحمت خدا به دور است.»[12]

مقاله

نویسنده سيد جواد موسوي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS