دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

دانش سودمند از نگاه دین

در مقاله حاضر نویسنده با استناد به برخی روایات، ملاک سودمندی و یا غیرمفید بودن علم را بیان کرده و از سایر علوم به عنوان مقدمات و علوم رشدی نام برده است که نباید به اهداف نهایی علم آموز تبدیل شوند. اینک با هم آن را از نظر می‌گذرانیم.
No image
دانش سودمند از نگاه دین
نویسنده: احسان کریم پور

در مقاله حاضر نویسنده با استناد به برخی روایات، ملاک سودمندی و یا غیرمفید بودن علم را بیان کرده و از سایر علوم به عنوان مقدمات و علوم رشدی نام برده است که نباید به اهداف نهایی علم آموز تبدیل شوند. اینک با هم آن را از نظر می‌گذرانیم.

یکی از پرسش‌هایی که برای بسیاری مطرح است این که چه علمی را بیاموزیم که برای ما در دنیا و آخرت سودمند باشد؟ چه کتابی را هنگام خرید کتاب از نمایشگاه‌ها و کتابفروشی‌ها خریداری کنیم که مفید حال ما باشد؟ مشکل از آن جا آغاز می‌شود که عمر، کوتاه و دانش، بسیار است و در این مدت کوتاه عمر نمی‌توان از همه دانش‌های موجود بهره برد هر چند که به تعبیر قرآن همین ظاهرا دانش بسیار و بی‌نهایت نسبت به کلیت دانش الهی بسیار اندک و قلیل است.

پیامبر گرامی اسلام(ص) در پاسخ به این پرسش می‌فرماید: «العلم اکثر من ان یحصی فخد من کل شیء احسنه؛ علوم بیشتر و گسترده تر از این است که احصا و گردآوری و تحصیل شود، پس وظیفه شما این است که از هرچیز به دنبال بهترین و نیکوترین آن باشید.» (بحار، ج 1، ص 219، ح 50، بیروت- 1403 هجری. ق) در ادعیه روایی این معنا بارها مورد تاکید قرار گرفته است که خدا آدمی را از دانش غیرسودمند حفظ کند و علم نافع را رفیق راه زندگی‌اش قرار دهد: «اعوذ بک من علم لاینفع».

دانش‌های انسانی

دانش انسانی به سبب تفاوت روشی، دست کم سه گونه است: 1- دانشی که از راه حس به دست می‌آید و از آن به دانش حسی و تجربی یاد می‌شود. 2- دانش عقلانی که از راه تفکر و جزئیات حسی و با بهره‌گیری از قوه عاقله و قلب به دست می‌آید که دانش‌های ریاضی، فلسفی و علم منطق در همه حوزه‌های ریاضی و غیر ریاضی از آن جمله است. این دانش‌ها در حوزه کلیات است و به امور جزیی تنها به عنوان ابزار تحلیل و تبیین و توصیف می‌نگرد و امور جزیی در نزدش اصالتی ندارد. 3- دانش شهودی که از راه قلب و اتصال به عقل فعال یا همان جبرئیل و روح القدس با تزکیه نفس و خودسازی و ریاضت به دست می‌آید که این دانش در بردارنده دانش‌های حسی و عقلانی از سویی و نیز جزیی و کلی از سوی دیگر است و به سبب آن که شهودی و حضوری و بیرون از دایره مفاهیم است، بیانگر متن حقیقت و واقعیت است. از این رو خطابردار نیست هرچند که در هنگام تبدیل به مفاهیم و توصیف و تبیین و تغییر از علم حضوری به حصولی ممکن است تصرفاتی در آن صورت گیرد که البته تاثیر در اصل دانش حضوری و شهودی برای کاشف آن ندارد.

خداوند در آیه 78 سوره نحل به دو دسته از دانش‌های حسی و عقلی اشاره کرده و بیان نموده که این دانش‌ها در شخص وجود ندارد بلکه پس از ایجاد شخص و تولدش پدید می‌آید: «والله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیئا و جعل لکم السمع و الابصار و الافئده لعلکم تشکرون؛ ما شما را خلق کردیم در حالی که هیچ نمی دانستید و برای شما چشم و گوش (ابزار شناخت حسی) و قلب (ابزار درک و شناخت عقلی) را قرار دادیم تا بوسیله آن حقائق را درک کنید تا شاید سپاسگزار خداوند باشید.» البته در دانش‌های حسی، خطا و اشتباه راه می‌یابد ولی در دانش عقلانی و شهودی این خطا راه ندارد. از این رو حضرت علی(ع) در مقایسه بین دانش حسی و دانش عقلی و تفاوت نتایج دو روش در تولید دانش می‌فرمایند: «لیست الرویه مع الابصار فقد تکذب العیون اهلها و لایغش العقل من استنصحه؛ دیدن با چشم‌ها نیست چه اینکه چشم‌ها گاه به دارندگان خود دروغ می‌گویند ولی عقل به هر کس که خواستار اندرز او گردد دروغ نمی گوید» (نهج البلاغه فیض الاسلام کلمه قصار273)

علم شهودی

خداوند درباره علم شهودی آفاقی و انفسی به آن چه به حضرت ابراهیم(ع) عنایت داشته اشاره می‌کند و می‌فرماید: و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض و لیکون من الموقنین؛ و این چنین حقایق نظام آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین شود (انعام، آیه75) این ملکوت همان اصل اصیل در هر چیزی است که گاه از آن به وجه الهی نیز تعبیر می‌شود. این دانش که به تعبیر قرآن، با دیدن و رویت تحقق می‌یابد، دانشی است که از آن به دانش یقینی نیز یاد می‌شود. هر یک از مراتب سه گانه علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین، در این دانش قرار می‌گیرد، هر چند که کامل‌ترین دانش همان دانش حق الیقین است. هر انسانی از این دانش به طور محدود برخوردار است و حتی مرتبه حق الیقین را می‌شناسد، چرا که شناخت هر کسی به خود که از آن به بصیرت انسان به خود و نفس (الانسان علی نفسه بصیره) یاد می‌شود، همان دانش حق الیقین است. البته انسان‌هایی از مراتب سه‌گانه یقین بهره‌مند خواهد شد که روح خود را به مبدا حقیقی هستی یعنی خدا پیوند مستقیم بدهند. یعنی زمانی که اتصالی چون اتصال پرتو خورشید به خورشید پدید آید و انسان، متاله و ربانی شود، چنین شهودی نسبت به هستی برای شخص پدید می‌آید: ان روح المومن لاشد اتصالا بروح الله من اتصال شعاع الشمس بها (اصول کافی، ج2، ص103)
این همان چیزی است که از آن به نورانیت چشم دل با ضیاء الهی تعبیر می‌شود و مولی امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصارالقلوب حجب‌النور فتصل الی معدن‌العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک؛ بارالها! مرتبه و موهبتی از کمال را بر من ببخشای که (به مقام شامخ) انقطاع دست یابم و دیدگان دل‌های ما را به نور دیدارت روشن گردان تا آنجا که دیدگان و بصیرت دل، حجاب‌ها و موانع نورانی را پاره کنند و به معدن عظمت واصل گردند و روح و جان ما به پیشگاه مقدس تو تعلق و وابستگی بیابند و به مقام قدس تو بیاویزند (مناجات شعبانیه)

علم مطبوع و مسموع

در همه انسان‌ها زمینه ابزارها و منابع سه دانش وجود دارد و همه انسان‌ها نمونه‌هایی از هر سه علم را در جان خویش دارند. تنها چیزی که انسان نیاز دارد راه اندازی و تقویت ابزارهای آن است. اما مشکل انسان این است که بیش از آن به علومی که در وجود اوست و برخاسته از منابع حسی و عقلانی و شهودی می‌باشد تکیه کند، به علم حصولی محض که تنها از شنیدن مفاهیم به دست می‌آید تکیه می‌کند و حتی از علم حسی و تجربی خود کم تر بهره می‌گیرد، لذا میان حقیقت و دروغ چهار انگشت باقی می‌ماند که همان گوش و چشم است. به این معنا که بیش تر از همه به شنوایی و مفاهیمی که از دیگران می‌شنود توجه می‌کند و از علوم حسی و عقلانی و شهودی دیگر که به تعبیر امیرمومنان (ع) علم مطبوع و فطری بشر است بهره‌ای نمی‌گیرد.

امیر مومنان علی (ع) در یک تعبیری علم را دو علم مطبوع و مسموع می‌داند و می‌فرماید: «العلم علمان: مطبوع و مسموع، لاینفع المسموع اذا لم‌یکن المطبوع؛ دانش به دو دسته مطبوع و مسموع تقسیم می‌شود. دانش مسموع اگر مطبوع نباشد سودی نمی‌بخشد». (بحار الانوار، ج 1، ص 812، ح 24.)

شهید مطهری در توضیح این دو قسم می‌فرمایند: مراد از علم مسموع، علم شنیده شده و فرا گرفته شده از خارج است اما علم مطبوع علمی است که از طبیعت و سرشت انسان سرچشمه می‌گیرد، علمی که انسان از دیگری یاد نگرفته و معلوم است که همان قوه ابتکار شخص است. (تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری، ص 91)

علم‌های تجربی و عقلانی و شهودی برای انسان سودمند است. ولی پرسش این است که چه دانسته‌ها و معلوماتی را با این سه روش به دست آوریم که برای ما سودمندتر و نیکوتر باشد.

این جاست که معصومان (ع) به معلوماتی که می‌بایست به آن رو آورد و توجه کرد اشاره می‌کنند و علم را از جهت تاثیر مستقیم در سود و زیان دنیایی و یا اخروی و رسیدن به کمال واقعی انسانی تقسیم می‌کنند و می‌فرمایند که چه علمی و معلوماتی سودمندتر است. «روزی پیامبر (ص) داخل مسجد شدند در حالی که مردم اطراف شخصی را گرفته بودند. حضرت سوال کردند او کیست؟ گفته شد، او علامه است و از همه مردم به انساب و اشعار عرب و قواعد زبان و وقائع جاهلیت آگاه‌تر است. حضرت در جواب فرمودند: این علمی است که به جاهل آن ضرر نمی‌رساند و عالمش را سود نمی‌بخشد. انما العلم ثلاثه: آیه محکمه او فریضه عادله او سنه قائمه و ما خلاهن فهو فضل. اصول کافی، ج 1، ص 73؛ انتشارات علمیه اسلامیه - با ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی). علم سه گونه است: آیه محکم (اصول عقاید) 2- فریضه عادله (علم اخلاق) 3- سنت پابرجا (احکام شریعت) و غیر از اینها فضل و زیادی است.) بر این اساس علوم و معلوماتی که در امر آخرت و کمال انسان سودی نداشته باشد تنها فضل است نه علم و دانش مفید. علم سودمند همان آیه محکم و اصول اعتقادات و فریضه عادله، علم اخلاق و سنت قائمه یعنی احکام شریعت است. (همان، ص 83)

انسان می‌بایست علم و معلوماتی را با ابزارها و منابع علمی به دست آورد که موجبات کمال قرب و رشد وی شود و او را متاله و ربانی سازد. از این رو امام صادق (ع) می‌فرماید: وجدت علم الناس کله فی اربع: اولها ان تعرف ربک؛ و الثانی ان تعرف ما صنع بک؛ والثالث ان تعرف ما اراد منک؛ والرابع ان تعرف ما یخرجک من دینک؛ همه علم مردم را در چهار قسم یافتم: 1) اول این که پروردگار خود را بشناسی؛ 2) دوم این که بدانی با تو چه کرده است. 3) سوم این که بدانی از تو چه خواسته است؛ 4) چهارم این که بدانی چه چیز ترا از دینت خارج می‌کند.» (اصول کافی، ج 1، کتاب فضل العلم، باب نوادر، حدیث 11) بنابراین علم و معلومات سودمند تنها دانستن این چهار چیز است تا کمال قرب و اتصال را به دست آوری و از عوامل دوری از خداوند رهایی یابی. این همان علم نظری و علم عملی واقعی است که عارفان و فیلسوفان و خردمندان در پی آن هستند. بقیه علوم تنها ابزارهای مقدماتی هستند که می‌بایست تنها به عنوان هدف مقدماتی به آن‌ها نگریست. البته همین اهداف مقدماتی اگر به عنوان مقدمات نگاه شود و به قصد علم حقیقی تحصیل شود و اصالت و هدف غایی نشود خود دارای ارزش و پاداش است که ایجاد علم واقعی یکی از نتایج آن است. بنابر این هیچ علم دیگری را نباید هدف غایی قرارداد مگر به عنوان علم رشدی.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
زندگینامه افلاطون

زندگینامه افلاطون

افلاطون احتمالا 427 سال پیش از میلاد مسیح در آتن بدنیا آمد. تولد او مصادف با دورانی بود که یونان باستان به اوج عظمت خود رسیده و شاید اندکی هم از قله عظمت گذشته در نشیب انحطاط افتاده بود.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
Powered by TayaCMS