دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نگاهی به مفهوم مشروعیت و مبانی و تقسیم بندی آن

No image
نگاهی به مفهوم مشروعیت و مبانی و تقسیم بندی آن

مشروعيت حكومت

سید ایمان هاشمی

یکی از مسائل مهم در نظام اسلامی، مشروعیت و مبانی آن است. بنیان قدرت یک حکومت، به مشروعیت آن بر می‌گردد. در این باب فلاسفه اسلامی، دیدگاه و نظریات جامعی را بیان ساخته‌اند. امروزه در فرهنگ لغات متداول، کلمه مشروعیت در سه معنا به کار می‌رود: مشروعیت به مفهوم حقانیت و الهی بودن، مشروعیت به معنای مقبولیت، مشروعیت به قانونیت.

اندیشمندان اسلامی در فرهنگ سیاسی از صدر اسلام تاکنون، کلمه «غضب» را در برابر کلمه «مشروع» به کار برده‌اند، اما سئوال اساسی در مورد مشروعیت این است که معیار و ملاک حکومت مشروع چیست و به چه عواملی بستگی دارد؟ در طول تاریخ، چهار دیدگاه در باب مشروعیت حکومت و حاکمیت وجود داشته است:

مشروعیت تکوینی الهی

این نوع مشروعیت را حکومت‌ها و مردم به وسیله اِعمال حاکمیت تکوینی خداوند بر انسان‌ها حتی در زمینه پیدایش حکومت و برگزیدگان حاکممی‌دانند. ایرانیان باستان، رومیان باستان و مسیحیان نخستین، معتقد بودند که دولت آفریده خداوند است و هر کس او را بخواهد، می‌تواند بر جامعه حاکم باشد. نتیجه این است که پیروان این نظریه، بر این باورند که حقانیت الهی، مقبولیت و قانونیت را نیز به دنبال خواهد داشت.

مشروعیت مردمی محض

این نظریه، بر حاکمیت مطلق انسان بر اعمال و رفتار خویش مبتنی است. از دید این نظریه، انسان‌ها این اختیار را دارند تا سرنوشت خود را رقم بزنند و بر این اساس، اندیشمندان این رویکرد به یک نوع وکالت و قرارداد اجتماعی در میان مردم برای تشکیل حکومت اعتقاد دارند. حاصل این نوع اندیشه، امروزه منجر به تفکر مشروعیت از طریق وکالت شده است و نتیجه این نوع تفکر این است که مقبولیت پایه حقانیت و قانونیت قرار گیرد.

مشروعیت مجموعی

این نظریه بر حاکمیت مشارکتی مردم با خداوند مبتنی است، یعنی خداوند مشروعیت حکومت را مشروط به قبول مردم نموده است و مقبولیت مردمی، جزئی از مشروعیت است که اگر نباشد، حاکمیتِ حاکم از مشروعیت الهی نیز برخوردار نمی گردد. معتقدان به این نظریه، مقبولیت را جزئی از حقانیت می‌دانند.

مشروعیت تشریعی الهی

طبق این نظریه، تصور وجود مشروعیت برای هر حکومتی خارج از تشریع الهی غیرممکن است، زیرا هر کس خارج از چارچوب تشریع الهی به حاکمیت دست یابد، غاصب و جائر است، بنابراین این گونه نیست که هر کس با قوه نظامی یا انتخاب مردمی به حاکمیت برسد یا وکیل مردم شود. حاکمیت می‌باید از سوی خداوند امضا شده باشد، کسی مشروع است که معیار و ملاک‌های یک حاکم الهی را داشته باشد.

حضرت امام خمینی(ره) به این رویکرد اعتقاد داشتند و در این زمینه چنین می‌فرمایند: «حاکمیت منحصر به خدا است و قانون فرمان و حکم خدا است.. اگر رسول اکرم خلافت را عهده دار شد، به امر خدا بود... کسی جز خدا حق حکومت بر کسی را ندارد. حق قانونگذاری ندارد. به حکم عقل، خدا باید خود برای مردم حکومت تشکیل دهد و قانون وضع کند، اما قانون همان قوانین اسلام است که وضع کرده...» (ولایت فقیه امام خمینی، ص54)

حضرت امام، اصل مراجعه به آرای عمومی را عامل فعلیت بخش و استحکام دهی به حاکمیتمی‌داند و همواره این عامل، پایه‌های قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. ایشان در این بابمی‌فرمایند: «جمهوری به همان معنایی که همه جا جمهوری است، لکن این جمهوری بر یک قانون اساسی متکی است که قانون اسلامیمی‌باشد.» (کشف الاسرار امام خمینی، ص184)

بنابراین معقول‌ترین و مقبول ترین نوع مشروعیت آن است که هم از سوی خداوند تایید شود و هم نظر مردم اعمال شود، حاکم سیاسی می‌باید آشنا به احکام و قوانین الهی باشد و دیگر خصوصیات لازم را داشته باشد و تایید و حضور مردم نیز دلیل دیگری بر مشروعیت آن است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS