دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فعالیت های سیاسی استاد محمد رضا حکیمی

No image
فعالیت های سیاسی استاد محمد رضا حکیمی

پیشتاز نهضت

استاد حکیمى در شانزده سالگى (حدود سال هاى 28 ـ 1330 ش) در بحبوحه نهضت ملى شدن صنعت نفت، به فعالیت و مبارزه سیاسى، اجتماعى روى آورد و در این راه، در حدّ خود کوشش هایى نمود.

از سال 1338، در محافلى که شب هاى چهارشنبه براى جوانان مشهد ـ به نام «جلسه الغدیر» ـ دایر کرده بود، درباره «حکومت عادل» سخن مى گفت و از این راه به آگاه سازى جامعه بویژه نسل جوان مى پرداخت. این فعالیت ها در زمانى بود که هنوز از مبارزات علنى و انقلاب اسلامى سخنى در میان نبود، طولى نکشید که ایادى و عوامل رژیم، آن محفل را تعطیل کردند و استاد را از آن زمان تا پیروزى انقلاب اسلامى تحت نظر گرفتند. در سال 1340 مقاله اى نوشت و آن را منتشر ساخت و در ضمن آن، مذهب تشیع را مذهبى انقلابى و مدافع محرومان معرفى کرد و اذهان را به حماسه هاى علوى، شورش هاى شیعه و فلسفه آن و معرفى مکتب این آرمان والاى اسلام که در آن هیچ ستم وناهمسانى در میان توده ها نماند و این که انسان ها باید آزاد باشند و آزاد بیاندیشند، متوجه نمود.([5]) در سال 1343 به هنگام تحویل سال، که حرم و آستان قدس رضوى، مملو از جمعیت بود، و به طور معمول شاه در آن هنگام به مشهد سفر مى کرد، او با همکارى دوستانش روایت «من رَاى سلطاناً جائراً» را با ترجمه اى زیبا و متنى مناسب، روى ورقى از کاغذ چاپ کردند و از روى بام هاى حرم مطهر وصحن ها، در وقتى که چراغ هاى حرم و خیابان هاى اطراف براى لحظاتى بصورت خاموش و روشن در مى آمد، در بین جمعیت و خیابانى که شاه از آن عبور مى کرد، پخش کردند. با روشن شدن چراغ ها و خواندن برگ ها، ساواک مطلع شد و از این حرکت دستپاچه گردید و فرداى آن شب بود که مسیر شاه را عوض کرد و او را از خیابانى دیگر از حرم بازگرداند. پس از این واقعه بود که مأموران رژیم گفته بودند: عاملان این حرکت قصد ترور شاه را داشته اند...

در سال هاى خفقان، چندین بار استاد در شهرهاى مختلف از جمله، تهران، رشت، خوى، سلماس، مرند و ارومیه بازداشت و زندانى گردید و زمانى هم که به تهران مهاجرت کرده بود بطور مکرر به ساواک احضار و تهدید مى شد.

استاد حکیمى پس از آشنایى با نوّاب صفوى(شهادت: 1334 ش) در مشهد مقدس به شدت تحت تأثیر افکار و اندیشه هاى او قرار گرفت و چون احتمال قوى مى داد که شیوه اى مانند او را برخواهد گزید، شرعاً خود را مکلف به ازدواج ندانست و کارهاى سیاسى و مبارزاتى را لازم تر تشخیص داد، و چون تحت نظر ساواک بود، از تشکیل خانواده صرف نظر کرد و بخاطر فعالیت هاى فرهنگى و سیاسى، پوشیدن لباس روحانى را (پس از 15 سال ملبس بودن) دیگر لازم ندانست.([6])

آقاى حکیمى در راه انقلاب اسلامى و پیشبرد اهداف آن، کوشش هاى فراوانى نمود. در ابتدا با قلم و بیان، توان خود را در این راه نهاد و در معرفى امام(ره) در آن دورانِ سخت شجاعت هایى از خود نشان داد و از همه بالاتر نقش منحصر به فرد او در وارد شدن متأله قرآنى وعالم ربانى خراسان، یعنى حاج شیخ مجتبى قزوینى در مسیر مبارزه و انقلاب بود که این مسأله موجب پیوستن سایر علما وروحانیان ودیگر اقشار همه خراسان به مسیر انقلاب و نهضت گردید.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS