دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

راه های تربیت کودک از نظر اسلام

آنان می‌پوشانند و موهای ایشان را برهنه می‌گذارند. سپس توقع دارند که در هنگام بلوغ شکل و ظاهری دیگری به خود گیرد و حجاب داشته باشد، درحالی که تا بیش از این نیمه عریان در اجتماع رفت و آمد داشته است.
راه های تربیت کودک از نظر اسلام
راه های تربیت کودک از نظر اسلام
نویسنده: طیبه ایمانی

آنان می‌پوشانند و موهای ایشان را برهنه می‌گذارند. سپس توقع دارند که در هنگام بلوغ شکل و ظاهری دیگری به خود گیرد و حجاب داشته باشد، درحالی که تا بیش از این نیمه عریان در اجتماع رفت و آمد داشته است. این دختر که شخصیت او این گونه شکل گرفته و به این وضعیت عادت کرده است، دیگر به سادگی تحت پوشش حجاب نمی رود؛ چون عادت به این پوشش جدید ندارد و نسبت به آن مقاومت می‌کند؛ زیرا در زمان فرمانبرداری و تقلید که دوست داشت مانند مادرش چادر بر سرکند، اجازه داده نشده تا با تقلید این سنت و جامعه پذیری به وی منتقل شود، اکنون که دوره نوجوانی او دوره وزارت است، دیگر وزیر نخواهد بود و خود مدعی راه دیگری است و پوشش خود را که به آن عادت کرده ادامه می‌دهد.

مراحل سه گانه تربیت کودک

از پیامبر (ص) روایت است که فرمود: فرزند هفت سال سرور، هفت سال فرمانبردار و هفت سال وزیر است. (مکارم الاخلاق، ص 222) این بدان معناست که انسان درهر سنی نوعی واکنش نشان تربیت امری فرآیندی است و در تمام مدت عمر اتفاق می‌افتد؛ اما هر چیزی دارای بهترین زمان است و بهترین زمان تربیت، دوران کودکی و نوجوانی است. دراین دوره کودک همانند خشت خام است که هر نقشی را به خود می‌گیرد. از این رو سفارش بسیاری برای تادیب کودکان دراین دوره بیان شده است. امیرمومنان علی(ع) به امام حسن(ع) سفارش می‌کند که این زمان بهترین زمان تربیت و تادیب کودکان است؛ چنان که شیوه و سیره تربیت آن حضرت(ع) این بوده که در کودکی اقدام به تربیت و تادیب فرزندانش کرده است.

آن حضرت در وصیت به فرزندش امام حسن(ع) می‌فرماید:

دل جوان، مانند زمین کشت نشده است، آنچه در آن افکنده شود، می‌پذیرد. از این رو، پیش از آنکه دلت سخت گردد و عقلت سرگرم شود، به تربیت تو همت گماشتم. (نهج البلاغه، نامه 31).

از پـیامبر(ص) روایت است که تربیت پیش از تولد آغاز می‌شود:

ادبو الولادکم فی بطون امهاتهم قیل: وکیف ذلک یا رسول الله؟فقال: باطعامهم الحلال؛

 فرزندانتان را در رحم مادرانشان تربیت کنید. سوال شد: این چگونه است، ای رسول خدا؟ فرمودند:

با خوراندن غذای حلال به مادرش. (جنگ مهدوی، ص 132).

آن حضرت(ص) همچنین فرمان می‌دهد که:

من ولد له مولود فیلوداً فی ادنه الیمنی باذان الصلاه ولیقم فی الیسری فانها عصمه من الشیطان الرجیم؛

به هر کس فرزندی داده شود، باید درگوش راست او اذان و درگوش چپ او اقامه بگوید؛ چرا که مایه ایمنی از شیطان رانده شده است. (کافی، ج6، ص 42، ح 6).

بنابراین نباید گذاشت شخصیت کودک شکل گیرد و آن گاه اقدام به تربیت وتادیب کرد.این سادگی است که کودک را رها کنیم تا به حال خودش باشد و آن گاه پس از شکل گیری شخصیت اقدام به تربیت و تادیب کنیم. برخی از مردم حتی مومنان، دختران خردسال را با وضعی نامناسب به اجتماعات می‌برند و لباس‌های نامناسب به می‌دهد. اگر درکودکی مسلط است و با طنازی و شیرین زبانی خود بر شما حکومت می‌کند. در هفت سال دوم موجودی فرمانبردار است. دراین دوره است که می‌بایست آموزش‌های تربیتی دقیق ببیند؛ چون جامعه پذیری و رفتارهای اجتماعی را از طریق تقلید و پیروی از شما در این دوره یاد می‌گیرد پس باید دراین دوره به او آموزش‌های دقیق داد تا در دوره وزارت در کنار شما همان رفتارهای مناسب و هنجاری را در پیش گیرد.

