كلمات كليدي : خودشناسي، نفس، خداشناسي، شناخت
نویسنده : سيده معصومه جوادي زاويه
نفس در لغت به معنای جان، روح، خویشتن و خود آمده است[1] و خودشناسی به معنای اطلاع بر خود، شناختن خود و عارف به نفس خود شدن میباشد[2]و در اصطلاح یعنی شناختن انسان از آن نظر که دارای استعدادها و نیروهایی برای تکامل انسانی میباشد.[3]
خودشناسی در آیات
نفس در قرآن کریم در موارد و تعابیر متعددی به کار رفته است. از جمله به معنای:
1. ذات پاک حق تعالی[4]
2. روح[5]
3. دل ونهاد[6]
4. به عنوان سرچشمه تمام کارها[7]
5. عامل ظلم وستم[8]
6.عاملی برای تحول نعمت به نقمت[9]
و ...
اما در مورد خودشناسی در قرآن، خداوند در برخی آیات، با ذکر نشانه هایی در وجود انسان و مهم دانستن آنها، از آن جهت که شناخت آنها منجر به شناخت خود و در نتیجه پیدا کردن مسیر و راه سعادت است، اهمیت خودشناسی را بیان میکند:
«به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است.»[10]
«و در وجود خود شما(نیز آیاتی است)، آیا نمیبینید؟»[11]
خودشناسی در روایات
معصومین(ع)، ضمن روایات متعددی اهمیت و ارزش خودشناسی را تذکر داده و پیروان خویش را به این نکته متوجه نمودهاند که معرفت نفس، مایه پیروزی و موفقیت انسان هاست و خودناشناسی موجب سقوط و تباهی آنان است.[12]
1.امام علی(ع) میفرماید: به خویشتن نادان مباش. زیرا کسی که خود را نشناسد، هیچ چیز را نمیشناسد.[13]
2.امام علی(ع) میفرمایند: کسی که موفق به خودشناسی شود، به بزرگترین پیروزی دست یافته است.[14]
3.امام علی(ع) میفرمایند: برترین خرد، خودشناسی انسان است. پس هر که خود را شاخت خردمند شد و هر که خود را نشناخت گمراه گشت.[15]
4.هر که نفس خود را شناخت، به جهاد با آن برخاست و هر که آن را نشناخت، به حال خود رهایش کرد.[16]
ضرورت خودشناسی
امام علی(ع) میفرماید: دانا کسی است که قدر خود را بشناسد و در نادانی از آن همین بس که ارزش خویش را نشناسد.[17]امام علی(ع) خودشناسی را زمینه ساز انجام وظایف انسانی و نشانه خودباوری میشمارند.[18]به همین علت خودشناسی نسبت به سایر علوم در مرحله نخست قرار دارد. زیرا اوّلاً آدمی از راه خودشناسی به دیگر شناسی دست مییابد و دوّماً انسان واجد تمام خصائص دیگر موجودات است، لذا اگر خود را شناخت به طریق اولی دیگر موجودات را شناخته است و سوّماً با خودشناسی میتوان خدا را شناخت؛ زیرا زمانی که خودش و جهان اطرافش را شناخت به این نکته پی میبرد که جهان حتما پدیدآورندهای باید داشته باشد که به هیچ وجه شبیه آفریدههایش نیست.
راههای خودشناسی
یکی از گامهای نخستین در راه اصلاح نفس و تهذیب اخلاق و پرورش ملکات والای انسانی، خودشناسی است. انسان از طریق خودشناسی به کرامت نفس و عظمت خلقت الهی و اهمیت روح آدمی که پرتویی از انوار الهی است، پی میبرد. در اینجا برخی از راههای خودشناسی و دست یابی به این ملکه فضیله را بیان میکنیم:
1.مطالعه:
اولین و ساده ترین راه خودشناسی مطالعه است. انسان با مطالعه کتب مختلف همچون کتب دینی، روان شناسی، جامعه شناسی، علمی و... میتواند به درون خود راهی برای شناخت باز کند و از استعدادها و علایق خود آگاهی پیدا کند. لذا در سایه این شناخت و کشف این استعدادها خواهد توانست مسیری را برای تکامل پیدا کند.
2. شناخت گذشتگان:
امام علی(ع) در وصیت خود به امام حسن(ع) میفرماید: گذشتگان هرگز از نگریستن به خویشتن باز نماندند، همانگونه که تو بر خویشتن مینگری و درباره خود اندیشیدند همانگونه که تو میاندیشی و این نگرش و اندیشه آنان را در نهایت کار وادار کرد به آنچه که شناختند عمل کنند.[19]
لذا با شناخت گذشتگان و عکس العمل آنان در مواجه با مسائل و مشکلات و... میتوان از اشتباهات آنها پند گرفت و از موفقیتهای آنها الگو برداری کرد. زیرا عمل آنها نشانه شناخت صحیح و یا غلط آنان از خود است.
3.تفکر:
یکی دیگر از راههای خودشناسی تفکر است. انسان میتواند با تعمق و تأمل در درون خود و جستجوی اعماق وجود خود به شناختی عمیق و درونی برسد.
آثار خودشناسی
1.خداشناسی:
می توان گفت مهمترین فایده خودشناسی، خداشناسی است. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: هر کس خود را شناخت، خدای خود را شناخته است.[20]زیرا خداوند هم مبدأ است و هم معاد. پس با شناخت خود که به شناخت خدا نیز منجر میشود، هم مبدأ را شناخته و هم معاد را.[21]
2.رشد و کمال انسان:
انسان فطرتا طالب کمال است و در صورتی میتواند رشد کند و به کمال برسد که خود را بشناسد. چون نمیتوان یک موجود مجهول و ناشناخته را رشد داد. اگر آدمی خود را بشناسد، میتواند موانعی را که بر سر راه تحول و تکاملش قرار گرفته را بشناسد و آنها را از میان بردارد. در نتیجه خود را از گمراهی و نادانی نجات بخشد.[22] زیرا مقدمه هر عملی، علم به آن میباشد و علم به کمال جز در پرتو معرفت نفس حاصل نمیشود.
3.رستگاری در آخرت:
نجات اخروی در صورتی برای انسان حاصل میشود که خدا را با قلبی سلیم ملاقات کند. قلبی که به دور از هر گونه کفر، شرک، نفاق و گناه باشد. انسان در صورتی مهذب نفس است و میتواند به این کمالات دست پیدا کند، که به آن شناخت داشته باشد. پس سلامت نفس مبتنی بر تهذیب نفس و تهذیب نفس هم فرع بر شناخت آن است.[23]
4.مبارزه با نفس:
در قرآن کریم آمده است که حضرت یوسف میفرماید:
«من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم، که نفس(سرکش) بسیار به بدیها امر میکند.»[24]
نفس اماره دشمن واقعی هر انسانی است و در مبارزه با هر دشمنی ابتدا باید دشمن و صلاحهای مبارزه و روشهای او را شناخت و سپس با او به مقابله پرداخت.[25]
5.مصونیت از آلودگی:
اگر انسان قدمی را در راه خودشناسی برداشت، آن وقت به ارزش وجودی خودش پی میبرد و میفهمد که به جای آنکه استعدادهای ذاتی خویش را صرف گناه کند، قلبش را حریم امن الهی کند، چون اگر کسی پی به شرافت خود برد، هیچ وقت اسیر خواهشهای نفسانی خویش نمیشود.[26]
6.حفظ تعادل روحی و گرفتار نشدن به عجب:
از جمله اموری که انسان را در سیر الی الله و رسیدن به قرب الهی تهدید میکند، از دست دادن تعادل روحی و گرفتار شدن به احوال ناشاسیتی چون عجب و تکبر است. برای حفظ تعادل روحی و نجات از حالات مذکور، عوامل گوناگونی دخیل خواهد بود که از مهم ترین آنها خودشناسی است.
7.جهت دهی مثبت به میل به بقاء:
علم و معرفت درست انسان از خود، در جهت درست میل به بقاء، نقش اساسی دارد. امام علی(ع) میفرماید: کسی که ارزش خود را بشناسد، خویشتن را با امور فناپذیر خوار نگرداند.[27] مقصود این است که اگر انسان خودش را درست شناخت و حقیقت هستی حیات و زندگی خود را به خوبی دریافت، در این صورت است که این گرایش به بقاء، جهت صحیح خود را پیدا میکند و در غیر اینصورت گرفتار اشتباه در مصادیق میشود.
اگر انسان فهمید که حقیقت او یک حقیقت غیرمادی است و زندگیاش منحصر در زندگی مادی و دنیوی نیست، جنبه بقاء و میل به خدا و جاودانگی، جهت طبیعی و فطری خویش را پیدا میکند و علاقه انسان متوجه زندگی ابدی او خواهد شد و متقابلا اگر گمان کرد که وجود او همین وجود مادی و زندگی او منجصر در همین زندگی دنیوی است، میل به بقاء از راه طبیعی و فطری منحرف میشود.[28]
8.شناخت دشمن داخلی:
بر اساس آموزههای وحیانی، انسان در سیر الی الله و دست یابی به کمال، با دشمنان فراوانی مواجه است. خداوند در قرآن میفرماید:
«اینچنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین جن و انس قرار دادیم، آنها بطور سری (و در گوشی) سخنان فریبنده و بیاساس (برای اغفال مردم) به یکدیگر میگفتند و اگر پروردگارت میخواست، چنین نمیکردند.»[29]
به یقین اگر شیاطینی از جن و انس نسبت به انبیاء الهی وجود دارد، نسبت به پویندگان راه آنها نیز چنین است. تلاش پروردگار از طریق ارسال انبیاء و نزول کتب آسمانی و وحی بر این بوده است که انسانها را متوجه این دشمنان گرداند، ولی متأسفانه انسانها به علل مختلفی در شناسایی دشمنان و ستیز با آنان کوتاهی و غفلت ورزیده و به نغمههای دشمنان پاسخی مثبت داده و به دنبال آنان گرویدهاند.
از جمله عواملی که سبب شده انسان در شناخت دشمن داخلی (شیطان نفس) دچار تزلزل و انحراف گردد، عدم معرفت نسبت به خویش بوده است. خطر این دشمن داخلی آنقدر زیاد است که امام صادق(ع) میفرماید:
«از هوای نفس بترسید، همانگونه که از دشمنان بیم دارید؛ چرا که چیزی برای انسان دشمنتر از پیروی از هوای نفس و آنچه بر زبان جاری میشود، نیست.»[30]
9.هدایت:
خداوند در قرآن میفرماید:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید مراقب خود باشید اگر شما هدایت یافتید، گمراهی کسانی که گمراه شدهاند، به شما زیانی نمیرساند.»[31]
علامه طباطبایی ذیل این آیه، بحث گستردهای در معرفت نفس آورده است. از سیاق آیه اینطور استفاده کردهاند که «تأمل در نفس» راهی برای هدایت است. چون در صدر آیه تأکید دارد که خودتان را بیابید و در خود تأمل کنید. سپس میفرماید: گمراهی آنان به شما زیانی نمیرساند.
مفاد آیه بر حسب بیانی که ایشان فرمودهاند این است که هنگامی که در نفس خود تأمل کنید، به هدایت میرسید و دیگر ضلالت دیگران به شما زیانی نمیرساند.[32]بنابراین با توجه به این گفته ها روشن میشود که وقتی انسان به خود شناسی بپردازد، از شر گمراهان و بی منطقان در امان خواهد بود و گمراهی و انحراف آنها تأثیری در او نخواهد داشت.
10. تأمین سعادت بشر:
خودشناسی یا معرفت نفس، زیربنای سعادت بشر در جمیع شؤون مادی و معنوی است. آدمی در پرتو خودشناسی به نیازهای درونی و برونی خویش پی میبرد و عواملی را که مایه تعالی و تکامل اوست تشخیص میدهد.
امام علی(ع) میفرماید: کسی که خود را نشناسد، از مسیر صحیح و نجات بخش دور میشود و به راه جهالت و گمراهی میگراید.[33]