نویسنده: زهرا مرادوند
بررسی زمینهها و آثار تحمل مصیبت
انسانها در دنیا بنا به عللی از جمله گناه و امتحان، دچار مصیبت شدید و گرفتاری بزرگ میشوند به گونهای که تحمل آن برای آنان سخت و دشوار میشود و گویی تمام ورق زندگی برگشته است.
بسیاری از مردم تحت فشار مصیبت، دچار بحرانهای روحی و روانی شده و در انتخاب راه و ادامه مسیر، سرگردان و شکاک میشوند. افسردگی و بدتر از آن خودکشی از جمله بازتابها و واکنشهای اینان در مقابل مصیبتهاست.
نویسنده با مراجعه به آموزههای قرآنی برآن است تا تحلیل، تبیین و توصیههای قرآن را از مصیبت و چگونگی رهایی از فشار سهمگین و تحمل آن را ارائه دهد.
مصیبت، عامل بیداری و ابزار امتحان
مصیبت که به معنای سختی شدید و گرفتاری غیرقابل تحمل و بزرگ است (مصباح اللغه، ص 350) مسئله همه انسانهاست. انسان در طول زندگی خود، بارها دچار مصیبتهایی از جمله مرگ پدر و مادر، همسر، فرزند، نقص عضو، ورشکستگی، گرسنگی، تشنگی، ترس و وحشت و مانند آن میشود.
خسارتهای مالی و جانی از کمبود شدید مواد غذایی و محصولات کشاورزی، جنگ، زلزله، سیل و توفانهای زیانبار و مخرب از جمله مصیبتها و حوادث تلخی است که انسان در زندگی با آن مواجه میشود.
خداوند در آیاتی به تحلیل علل و عوامل ایجادی مصیبتها پرداخته و آن را به دو دسته مصیبتهای امتحانی و کیفری تقسیم کرده است.
خداوند در آیات 155 و 156 سوره بقره هشدار میدهد که انسان در طول زندگی کوتاه خود در دنیا همواره گرفتار مصیبتهای مالی و جانی زیانباری خواهد شد که برپایه سنت امتحان و ابتلاء صورت میگیرد.
فلسفه این دسته از مصیبتها، اهدافی چند ساله است که در آیات قرآنی به آن توجه داده شده است. از آن جمله، این اهداف، افزایش ظرفیت انسانی جهت خدایی (متاله) و ربانی شدن، بسترسازی برای ظهور و بروز استعدادها و قوای سرشته در ذات انسان به عنوان اسماء و صفات، شناخت افراد انسانی از وضعیت خود، آشکارسازی باطن آنان، اتمام حجت بر ایشان، دستیابی به فضیلت زهد، آگاهی و بیداری نسبت به مالکیت، ربوبیت و حکومت مطلق خداوند و پذیرش آن و ایمان بدان و مانند آن است. (بقره، آیه 33، آل عمران آیات165 تا 167؛ اعراف آیه12؛ ص، آیه76؛ حدید، آیات 22 و 23 و آیات دیگر قرآن)
امیرمومنان علی(ع) در ذیل آیات 22 و 23 سوره حدید که در تحلیل و تبیین فلسفه مصیبت وارد شده میفرماید: تمام زهد در میان دو کلمه قرآن است و آن گاه آیه مذکور را قرائت فرمود (نهج البلاغه، شهیدی، حکمت 439)
اینکه انسان به سبب از دست دادن داشتهها یا به دست آوردن نعمتها، اندوهگین و شاد نشود و همه را حکمت ربوبی الهی بداند، خود مهمترین فلسفه آن دسته از آزمونها و امتحانات است که در شکل مصیبت و نعمت بروز میکند؛ زیرا امتحان الهی تنها به شکل مصیبت نیست، بلکه گاه و حتی در بیشتر موارد به شکل نعمت ظاهر میشود. تا هر کسی شخصیت و هویت ایمانی و توحیدی خود را چنان که هست، بروز دهد و حقیقت خود را بشناسد. از این رو قرآن میفرماید:
الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره؛
هر انسانی به حقیقت خود بصیرت و آگاهی تمام و دقیقی دارد هر چند که عذرتراشی کرده و کارهایش را توجیه کند. (قیامت، آیات14 و 15)
این گونه است که خداوند با مصیبتها و نعمتها بندگانش را میآموزد.
مصیبتهای کیفری
دسته دوم از مصیبتها، مصیبتهایی است که به سبب دستاوردهای خود انسان بدان گرفتار میشود. اگر فرد یا جامعهای گناه و نابهنجاری را انجام دهند، میبایست در انتظار طبیعی آثار و پیامدهای آن در همین دنیا افزون بر آخرت باشند. از این رو برخی از مصیبتهایی که انسان دچار آن میشود، از مصادیق آزمون و ابتلاء نیست، بلکه از مصادیق کیفر و مجازات گناهانی است که مرتکب میشود.
خداوند در آیاتی چند، بسیاری از مصیبتها را بازتاب گناه و عمل خود انسان میداند. از جمله این آیات میتوان به آیه165 سوره آل عمران، 62و 79 سوره نساء، 49 سوره مائده، 47سوره قصص و 30سوره شوری اشاره کرد. در این آیات به صراحت و روشنی بیان شده که آنچه انسان از مصیبت بدان گرفتار میشود، دستاورد عمل خود انسان و بازتابی از کارهای ناپسند و نادرست خود اوست. کسی که کفر میورزد، افزون بر عذابهای اخروی میبایست در انتظار مصیبت و عذابهای دنیوی نیز باشد (رعد، آیه31) این عذابها آنچنان سخت و شکننده است که گاه ملتی را از پا درمی آورد، هرچند که گمان کنند به سبب عوامل طبیعی چون سیل و زلزله و توفان و یا جنگ کشته و یا نابود شده اند، ولی اگر به ملکوت و باطن اینها توجه کنند، درخواهند یافت که اینها همه نتایج کفر و بدکاریهای خود آنان است.
به هرحال، کفر، عصیان و نافرمانی خدا و پیامبر (رعد، آیه31؛ آل عمران، آیه165) و گناه از مهمترین علل و عوامل گرفتاری به مصیبتهای کیفری و مجازاتی است که در آیات پیش گفته بدان اشاره شده است.
از آیات60 و 62 سوره نساء بر میآید که پذیرش حاکمیت و حکومت طاغوت و اطاعت از آنان، یکی از موجبات ابتلای مردم به مصیبت و مشکلات سخت است. بنابراین، مبارزه با طاغوت و رهایی از حاکمیت و حکومت آنان در همه حوزهها و عرصهها میتواند بسیاری از مصیبتها را از سر جامعه بردارد و مردم در امنیت از این دسته از مصیبتها قرار گیرند.
فلسفه این دسته از مصیبتهایی که انسانها بدان گرفتار میشوند، کیفر و مجازات و بیدار کردن آنان از خواب غفلت و تنبیه و آگاهی بخشی به آنان است تا از کژراهه و گمراهی بیرون آینده و مسیر فطرت خود را برآورده سازند.
خداوند در آیه 156 سوره بقره و آیه 47 سوره قصص، هدف از مصیبتها و گرفتاریها را بیدار کردن فطرت میداند. در حقیقت گرفتاریها و مصیبتها مایه بیداری و تجلی فطرت توحیدی انسانها میشود و انسانها با هر مصیبتی که بدان گرفتار میشوند، به خود میآیند. وقتی بستگان و نزدیکان میمیرند، انسان به خود میآید و به خود میگوید این راهی است که او نیز میبایست آن را بپیماید. پس در اندیشه خودسازی میافتد و به کارهای نیک اقدام میکند و از بدی میگریزد. هرچند که بیشتر مردم پس از مدتی، مصیبتها را فراموش میکنند و به همان کژراهه بازمی گردند؛ ولی خداوند به مهر و رحمت خویش ایشان را به مصیبتی دیگر بیدار و هوشیار میگرداند.
زمینههای تحمل مصیبت
هر دو دسته از مصیبتها، سخت و دشوار است؛ ولی از خصوصیات مومن این است که تحمل مصیبت بر او آسان است. پس هر دو دسته از مصیبت را تحمل میکند و اجازه نمیدهد تا مصیبت سوار بر او شود و مدیریت نفس و افسار جسم و جانش را به دست گیرد.
انسان مومن میداند که همه مصیبتها و گرفتاریها هرچند بزرگ و غیرقابل تحمل باشد، از پیش مقدر و تعیین شده و میزان و مقدار آن نیز معلوم است. (توبه، آیات 50و 51؛ حدید، آیه22) او همچنین به مالکیت، رحمانیت، علم، قدرت، حکمت و ربوبیت خداوند ایمان دارد و در مقام توحید محض است. پس میداند که هیچ چیز بیرون از دایره حکومت و حاکمیت او اتفاق نمی افتد و این خداوند است که مالک هستی است. از سوئی خداوند را رحمان میداند که به کافر و مومن نگاه میکند و چیزی از او کم نمی گذارد و به همگان مهر میورزد. از سوی دیگر میداند که خداوند عالم و قادر به همه چیز است و هر کاری را به حکمت و هدف و فلسفهای انجام میدهد و هدف نهایی از همه این کارها ربوبیت و پرورش همگان از جمله انسان است. پس اگر به مصیبتی دچار شده بنا به حکمت الهی و به قصد ربوبیت و پرورش اوست.
اینکه شعار مومنان صبور در هنگام مواجهه با مصیبتها، استرجاع و گفتن جمله انالله و اناالیه راجعون است، (بقره، آیات 155 و 156) از آن روست که ایشان دارای چنین بینش و نگرش توحیدی نسبت به هستی و امورات آن هستند. پس به سادگی با آن کنار میآیند، حتی اگر این مصیبتها از باب کیفر و مجازات باشد؛ زیرا میدانند که این مصیبتها دستاورد گناه خود آنهاست و میبایست ضمن تحمل آن، بیدار و هوشیار شد و به سوی فطرت خداجو و کمال خواه خود بازگشت و رنگ خدایی گرفت و با خدایی و متاله شدن در مقام ربوبیت، ربانی گشت و از اشتباه، درس زندگی راستین را آموخت.
چنین بینش و نگرشی نسبت به خداوند و مسایل هستی موجب میشود تا مصیبتها بر انسان گران نیاید بلکه به آسانی با آن کنار آید. چنین انسانی در برابر خداوند و افعال الهی تسلیم محض است و میگوید همه چیز از آن خدا و تحت مالکیت و حاکمیت مطلق اوست و ریشه در او داشته و به او باز میگردد. خداوندی که رحمان و رحیم است و رب العالمین میباشد. (بقره، آیات 155 و 156) اینان هرچه متاله و خدایی تر شده و به مقام ربوبیت نزدیک تر باشند، صبر و تحملشان افزایش مییابد و تسلیم محض خواهند بود؛ از این رو خداوند ربانیون را مردان الهی میداند که در اوج تحمل مصیبتها هستند؛ زیرا متاله و خدایی و مظهر ربوبیت الهی شده اند. (آل عمران، آیه 164)
خداوند در آیات قرآن زمینههای تحمل مصیبت از سوی انسانها را همین امور پیش گفته دانسته و میفرماید که اعتقاد به مالکیت خدا (بقره، آیه 156)، مدیریت آغاز و انجام آن (همان)، توجه به ولایت خداوندی بر هستی (توبه، آیات 50 و 51)، توجه به علم مطلق خدا (تغابن، آیه11)، اعتقاد به مقدر بودن مصیبتها از جانب خدا و حد داشتن آن (توبه، آیات 50 و 51)، نیکو پنداشتن مصیبتهای خدادادی (توبه، آیات 50 تا 52)، توکل بر خدا (همان) و اینکه مصیبتها به دو دسته کیفری و امتحانی تقسیم میشود و دیگران نیز به کیفر و یا امتحان دچار این امور میشوند و تنها اختصاص به او یا جامعه ایمانی ندارد (آل عمران، آیه 165) کمک میکند تا مصیبت بر آنان آسان شود و تحمل آن راحت گردد.
مصیبت در هر دو شکل امتحان و کیفر، نیکو است؛ زیرا در صورت امتحانی بودن موجب افزایش ظرفیت، سعه و انشراح صدر انسان میشود و اسماء و صفات الهی در او بهتر و کامل تر ظهور و بروز میکنند و در صورت کیفر و مجازات بودن نیز موجب میشود تا مشکل و اشتباه خود را بشناسد و به بازسازی و خودسازی بپردازد و از بیراهه و کژراهه بیرون آید و با درنگ بیشتر در خود و ارزیابی عملکرد به بازسازی اقدام کند. از این رو همه مصیبتها برای مومن شیرین و گوارا و نیکو و خوب است؛ چرا که یا پاداش دنیوی میگیرد یا پاداش اخروی از آن برداشت میکند. در دو حال، انسان مومن از مصیبت کیفری و امتحانی، بهره و حسنه ای میبرد و خود را به خدایی شدن و ربانی گشتن نزدیک تر میسازد، بنابراین در هر دو حال آن را نیکو و حسن میشمارد. (توبه، آیات 50 تا 52)
آثار تحمل مصیبت
با آنچه گفته شد به خوبی دانسته شد که تحمل مصیبت چه آثاری در زندگی بشر دارد. کسی که به مصیبت گرفتار میآید اگر از بینش و نگرش توحیدی برخوردار باشد، زندگی بر او آسان خواهد شد و بسیاری از مصائبی که به دنبال مصیبتی پدید میآید از میان میرود. کسانی که اهل توحید محض نیستند، هنگامی که با مصیبتی بزرگ و کوچک مواجه میشوند، خود را میبازند و دچار افسردگی میشوند و از لحاظ روحی و روانی فرو میپاشند و حتی به سبب نومیدی دست به خودکشی میزنند و دنیا و آخرت خود را تباه میسازند.
اما کسانی که اهل توحید محض هستند و از بینش و نگرش قرآنی برخوردارند با مصیبتها کنار میآیند. از این رو، کمتر دچار مشکلات و تبعات آن میشوند.
از سوی دیگر، تحمل مصیبت از سوی آنان موجب میشود تا از رحمت الهی برخوردار شوند و مشمول صلوات خداوندی شوند و از برکات این رحمت خاص برخوردار گردند (بقره، آیات 155 تا 157)
خداوند به اینان بشارتهای خاص میدهد و از جانب او الهاماتی را دریافت میکنند که هر یک، ایشان را صدگام به سوی خداوند و خداوندگاری نزدیک میکند و متاله و ربانی شدن آنان را تضمین میکند. (حج، آیات 32 و 35 و آیات دیگر)
اراده و عزم افراد افزایش مییابد و ظرفیت و سعه صدر و انشراح صدر آنان بالامی رود (لقمان، آیه 17) و از مقام مخبتین برخوردار میشوند (حج، آیات 34 و 35) و هدایت خاص الهی بر آنان نازل میشود (بقره، آیات 156 و 157) و در هر حالی از احسان الهی برخوردار میشوند. (توبه، آیات 50 تا 53)
مصیبت در راه خدا
از مهم ترین جلوه ایمان انسان، مصیبت در راه خدا است. کسی که خداوند وجه اوست و همه وجه خودش را متوجه جنبه وجه اللهی میکند، مصیبت در راه خدا را از هر چیزی شیرین تر و گواراتر مییابد؛ زیرا اوج عشق و دوستی میان خود و خدا را در ابتلاء و بلاء و مصیبت مییابد. از این رو گفتهاند: البلاء للولاء، بلاو مصیبت به سبب ولایت و محبت است. شاعر پارسی گو چه خوش سروده است:
هر که در این بزم مقربتر است
جام بلابیشترش میدهند
گزارشهای عاشورایی حکایت شیرین این عشق بازی میان عاشق و معشوق و محب و محبوب است.
خداوند در آیه 146 سوره آل عمران میفرماید که عاشقان بزم الهی، با مصیبت در راه خدا همانند عسل رو به رو میشوند و آن را شیرین تر از عسل میدانند و بهترین حسن و نیکویی (توبه، آیات 50 تا 52) را در مصیبت در راه خدا میدانند. از این رو هیچ سستی در ایشان راه نمییابد و به شیرینی عسل خوردن با مصیبتهای بزرگ جانی مواجه میشوند و مرگ را به آغوش میکشند و میگویند:
مرگ اگر مرد است گو پیش من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ، تنگ
من از او جانی ستانم جاودان
او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ.
از این رو حضرت قاسم بن حسن بن علی(ع) نوجوان 14 ساله، وقتی از شهادت حضرت مسلم بن عقیل مطلع میشود، از امام حسین(ع) سوال میکند: عموجان! آیا من هم جزو شهدا خواهم بود؟
امام میفرمایند: شهادت را چگونه مییابی؟
جناب قاسم عرض میکند: احلی من العسل، شهادت نزد من نوشیدنی است گواراتر از عسل.
نقل است که این جواب کوتاه چنان امام را از میزان درک این جوان به وجد میآورد که اشک در چشمان مبارکشان حلقه میزند و زیباترین و بالاترین دعا را در حق ایشان مرحمت میفرمایند. جزاک الله خیرا جزاء و بعد اضافه میکنند: آری فرزندم! تو هم در سلسله شهدا هستی. این عشق بازیها میان عاشق و معشوق در مصیبت تنها اختصاص به یکی نداشت بلکه در میان همه آنانی که در خیمه گاه حسینی ماندند چه آنان که شربت شهادت نوشیدند و چه آنان که اسارت را پذیرفتند موج میزد. از این رو حضرت زینب(س) درباره مصیبت بزرگ کربلا که بر اهل بیت(ع) فرود آمده است میفرماید: ما رایت الا جمیلا؛ هیچ چیزی جز زیبایی ندیدم.