امام صادق(ع) درباره شیوه تربیتی که خودشان بر آن عمل می‌کردند و سیره خاندان ایشان بود، می‌فرماید:

انا نامرصبیاننا بالصلاه و الصیام ما اطاقوا اذاکانوا ابناء سبع سنین؛

ما هنگامی که کودکانمان هفت ساله می‌شوند به اندازه ای که طاقت دارند آنان را به انجام نماز و روزه فرمان می‌دهیم.

این بدان معناست که تربیت کودک و تادیب آنان نسبت به هنجارهای دینی و اجتماعی و آداب قومی و مذهبی می‌بایست از همان آغاز با توجه به توان و قدرت آنها شروع شود و این گونه نباشد که آنان را تا زمان بلوغ کامل رها کرده و سپس یک شبه از آدم بالغ بخواهیم همه این تکالیفی که تا دیروز ترک کرده بود، انجام دهد و به چیزی که عادت نداشته عمل کند و پایبند آن باشد.

امام سجاد(ع) بر این باور است که تربیت کودک بسیار سخت و دشوار است. از این رو تنها با یاری خداوند است که می‌توان تربیت هنجاری را انجام داد. آن حضرت(ع) می‌فرماید:

اللهم.. اعنی علی تربیتهم و تادیبهم و برهم؛

خدایا مرا بر تربیت، ادب آموزی و نیکی کردن به فرزندانم یاری فرما. (صحیفه سجادیه، دعای 52)

همه تلاش والدین و اولیای مربیان باید بر این قرار باشد که کودک را در دوره کودکی و نوجوانی به خوبی تربیت کنند. پیامبر(ص) می‌فرماید:

اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم یغفرلکم؛

فرزندان خود را گرامی بدارید و خوب تربیتشان کنید تا گناهان شما آمرزیده شود. (مکارم الاخلاق، ص222)

دوری از خشونت در تربیت

برای تربیت نیاز نیست که از روش‌های خشونت بار استفاده کرد زیرا این روش همواره نتیجه عکس می‌دهد، بلکه باید با روش محبت و تکریم و احترام به آنان، در تربیت و تادیب آن کوشید. پیامبر(ص) دراین باره می‌فرماید:

لاتضربه واهجره ولاتطل؛ کودک را نزن،

بلکه با او قهرکن، ولی نه به مدت طولانی. (عده الداعی، ص97)

امیرمومنان نیز دراین باره می‌فرماید:

لاادب مع غضب؛

با خشم، تربیت ممکن نیست. (غررالحکم، حدیث 92501)

پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) این شیوه آموزش را در پیش گرفته بودند. در روایت است که پیامبر هر روز صبح بر سر فرزندان و نوادگانشان دست نوازش می‌کشیدند. (بحارالانوار، ج410، ص99، ح 57)

ایشان دیگران را نیز سفارش می‌کرد که این شیوه را برای تربیت کودکان خود درپیش گیرند:

احبوا الصبیان وارحموهم و اذا وعدتموهم شیئا ففوا لهم فانهم لایدرون الاانکم ترزقونهم؛

کودکان را دوست بدارید و به آنان مهربانی کنید و هرگاه به آنها وعده دادید وفا کنید؛ زیرا آنها شما را روزی دهنده خود می‌دانند. (کافی، ج6، ص94، حدیث3)

اگر قرار است چیزی را به کودکان آموزش دهیم، بهترین آنها اموری است که رسول اکرم(ص) می‌فرماید: ایشان در این باره می‌گوید:

ادبوا اولادکم علی ثلاث خصال: حب نبیکم و حب اهل بیته و قراءه القرآن؛

فرزندان خود را به کسب سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان و دوستی خاندانش و قرائت قرآن. (غررالحکم، حدیث 8844 و نیز کنزالعمال، ج16، ص654، حدیث 90454)

مقاله

نویسنده طیبه ایمانی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS