دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تدریس محمد مهدی فتونی

No image
تدریس محمد مهدی فتونی

شاگردان

شیخ بعد از اقامت در نجف، به تدریس و تربیت شاگرد پرداخت. غالب طلابی که آن زمان در نجف به تحصیل مشغول بودند، در درس او حاضر می شدند. مهم ترین شاگردان او بدین قرارند:

1 ـ محمدمهدی بحرالعلوم معروف به علامه بحرالعلوم

او بعد از تحصیل در کربلا نزد شیخ یوسف بحرانی در سال 1169 قمری به نجف رفت و در درس محمد مهدی فتونی و محمد تقی دورقی (1186 قمری) شرکت کرد.[17]

بحرالعلوم از فتونی اجازه داشته است.[18] در اجازات خود، او را بر دیگر اساتید خود مقدم می داشته است. بعضی این تقدم را بدین علت می دانند که او اولین استاد سید در نجف بوده است.

2 ـ شیخ جعفر کاشف الغطاء

غالب دوران تحصیل او نزد شیخ مهدی فتونی بوده است[19].

3 ـ میرزا محمدمهدی شهرستانی

4 ـ ملا محمدمهدی نراقی (1209 قمری)

5 ـ محمدمهدی بن هدایة الله مشهدی معروف به شهید ثالث (1218 قمری) که از او روایت می کند[20].

6 ـ میرزای قمی (1231 قمری)

میرزای قمی ابتدا از سید حسین خوانساری و وحید بهبهانی استفاده کرد و بعد از آن به درس هزار جریبی و فتونی شتافت.[21]

7 ـ سید عبدالله بن محمدتقی لاریجانی

فتونی به او اجازه داده است[22].

8 ـ میرزا محمد تقی قاضی طباطبایی(1220 قمری)

او از شاگردان فتونی بوده و از او اجازه نیز داشته است. او این اجازه را در سال 1173 قمری ده سال پیش از وفات خود نوشته است. این اجازه در پشت کتاب وسائل الشیعة نوشته شده است و در کتابخانه ی نواده ی قاضی موجود است.[23]

9 ـ محمدرضا بن عبدالمطلب تبریزی (حدود 1208 قمری)[24]

او کتاب رسالة الاشارات را به امر استادش فتونی در فقه نوشت. او پیش از این در سال 1178 قمری کتابی در روایات با عنوان الشافی الجامع بین اخبار البحار و الوافی نوشته بود. وقتی فتونی این کتاب را دید از او خواست تا کتابی در فقه و فتوا نیز بنگارد. از این رو او اقدام به نوشتن کتابی در فقه به نام الاشارات کرد. او نام این دو کتاب را از کتاب اشارات و شفای ابن سینا اخذ کرد و آن را شفاء و اشارات نامید[25].

10 ـ شیخ نصّار بن حمد نجفی (حدود 1240 قمری)[26]

11 ـ احمد بن محمد بن علی معروف به عطار(1215 قمری)[27]

12 ـ میرزا محمدرفیع بن میرزا محمد شفیع تبریزی[28]

13 ـ سید محمد قمی کشمیری[29]

14ـ سید محمدشفیع شوشتری جزائری (1204 قمری) از نواده های سید نعمت الله جزائری[30] و برادر عبداللطیف جزائری صاحب کتاب تحفة العالم

15ـ سید شبر بن محمد حویزی مشعشعی (حدود 1190 قمری)

فتونی برای او اجازه ای نیز صادر کرده است[31].

16ـ امیر ابراهیم بن معصوم تبریزی (1145 قمری)[32]

17 ـ محمد علی بن محمد حسین طالقانی

او کتاب نتایج الاخبار استاد را به خط خود نوشت و استاد هم اجازه ی روایتی برای او صادر کرد. او نزد استاد علاوه بر شنیدن حدیث و قسمتی از کتاب قواعدالاحکام علامه حلی نیز قرائت کرده است[33].

18 ـ سید محمدرضا بن عبدالرزاق بن محمداسماعیل سمنانی اقساسی

او نزد فتونی شاگردی کرد و استاد اجازه نامه ی مفصلی برای وی نوشت. تمام این اجازه نامه در اعیان الشیعة آمده است[34].

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

No image

محمد مهدی فتونی

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS