12 بهمن 1391, 0:0
نویسنده: روح الله شمشیری
یک سریال مناسبتی با موضوع محرم که محصول گروه میرباقری هاست. برادرِ کارگردانِ خوبِ سینما و تلویزیون کشورمان با به کار گرفتن برخی از عوامل و بازیگران مجموعه مختارنامه و با کمک برادرش مجموعه ای قابل توجه ساخته که با شکل دادن یک درام خوب توانست مخاطبان زیادی را به خود جذب کند. سریال مزبور به سیر تحول افراد یک خانواده به واسطه تعزیه حضرت ابالفضل العباس (ع) می پردازد که هر کدام به نحوی از مسیر اخلاق خارج شده و عداوت و سوءظن نیز بین آنان زیاد شده است. تحول حول برنامه ای است که پدر ایشان طراحی کرده و تا فوتش همه را دور هم جمع کند. داستان تحول انسان ها به واسطه شَعائر دینی، موضوعی تازه نیست اما شکل دادن یک درام معقول می تواند داستان را متمایز کند. فیلم ساز با دستمایه قرار دادن سنت ها و جدال اعضای خانواده برای کسب جایگاه پدر و همچنین مسئله ارث و میراث توانسته درامی خوب شکل دهد. اعضای خانواده با هم به مبارزه و جدالی خاموش پرداخته اند که هر چه پیش تر می رود علنی تر می شود. اگر چه عداوت اعضای خانواده مربوط به پیش از داستان بوده است اما بروز تدریجی این مسئله، جذابیتی نسبتا خوبی برای مخاطب ایجاد می کند. مشکل مجموعه از آن جا شروع شد که گره اندازی ها زیاد شد و طبیعتا وعده گره گشایی خوبی را با توجه به کوتاه بودن سریال نمی داد. جدال خواهران و برادران تا دو سوم مجموعه ادامه دارد و اتفاقا بسیار هم علنی و به ظاهر بی بازگشت می شود. مثلا در گیری لفظی علی و آفاق و شوهرش اتفاقی است که حداقل چندین ماه زمان می خواهد تا زخمش خوب شود. یا مثلا شخصیت فتاح که عمری را با دوز و کلک زندگی کرده چطور ممکن است ظرف ده روز تا این حد متحول شود. البته همه تحول ها کامل نیست و انسان های آلوده (مثل علی و فتاح) سیر تحولی شان ادامه دارد به تعزیه نیز نمی رسند. به طور کلی تحول انسان ها بسیار سریع اتفاق می افتد، ناگهان قصه جمع می شود و مخاطب، از داستان واقعا جا می ماند. بهتر بود موقع گره اندازی به گره گشایی نیز اندیشیده می شد. مسئله دیگر دستمایه قرار دادن شخصیت های عمدتا تیپیک در داستان بود. به عنوان مثال شخصیت علی با بازی محمدرضا شریفی نیا؛ همان شخصیت تکراری انسان ریاکار مذهبی بود که این بازیگر بارها نقش آن را بازی کرده است. شخصیت صادق پسر علی که جوانکی خیابانی است و معلوم هم نمی شود چطور از خلاف دست می کشد و متحول می شود. ظاهرا در ابتدای داستان وی در حال برنامه ریزی برای ورود به پخش مواد است. و همین طور شخصیت فتاح داماد خانواده و .... به این قضیه اضافه کنید تنها عضو معقول و منطقی خانواده که از خارج آمده است. یک آدم مدرن که علاوه بر احترام به سنت ها؛ از عوارض آن نیز مصون مانده است. این چنین شخصیتی خیلی آرمان گرایانه و باور ناپذیر است. نکته وجود همین شخصیت در این است که سایر اعضای خانواده با این که از طیف های مختلف سنتی و متجدد و مدرن هستند اما همگی غیر معقول اند الا همین برادر که از خارج آمده است. شتاب زدگی در ساخت سریال آن قدر زیاد هست که مشخص نمی کند فیلمساز در این رابطه تعمد و قصدی داشته است و یا این که خود به خود اتفاق افتاده است. شخصیت یلدا که اسم سریال را نیز با خود می کشد و گمان می رود که شخصیت محوری داستان باشد و شخصیت رضا شمر نسبتا خوب از کار در آمده است. مسئله دیگر محتوای داستان یعنی تعزیه و ماه محرم است. میرباقری پس آن که نتوانست صحنه های مربوط به حضرت عباس (ع) را در مختارنامه به نمایش بگذارد، شاید به این فکر بود که به نوعی این دغدغه خود را به تصویر بکشد. این سریال احتمالا در همین راستا ساخته شده است. فیلمساز اصرار زیادی بر اجرای تعزیه ابالفضل دارد و آخر داستان این اتفاق می افتد. البته به علت ضعف بازیگری بازیگر نقش صادق، این تعزیه نیز خوب در نیامده است و حالت تصنعی به خود گرفته است. تعزیه داخل بیمارستان خیلی بهتر در آمده بود. و اما پایان داستان؛ با توجه به کاشت فیلم نامه ای اسب لنگ، به نظر می رفت که پایان داستان، روی اسب باشد وقتی که پای آن خوب شده است اما فیلمساز از این نکته صرف نظر کرده و پایان را روی حوض آب و دیالوگ «خدا کنه تحول در خانواده دائمی باشه» می بندد. این پایان اصلا در نیامده و مخاطب را بیشتر گیج می کرد که سریال تمام شده است یا هنوز ادامه دارد. در مجموع سریال یلدا توانست یک درام مناسبتی خوب را به تصویر بکشد و مخاطب را برای مدتی به خود مشغول کند.
منبع:فیلم نوشتار
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان