14 بهمن 1396, 16:8
در مطالعه سیر تمدن بشری، آمیختگی اخلاق و دین آشکارا دیده میشود تا آنجا که اخلاق در ادیان یهود، مسیحیت و اسلام به طور کامل جنبه دینی به خود گرفته است. این پیوند در دین اسلام تا بدان اندازه است که تزکیه روحی و به کمال رسانیدن اخلاق نیک به عنوان فلسفه بعثت مطرح گردیده است. با این حال، بسیاری از مکاتب اخلاقی سدههای اخیر، هر گونه ارتباط میان اخلاق و دین را انکار کرده و چنین پنداشتهاند که دین، نقشی در معرفت اخلاقی ندارد و حتی دخالت دادن دین در ساخت و پرداخت انگیزشهای اخلاقی ناهمساز با ماهیت اخلاقی است.پس از رنسانس و در عصر روشنگری در مغرب زمین عدهای از متفکران که متاثر از قرنها مقابله با دین قرار گرفتند، درصدد برآمدند نظریات اخلاقی را سامان دهند، که بر پایه عقل یا انگیزههای تقریبا عمومی انسانها استوار باشد و آنها بر این اعتقاد بودند که هیچ لزومی ندارد معیارهای حاکم بر اخلاق از دین و عقاید دینی گرفته شود و بلکه در نزد آنها مسلم دانسته شد که معیارهای حاکم بر اخلاق و تلاش برای مستدل ساختن یا توجیه آن معیارها، از دین و عقاید دینی جدایی پذیر است. لذا بر این اساس تلاش کردند که اخلاق سکولار را سامان دهند. اخلاق سکولار، به اخلاقی اطلاق میشود که به نوعی از پدیده وحی، خدا و دین، فاصله دارد و معتقدان بدان معمولا سعی و تلاش دارند بدون تکیه بر تعالیم وحیانی، آن را مطرح نمایند. البته این به آن معنا نیست که هر کس اخلاق سکولار را مطرح کرد، حتما باید بی دین باشد و هیچ اعتقادی به تعالیم دینی و وحیانی نداشته باشد، بلکه میتواند با اعتقاد به آموزههای دینی، نظریه سکولاریزه بودن اخلاق را بپذیرد. به بیان دیگر، فرد میتواند متدین و در عین حال پایبند به اخلاق سکولار باشد. اکثر اندیشمندان اسلامی این نظریه را نپذیرفته و بلکه معتقدند میان دین و اخلاق ارتباط وثیقی وجود دارد به گونهای که عمده نیازهای اخلاقی از دین گرفته میشود و برای رسیدن به یک نظام اخلاقی جامع و کامل بی شک نیازمند به آموزههای وحیانی میباشیم. این عده از دانشمندان بر این باورند که بهترین شیوه برای رسیدن به نظام اخلاقی این است که از طریق وحی الهی باشد. زیرا انسان که بهترین و برترین موجودات است با توجه به شرایط و استعدادها و ظرفیتها برای رسیدن به کمال نهایی باید از طریق آنچه که خالق او فرموده پیش رود و مراحل کمال را طی نماید. در مقام بیان تفاوت اخلاق سکولار با اخلاق دینی میتوان گفت: در اخلاق سکولار مرجعیت و وثاقت هیچ منبعی جز خود انسان پذیرفته نیست. عقل خود بنیاد بشر مرجع نهایی ارزشگذاری اخلاقی است. برای شناسایی آرمانها و غایات بشر، همچنین راه رسیدن به آنها، در اخلاق دینی به متون مقدس مراجعه میشود، اما در اخلاق سکولار فقط از عقل بشر استفاده میشود. سکولارها آدمی را به اخلاقی فرا میخوانند که پیوندی با دین، خدا و روز قیامت ندارد به این معنا که هدف در مراعات ضوابط اخلاقی هیچ یک از این امور نیست بنابراین در مقام تضمین درونی رعایت ضوابط اخلاقی و هدفمند کردن و عمل به اخلاق، ناگزیر به دنیا روی آورده و دنیای بهتر را انگیزه اخلاق قرار دادهاند و همان را ضامن حفظ و رعایت قواعد اخلاقی میدانند به این معنا که برای رسیدن به دنیای بهتر است که نباید دروغ گفت، دزدی کرد، قتل نفس انجام داد و در حالی که دین باوران، دین و باورهای دینی را ضامن اعتقاد و اجرای قواعد اخلاقی میدانند آنها بر این باورند که اعتقادات دینی انسان را به مسائل اخلاقی پایبند میکند و بدون آنها، انسان هیچ محرک جدی برای رعایت اخلاق ندارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان