دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حکمت 80 نهج البلاغه : روش برخورد با چاپلوسان

حکمت 80 نهج البلاغه موضوع "روش برخورد با چاپلوسان" را بررسی می کند.
No image
حکمت 80 نهج البلاغه : روش برخورد با چاپلوسان

متن اصلی حکمت 80 نهج البلاغه

موضوع حکمت 80 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 80 نهج البلاغه

80 وَ قَالَ عليه السلام لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِي الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ كَانَ لَهُ مُتَّهِماً أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ

موضوع حکمت 80 نهج البلاغه

روش برخورد با چاپلوسان

(اخلاقى، تربيتى)

ترجمه مرحوم فیض

80- امام عليه السّلام به مردى كه در ستودن آن بزرگوار افراط نموده در حاليكه به آن حضرت عقيده نداشت

(روش فروتنى را آموخته و) فرموده است: 1- من كمترم از آنچه (مدح و ثناى لايق بخدا و رسول) كه تو ميگوئى و بالاترم از چيزى (اعتقاد و باور نداشتن تو بفضائل و مناقب من) كه در انديشه مى گذرانى.

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1123 و 1124)

ترجمه مرحوم شهیدی

83 [و به مردى كه در ستودن او افراط كرد، و آنچه در دل داشت به زبان نياورد فرمود:] من كمتر از آنم كه بر زبان آرى و برتر از آنم كه در دل دارى.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 373)

شرح ابن میثم

75- و قال عليه السّلام: لرجل افرط فى الثناء عليه و كان له متهما:

أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ

المعنى

فقوله: أنا دون ما تقول. جواب إفراطه في المدح. و قوله: و فوق ما في نفسك. جواب لما في نفسه ممّا يتّهمه به من عدم فضيلته.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 283)

ترجمه شرح ابن میثم

75- امام (ع) به كسى كه در ستايش آن بزرگوار افراط مى كرد، در حالى كه به بى اعتقادى نسبت به آن حضرت متهم بود، فرمود:

أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ

ترجمه

«من كمتر از آنم كه مى گويى و برتر از آنم كه در باطن مى پندارى»

شرح

عبارت: من كمتر از آنم كه مى گويى پاسخ زياده روى آن مرد در ستايش آن بزرگوار است، و عبارت: «و برتر از آنم كه در باطن مى پندارى» پاسخ به آن مطلب باطنى اوست كه امام (ع) را به نداشتن فضيلت متّهم مى كرد.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 479 و 480)

شرح مرحوم مغنیه

81- أنا دون ما تقول و فوق ما في نفسك.

المعنى

أفرط بعضهم في الثناء على الإمام، و كان له متهما فقال: (أنا دون ما تقول إلخ)... كان الإمام يكره الثناء و يأباه بطبعه، و هذا حتم و ضرورة لمن عظم الخالق في نفسه... و عاتب الإمام بعض أصحابه على الإطراء و قال: كرهت أن يجول بخاطركم اني أحب الإطراء.. فلا تثنوا عليّ بجميل، و لا تكلموني بما تكلّم به الجبابرة، و لا تخالطوني بالمصانعة، و لا تظنوا بي التماس إعظام لنفسي.. إلى آخر ما جاء في الخطبة 214.

و في كتاب «الحكمة الخالدة» ان الإمام قال: «احذر من يطريك بما ليس فيك، فيوشك ان يبهتك بما ليس فيك». و لا أدري ما ذا قال هذا المتهم للإمام، لأن ما لدي من المصادر لم يشر الى ذلك من قريب أو بعيد. و ربما أطراه بما هو فيه أو دون ذلك، و لكن المطري كان في قلبه مرض، كما يشعر جواب الإمام.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 265 و 266)

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

التاسعة و السبعون من حكمه عليه السّلام

(79) و قال عليه السّلام: لرجل أفرط في الثّناء عليه، و كان له متّهما: أنا دون ما تقول، و فوق ما في نفسك.

الاعراب

دون، ظرف مستقرّ مضاف إلى ما تقول، و الجملة خبر لقوله: أنا، و لفظة ما يجوز أن تكون مصدرية، و يجوز أن تكون اسمية نكرة أى دون شي ء تقول، فتكون مبتدأ و تقول خبره باعتبار أنه جملة فعلية و الرابط محذوف أى تقوله، و لفظة ما في قوله: ما في نفسك اسمية، و في نفسك، ظرف مستقرّ خبر لها.

المعنى

كلامه هذا تواضع منه عليه السّلام مقرون بكرامة و لوّية، و هي الاخبار عمّا في نفسه من النفاق و إرشاد إلى إنابته إلى الحقّ و اتّباعه للصّدق.

الترجمة

بمردى كه در ستايش وى مبالغة كرد و نزد آن حضرت ببدخواهى و نفاق متهم بود فرمود: من كمتر از آنم كه گوئي، و برتر از آنم كه داني.

  • مردى على ستود و زبانى و بيش گفت و اندر دلش ز كينه او زهر نيش سفت
  • فرمود: كمترم من از آنها كه گفته اىبهتر از آنچه در دل تارت نهفته اى

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص129)

شرح لاهیجی

(106) و قال عليه السّلام لرجل افرط فى الثّناء عليه و كان له متّهما انا دون ما تقول و فوق ما فى نفسك يعنى و گفت (- ع- ) مر مردى را كه از حدّ گذشته بود در ستايش بر ان حضرت و حال آن كه بود متّهم بعداوت مر آن حضرت كه من پست ترم از آنچه تو ميگوئى و بالاترم از آنچه در دل تو است يعنى لايق نيست بمن آن چه در دل تو است از عداوت من

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 299)

شرح ابن ابی الحدید

80: وَ قَالَ ع لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِي الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ كَانَ لَهُ مُتَّهِماً- أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ قد سبق منا قول مقنع في كراهية مدح الإنسان في وجهه- . و كان عمر جالسا و عنده الدرة- إذ أقبل الجارود العبدي- فقال رجل هذا الجارود سيد ربيعة- فسمعها عمر و من حوله و سمعها الجارود- فلما دنا منه خفقه بالدرة- فقال ما لي و لك يا أمير المؤمنين- قال ما لي و لك- أما لقد سمعتها قال و ما سمعتها فمه- قال ليخالطن قلبك منها شي ء- و أنا أحب أن أطأطئ منك- . و قالت الحكماء- إنه يحدث للممدوح في وجهه أمران مهلكان- أحدهما الإعجاب بنفسه- و الثاني إذا أثني عليه بالدين أو العلم فتر و قل اجتهاده- و رضي عن نفسه و نقص تشميره و جده في طلب العلم و الدين- فإنه إنما يتشمر من رأى نفسه مقصرا- فأما من أطلقت الألسن بالثناء عليه- فإنه يظن أنه قد وصل و أدرك فيقل اجتهاده- و يتكل على ما قد حصل له عند الناس- و لهذا

قال النبي ص لمن مدح إنسانا كاد يسمعه ويحك قطعت عنق صاحبك لو سمعها لما أفلح

- . فأما قوله ع له و فوق ما في نفسك- فإنه إنما أراد أن ينبهه على أنه قد عرف أنه كان يقع فيه- و ينحرف عنه- و إنما أراد تعريفه ذلك لما رآه من المصلحة- إما لظنه أنه يقلع عما كان يذمه به- أو ليعلمه بتعريفه أنه قد عرف ذلك- أو ليخوفه و يزجره أو لغير ذلك

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 233-234)

شرح نهج البلاغه منظوم

[82] و قال عليه السّلام:

لرجل أفرط فى الثّنآء عليه، و كان له متّهما: أنا دون ما تقول و فوق ما فى نفسك.

ترجمه

مردى در ستايش آن حضرت راه افراط پيمود، در حالى كه او متّهم بدشمنى آن حضرت بود حضرتش فرمود: من از آنچه تو گوئى فرودتر، و از آنچه در دل تو است (از عداوت و نشناختنت مرا بمقام امامت) بالاترم

نظم

  • ره افراط روزى سخت پيموديكى شخص و ثناى شاه بنمود
  • ز روى نهى فرمودش شه دينثناء و مدح بايستى به آئين
  • منم از اين ثناء و مدح كمتروز آنچه در دل تو بيش و برتر
  • ستايشگر مرا چون دوستانىبدل ليكن مرا از دشمنانى
  • نه بغض و كين من در دل فزون كننه اينسانم ستايش در برون كن
  • بهر كارى به آئين و بهنجارمكن افراط و اندازه نگه دار

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص101)

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS