نویسنده: احسان باقری
اسلام، بهترین و کاملترین سبک زندگی را به بشر ارایه میکند. از این رو مسایل اجتماعی در آن پررنگتر است؛ زیرا انسان موجودی اجتماعی است و مسایل اجتماعی وی نیز بیشتر از مسایل فردی او میباشد، بلکه حتی مسایل فردی انسان نیز به شکلی مرتبط با مسایل اجتماعی اوست و تحت تاثیر آن شکل میگیرد؛ چرا که احساسات و عواطف انسانی که خصوصیترین مسایل فردی و شخصی او را تشکیل میدهد، متاثر از روابط شخصی با والدین، همسر و خانواده است. از آن جایی که مسئولیتها و نقشهای اجتماعی انسان، متاثر از جامعه است و شخصیت و هویت انسانی را شکل میبخشد، نقش رهبران در جامعه نیز پررنگتر از همه نقشهای دیگر اجتماعی است. البته این نقش و در نتیجه نفوذ اجتماعی، مختص به رهبران نیست، بلکه دامنه آن حتی خویشاوند رهبران را نیز در بر میگیرد. از این رو اسلام افزون بر تبیین شخصیتهای رهبران و مسئولیتها و نقش آنان در جامعه سالم ایمانی و قرآنی، به نقش و مسئولیتهای خویشاوندان و مرتبطان با رهبران نیز توجه ویژه نشان داده است.نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای قرآنی در خصوص وظایف و مسئولیتهای همسران و خویشان پیامبر(ص) به بررسی نقش و مسئولیت خویشاوندان رهبران پرداخته و دیدگاه قرآن را در این زمینه ارایه نموده است.
نفوذ اجتماعی رهبران و خویشاوندان آنان انسانها به طور طبیعی، مقلد هستند. تقلیدگرایی ذاتی و طبیعی انسان، آثار بسیار مهمی در زندگی او به جا میگذارد. هرچند که بیشتر مردم از آثار منفی تقلید سخن به میان میآورند و آن راعامل بسیاری از بدبختیها و بی خردیها میشمارند؛ اما انتقال فرهنگها، سنتها، دانشها و تجربیات و مانند آن تنها از طریق تقلید انجام میگیرد. وحدت اجتماعی و بقا و دوام جامعه براساس اصول تقلید است.
انسانها به سبب کمالگرایی ذاتی و گریز از نقص، انسانهای دیگر را الگو و سرمشق زندگی خویش قرار میدهند و از آنان تقلید میکنند؛ زیرا این دیگری یا دیگران مهم، کسانی هستند که از نظر آنان به موفقیت دست یافتهاند. از نظر هر فرد انسانی، موفقیت به معنای رسیدن به کمال، دست یابی به خوشبختی و سعادت است؛ هرچند گاه انسانها در تطبیق مصادیق به خطا و اشتباه میروند و موفقیت را در چیزی مییابند که سعادت و خوشبختی و یا کمال نیست؛ اما ذات کمال گرایی، موجب میشود تا تقلید از دیگران موفق را در برنامه و سبک زندگی خود داشته باشند؛ زیرا این دیگران مهم، کسانی هستند که مسیر موفقیت و کامیابی را شناخته و به آن دست یافتهاند.
در همه جوامع، رهبران اجتماعی در جایگاه اصلی دیگران مهم و انسانهای موفق و کامل نشسته اند؛ زیرا اینان نخبگانی هستند که با شایستگی تمام در مسیر موفقیت و کامیابی گام برداشته و بدان دست یافتهاند. همه افراد جامعه تلاش میکنند تا به مرتبه ای از مقام و منزلت ایشان نزدیک و یا دست یابند. از این رو سبک زندگی آنان را الگو و سرمشق زندگی خویش قرار میدهند و گاه اینان در چنان جایگاهی قرار میگیرند که در اصطلاح از آنان به کاریزما یاد میشود. کاریزما به معنای فرهمندی در حقیقت عبور از دایره انسانهای عادی و قرار گرفتن در جایگاه انسان خداست. متاله و خدایی شدن این افراد موجب میشود که نفوذ اجتماعی آنان در جامعه بسیار بیشتر و قویتر از هر رهبر دیگری باشد، به گونهای که حکومت ایشان بر جسمها نیست بلکه بر جانها و قلوب است؛ چنان که ابزار قدرت ایشان، خشونت و زور و حتی اقتدار و قدرت قانونی نیست، بلکه اقتدار معنوی میباشد.
دراین حالت، نفوذ رهبران و مقام و منزلت آنان دراسوه بودن نیز رنگ و معنایی دیگر به خود میگیرد و بی هیچ شک و تردیدی مردم میکوشند تا سبک زندگی خود را از آنان بگیرند و خود را همانند ایشان سازند.
اگر دربرخی روایات آمده است که «الناس علی دین ملوکهم؛ مردم بر دین و سبک زندگی پادشاهان و رهبران خویش میباشند» (کشف الغمه، ج 2، ص 21)؛ درحق این گروه از رهبران خردمند باید گفت که مردم یک گام فراتر رفته و میکوشند تا خودشان را از همه جهات همانند رهبران خردمند خویش سازند و اینان درحقیقت خدایان زمینی این مردمان هستند و از این دسته رهبران به نام هایی چون سایه خدا و فرزندان خدا و مانند آن یاد میشود. از این رو امیرمومنان (ع) درحق نفوذ بی مانند رهبران میفرماید: الناس بامر ائهم اشبه منهم بابائهم؛ مردم، به دولتمردان خود شبیهترند تا به پدرانشان. (تحف العقول، ص 208)
پیامبر اسلام(ص) در تاثیر رهبران در هدایت و ضلالت امت اسلام فرمودند: «صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی» هرگاه دو دسته از امت من فاسد شوند همه فاسد میشوند و اگر صالح شوند در همه اثر گذاشته و همه صالح میشوند. سؤال کردند آن دو دسته کیانند؟ پیامبر فرمودند:«الفقهاء و الامراء؛ دانشمندان و حاکمان». (بحارالانوار، ج 2، ص 49)
قرآن به این نکته توجه میدهد که خویشاوندان رهبران بویژه رهبران خردمند از نظر تاثیرگذاری در حد رهبران عمل میکنند، بلکه گاه رهبران به خویشاوندان و رفتارهای آنان سنجش میشوند و ارزیابیها از این طریق انجام میگیرد. بنابر این، رفتار خویشاوندان به ویژه همسران و فرزندان، به معنای بازتاب شخصیت رهبری قلمداد میشود و داوریها درباره نفوذ حقیقی شخصیت رهبر، براساس شخصیت و رفتارهای خویشاوندان درجه یک، انجام میگیرد.
از این رو بخشی از آموزههای قرآنی به مسائل همسران و فرزندان پیامبران اختصاص یافته است.
در برخی از آیات، از زنانی چون همسر لوط و نوح (تحریم، آیه 10) به عنوان خویشاوندان غیرقابل تقلید و الگوبرداری یاد میشود و در آیاتی دیگر از فرزندانی چون فرزند نوح سخن به میان میآید و درآن خویشاوندی فرزند بدکار و کافر از نوح (ع) نفی میشود. (هود، آیه 46) این نفی برای آن انجام میگیرد تا قضاوت براساس آن انجام نگیرد و مردم، فرزند و همسر رهبری بودن را ملاک و معیار قرار ندهند.
با این همه قرآن به این گرایش طبیعی انسان در تقلید از رهبران به ویژه رهبران خردمند در همه حوزهها حتی همسر و فرزند توجه دارد. از این رو درآیات سوره احزاب و سورههای دیگر، به نقش حساس، مسئولیت و وظایف ویژه همسران و فرزندان رهبر بزرگی چون پیامبر(ص) اشاره میکند. از این آیات میتوان دریافت که همسران و فرزندان رهبران اجتماعی در جامعه اسلامی از چه ویژگیهایی باید برخوردار باشند.
ملاکهای برتری
خداوند در آیات قرآنی، پیش از اینکه به شخص و نقش افراد درخانواده و جامعه توجه کند، به ارزیابی شخصیت میپردازد و جایگاه افراد را براساس شخصیت آنان مشخص میکند. هر چند که ارتباطاتی چون همسری و فرزندی برای افراد نوعی شخصیت اجتماعی ایجاد میکند، ولی آنچه اصل و اساس برای داوری و ارزیابی است، نوع دیگر ارتباطات است که شخص با خداوند ایجاد میکند.
براین پایه، ملاکهای برتری هر انسانی میبایست درارتباط با خداوند و میزان نزدیکی و دوری از او تبیین گردد. به سخن دیگر، میزان رنگ و صبغه خدایی گرفتن (بقره، آیه 138) یا متاله و خدایی شدن، معیار اصلی در سنجش برتری انسان و مقام و منزلت او برای رهبری و الگو قراردادن در جامعه است.
خداوند برای تبیین این معنا به اشکال گوناگون با بیان ملاکهای فرعی میکوشد تا ملاکها و معیارهای گوناگونی برای سنجش در اختیار افراد جامعه قرار گیرد.
در آیات گوناگون، تقوا مهمترین ملاک برای میزان سنجش ارتباط افراد با خدا معرفی میشود؛ زیرا نخستین بروز و ظهور رنگ خدایی گرفتن انسان، پرهیز از هر آن چیزی است که از نظر عقل و شرع، ناپسند و زشت دانسته شده است. براین اساس، ملاک برتری و کرامت انسان، تقوا معرفی میشود. (حجرات، آیه13)
خداوند درباره خویشاوندان رهبری جامعه، ملاک برتری و کرامت ایشان را، تقوا دانسته و بر آن تأکید ویژه کرده است. (احزاب، آیه32) بنابراین، برای شناسایی میزان ارتباط شخص با رهبری میبایست به همسری و فرزندی او توجه نکرد، بلکه به میزان شباهت اخلاقی او با رهبری توجه داشت. پس هر کسی که تقوای کاملتری داشته باشد، به رهبری جامعه نزدیکتر و قابل الگوبرداری است.
از دیگر راههای شناسایی که قرآن برای میزان ارتباط خویشان با رهبر معرفی میکند، ایمان (تحریم، آیات3و 4)، خضوع و قنوت در برابر خدا (همان)، عبادت و بندگی (همان)، توبه و انابه به درگاه خداوند (همان) و تسلیم در برابر خداست. (همان)
بروز و ظهور این ایمان و بندگی را میتوان در اطاعت و عمل به فرمانهای خدا و پیامبر(ص)، فرمانبرداری خاضعانه از خدا و پیامبر(همان) و اعمال عبادی ظاهری هم چون نماز و روزه داری و مانند (همان) آن جست وجو کرد. بنابراین، برای شناخت میزان درستی و راستی شخصیت خویشاوندان رهبری، جهت الگوبرداری، میبایست به دو حوزه ایمان و عمل صالح آنان توجه کرد. (تحریم، آیات 3و 4؛ احزاب، آیات28 و 31) پس هر کسی در ایمان و عمل صالح به کمال و تمامیت نزدیکتر باشد، در خویشاوندی واقعی و حقیقی به پیامبر(ص) نزدیکتر است. از این رو خداوند هر گونه خویشاوندی واقعی را از پسر نوح نفی میکند و او را از اهل و خویشان آن حضرت(ع) خارج میداند. (هود، آیه46)
وظایف و مسئولیتهای خویشان چنان که گفته شد، انسانها به طور طبیعی به خویشاوندان به ویژه همسران و فرزندان رهبری توجه ویژهای مبذول میدارند. لذا خویشاوندان رهبری از جایگاه خاصی برخوردار شده و مقام و منزلت و نفوذ اجتماعی خاصی نیز پیدا میکنند.
خویشاوندی با رهبران موجب میشود تا این افراد از شخصیت و کرامت و نفوذ رهبری سود برند و دارای نفوذ و کرامتی گردند. همین معنا را میتوان درباره همسران پیامبر(ص) از آیات30 تا 32 سوره احزاب به دست آورد. (المیزان، ج16، ص308) از این رو خداوند به همسران و خویشان پیامبر(ص) توصیه میکند تا به موقعیت و جایگاه اجتماعی خویش که از طریق نسبت به پیامبر(ص) به دست آورند، توجه داشته و برخی از مسایل را مراعات کنند.
از مهم ترین وظایف و مسئولیتهایی که میبایست خویشاوندان رهبران به سبب وابستگی به رهبری مراعات کنند، اموری است که مردم به آن توجه دارند؛ زیرا مردم همه رفتارها و افکار و نیات خویشاوندان رهبری را همچون خود رهبر زیر نظر دارند. این توجه حتی گاهی اوقات تشدید میشود؛ زیرا افکار و رفتار خویشاوندان را بازتاب نفوذ شخص و شخصیت واقعی رهبری میدانند؛ چرا که به تصور آنان اگر شخصیتی به ویژه فرهمند و دانا و خردمند اگر تأثیرگذار باشد، میبایست نخست در خویشان وی تأثیر بگذارد.
برخی از دانشمندان اسلامی یکی از ملاکهای تشخیص شخصیت واقعی یک عالم اسلامی را شیوه برخورد همسر و فرزندان دانسته و بر این گفته تأکید دارند که اگر زنی به شوهرش اقتدا در نماز میکند، میتوان او را عادل دانست؛ زیرا همسر، نزدیک ترین شخص به این عالم است و او از همه زیر و بم همسرش آگاه است. اگر در نماز اقتدا کرد، میبایست شوهری عادل و خوب باشد و گرنه باید در عدالت فرد تشکیک کرد.
خویشاوندان، ابزار تشخیص حقانیت
بنابراین، خویشاوندان، نخستین ابزار تشخیص حقانیت دانسته میشوند. پس لازم است که خویشان رهبری به گونه ای عمل کنند که در داوری مردم خطا و اشتباهی پدید نیاید. البته این وظایف اختصاص به خویشاوندان رهبری ندارد، اما حساسیت مردم و جامعه نسبت به خویشان رهبری موجب میشود تا تأکید خاصی صورت گیرد و از ایشان خواسته شود تا در انجام و مراعات اموری، توجه بیشتر داشته باشند؛ چون زیر ذره بین دقیق و توجه جدی مردم قرار دارند و هرگونه رفتاری از نظر جامعه برجسته و بزرگ مینماید.
از این رو خداوند از وظایف همسران پیامبر(ص) را اموری چون اجتناب از خودنمایی و خودآراییهای دوران جاهلیت بیان میکند؛ زیرا عدم تغییر در رفتار ظاهری خود بیانگر عدم نفوذ شخصیت پیامبر(ص) خواهد بود و رفتارهای جاهلی به معنای عدم تأثیرپذیری از رفتارهای قرآنی و آموزههای وحیانی است. (احزاب، آیه32 و 33) بنابراین، اگر خویشان رهبری هنوز بر رفتارهای جاهلی باقی مانده باشند، جامعه ایشان را الگوی رفتاری خود قرار میدهد و تأثیرات دعوت و تبلیغ پیامبر(ص) و رهبری برای تغییر رفتاری جامعه کاهش مییابد و بلکه ابتر میماند.
در همین رابطه اجتناب از رفتارهای تحریک آمیز جنسی به عنوان وظیفه دیگری برای خویشان رهبری، بیان میشود؛ زیرا مسایل جنسی، ریشه بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی است. تصحیح و اصلاح رفتار جنسی به عنوان مهم ترین وظیفه مورد تأکید قرار میگیرد.(همان)
شرایط حضور خویشان در اجتماع به شدت مورد توجه است؛ از این رو همه شرایط حضور به گونهای بیان میشود که کمترین تبعات سوء و بیشترین آثار مثبت را به همراه داشته باشد. خداوند از نوع گفتار تا پوشش و محدوده و مقدار و دیگر شرایط حضور خویشاوندان رهبری را در جامعه بیان میکند؛ چرا که احتمال تقلید و نیز سوء استفاده در همه این امور وجود دارد و خویشان رهبری میبایست در این امور رفتار خود را به بهترین شکل اصلاح نمایند.
در آیات قرآنی، از حفظ عفاف و حجاب و گفتار نیکو و پسندیده گرفته تا حفظ اسرار رهبری و پرهیز از سوءاستفاده دشمنان با ماندن در خانهها سخن به میان آمده است. (احزاب، آیات32 تا 34؛ تحریم، آیات3و4)
خانه نشینی همسران رهبری از آن روست که حضور ایشان در جامعه همواره با سوءاستفادههایی از سوی برخی افراد همراه خواهد بود. هر عضوی از اعضای خانواده رهبری اگر دریابد که حضور وی موجب سوءاستفاده دیگران و ضربه به روابط سالم امت و امام میشود، میبایست از حضور خود در اجتماع بکاهد یا آن را محدود یا مخفی سازد.
اطاعت خویشان رهبری از او در همه امور از فرایضی چون نماز و زکات (همان) گرفته تا امور اجتماعی چون حجاب و نحوه برخورد و سخن گفتن با مردم، میبایست به گونه ای باشد که آنان الگوهای رهبری قلمداد شوند و در همان مسیر جامعه سازی رهبری انجام گیرد و در تقویت بنیانهای رهبری و نفوذ اجتماعی آن مؤثر واقع شود. (همان)
به سخن دیگر، مجاز بودن فعالیت خویشاوندان نزدیک رهبری در فعالیتهای اجتماعی و حضور و ورود آنان به این عرصهها میبایست با رعایت تمامی ضوابط اخلاقی، اجتماعی، امنیتی ومانند آن باشد. (احزاب، آیه 53 و آیات پیشین)
باید توجه داشت که خطاها و اشتباهات خویشاوندان وبستگان رهبران و مسئولان همواره از سوی مردم بزرگ دیده میشود، از این رو، مجازات دنیوی و اخروی نسبت به رفتارهای آنان نیز تشدید میشود. براین اساس هرگونه خطای فاحش، تمرد از رهبری، افشای اسرار خانوادگی یا مربوط به نظام اسلامی، با تشدید مجازات دردنیا مانند طلاق و درآخرت به عنوان گناه بزرگ با آتش دوزخ مواجه خواهد بود. (احزاب، آیات 32 تا 34؛ تحریم، آیات 3 و 4)
خداوند در آیه 28 سوره احزاب حتی مناسب دانسته که خویشاوندان رهبری از امکانات رفاهی و تزیینات مادی دنیوی نسبت به تودههای مردم محروم باشند؛ زیرا گرایش به مادیات و ظواهر دنیوی از سوی خویشان رهبری، خود مهمترین عامل برای مسابقه امت برای کسب مادیات و فراموشی آخرت میشود. اگر شاهزادگان از درخت مادیات، میوه ای برگیرند، امت به پیروی از ایشان درخت مادیات را در خانه دل خویش بکارند و خدا را فراموش کنند. اگر بهرهمندی از دنیا در حد متعادل برای تودههای مردم خوب است، برای خویشاوندان رهبری بد است. (نگاه کنید: المیزان، ج 16، ص 307، ذیل آیه 28 سوره احزاب)
خداوند در آیات 28 و 29 سوره احزاب به همسران پیامبر (ص) این اختیار را میدهد تا میان زندگی ساده و بدون تجملات یا طلاق، یکی را برگزینند؛ زیرا انتساب به رهبری اجازه نمیدهد تا در این موقعیت از زندگی رفاهی و تجملاتی برخوردار باشند و هرگونه گرایش به تجملات و خروج از ساده زیستی از سوی آنان درحقیقت مخالفت با رهبری و خروج از دایره اطاعت از آن است.
کاخ نشینی و رفتارهای زشت و زننده جاهلی و گرایش به ناهنجاریها و زشتکاریها، درخور و شان خویشان رهبری نیست؛ بنابراین اگر اصلاح را نمیپذیرند از رهبری میبایست جدا شوند. پس اگر همسر هستند با طلاق و اگر فرزند هستند با اعلام جدایی چون فرزند نوح از اهل و اهلیت خویشی با رهبری، این معنا به ملت فهمانده شود. آنچه بیان شد تنها گوشهای از مسئولیتهای خویشاوندی با رهبری بویژه رهبری دینی است.
البته این رهبری اختصاص به رهبری کلان ندارد، بلکه تمام مسئولان عالی رتبه و دون پایه جامعه را در بر میگیرد و هرکسی در هر جامعه کوچک چون روستا که از مقام رهبری دینی و یا مردمی برخوردار میباشد، میبایست این نکات را رعایت کند و خویشان رهبری مانند عالمی در روستا باید همواره خود را به عنوان الگو درجامعه بشناسند و رفتاری درخور و شایسته رهبری داشته باشند.