دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فردگرایی اخلاقی

No image
فردگرایی اخلاقی

كلمات كليدي : فردگرايي اخلاقي، اصالت فرد، اومانيسم، مدرنيسم، آلکسي دوتوکويل، نسبيت‌گرايي

فردگرایی یا مذهب اصالت فرد یکی از گرایش‌های است که در اومانیسم ظهور یافته است. فردگرایی از مؤلفه‌های اصلی مدرنیسم محسوب می‌شود و این دو از مهمترین شالوده‌های فکری عرصه‌های مختلف فلسفی، علمی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و دینی دوران جدید به حساب می‌آیند. این و اژه را اولین بار آلکسی دوتوکویل[1](1808ـ1859) جامعه‌شناس فرانسوی، در توصیف جامعه آمریکایی به کار برد. جامعه آمریکایی با این خصوصیت که دموکراسی پیوندهای سنتی موجود در بین مردم را گسسته و سازمان جدیدی ایجاد کرده بود از سایر جوامع به خصوص جوامع سنتی متمایز می‌شود. از نگاه دوتوکویل فردگرایی خصوصیت مهم اینگونه جوامع بوده و پیوند نزدیکی با دموکراسی و لیبرالیسم دارد.

به طور کلی فردگرایی به دیدگاهی گفته می‌شود که علایق، امیال و منافع فرد معیار همه چیز به حساب آمده، عقل و خرد شخصی، رکن اساسی و مستقل کمال و نیک‌بختی او به شمار می‌رود. بر اساس این دیدگاه فرد بسیار و اقعی‌تر و بنیادی‌تر از جامعه و نهادها و ساختارهای اجتماعی بوده و ارزش اخلاقی و حقوقیِ بالاتری نسبت به آن دارا می‌باشد. به همین جهت امیال، اهداف و کامیابی‌های فرد از هر لحاظ مقدم بر مصالح جامعه دانسته شده و به طور خلاصه خواست و اراده فرد بر مصالح اجتماعی و جمعی مقدم داشته می‌شود. فردگرایی را می‌توان قرائتی از اومانیسم دانست که بر قرائت‌های جمع‌گرایانه از آن غالب آمده است.[2]

با توجه به آنکه در مذهب اصالت فرد، فرد و اندیشه اوـ و نه جامعه و نه هیچ چیز دیگری ـ معیار و ملاک همه چیز به حساب می‌آیند، ارزش‌ها و ایده‌آلهای مطلق و ثابتی که بیرون از فرد فرض می‌شوند انکار شده و اخلاقیات تابعی از انتخاب‌های فردی و سلیقه شخصی تعریف می‌گردند. بدین ترتیب ارزش‌ها به فرد و تجربه و شناخت فردی و اراده دل‌بخواهانه او متصل شده و حقایق و واقعیت‌های بیرون از او که ارزش‌ها بر اساس آنها سنجیده می‌شوند به کلی کنار گذاشته می‌شوند.

بنا بر مذهب اصالت فرد هیچ نهاد و قدرتی غیر از خود فرد، حق قانون‌گذاری و تعیین ارزش اخلاقی برای او را ندارد. خدا و باورهای مذهبی نیز مستثنی از این قاعده نبوده و این انسان است که تصمیم می‌گیرد چه ارزش‌ها و هنجارهایی را به عنوان ارزش‌های اخلاقی خود برگزیده و به آنها پایبند باشد.[3]

چنین روی‌کردی موجب می‌شود لذت و رنج فردی مبدأ خیر و شر اخلاقی شده و امیال شخصی سیطره خود را بر ارزیابی اخلاقی اعمال نمایند. بنابراین دیدگاه، فرد ملزم به پیروی از الزامات اخلاقی دینی نیست و آنچه که خود بر اساس سلیقه شخصی و هواهای نفسانی خود آن را خوب تلقی می‌کند معیار اخلاقی اورا تشکیل میدهد. این‌گونه مواجهه با اخلاق و ارزش‌های اخلاقی، موجب نسبی شدن مطلق اخلاقیات و نفی اخلاق دینی می‌گردد؛ چرا که اخلاق دینی هیچ سنخیتی با نسبیت فوق نداشته و دقیقاً مقابل آن قرار دارد.[4]

چنانکه گفته شد فردگرایی در حوزه اخلاق به نسبیت‌گرایی اخلاقی می‌انجامد و اشکالات نسبیت‌گرایی بر آن وارد است. علاوه بر این، به اعتقاد خود غربیان فردگرایی آثار منفی و زیان‌باری بر زندگی بشر جدید وارد ساخته و او را با بحران‌های متعددی مواجه ساخته است.

آلکسی دوتوکویل که خود اولین بار این واژه را به کار برد، خودخواهی‌های فردی و پشت کردن به منافع عمومی و فضیلت‌های اجتماعی را از پیامدهای منفی فردگرایی می‌داند. هگل نیز فرد را در جوامعی که از دیدگاه فردگرایانه و لیبرالیستی متأثر شده است همچون درختی بی‌ریشه می‌داند که جامعه را صرفاً ظرفی برای تحقق خواسته‌های شخصی خود تلقی کرده و طبیعتاً روابط خود را بر اساس سود شخصی تنظیم می‌کند. چنین روشی موجب تجاری شدن روابط بین انسان‌ها گردیده و علاقه و هویت مشترک بین اعضاء جامعه را از بین می‌برد. نتیجه این امر انزوای فرد و محصور شدن او در خودپرستی خویش خواهد بود.

در جوامعی که فردگرایی سنت غالب افراد آن است پیوندهای عاطفی، سنتی و مذهبی از هم گسسته شده و روابط فقط بر اساس سود شخصی، آن هم در بعد مادیاش تنظیم می‌گردد و همین امر موجب خلأ عاطفی و بحران روحی انسان می‌شود.[5]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS