14 بهمن 1396, 16:14
وجه تمایز انسان از جانوران توانایی های بی نظیر دستگاه عصبی مرکزی است، به نحوی که قادر به اندیشه خودآگاه و تکلم یعنی توانایی ارتباط با دیگر انسانهاست، انسان تنها جانداری است که تاریخ اجتماعی، سیاسی و... دارد و میتواند به آینده هم به صورتی سازمان مند بیندیشد.
در عین حال انسان توانست به معنویات و زندگی پس از مرگ بیندیشد و بارقه های خداشناسی در وجودش بارز شوند.
به عبارت دیگر این موجود دوپای ناطق آن زمان که خدا را شناخت و از تاریکی ناخودآگاه به روشنی خودآگاه خویش رسید، به معرفت نائل شد.
انسان سالم کسی است که در درجه نخست نشانه های اختلال در کارکردهای روانی یعنی احساس، ادراک، اندیشه، عاطفه، بصیرت، قضاوت و توجه و تمرکز نداشته باشد.
دوم آنکه با خود و با محیط اطراف خویش هماهنگ باشد. هماهنگی با خود یعنی آنکه خویشتن را چنانکه هست بشناسد و بپذیرد و خود را بالاتر یا پائینتر از آنچه هست در نظر نیاورد و به عبارتی به عقده مهتری یا کهتری مبتلا نباشد.
بتواند با محیط اطراف خویش رابطه صمیمانه داشته باشد، انسانهای دیگر را دوست بدارد و با همه موجودات زنده سر صلح داشته باشد و محیط زندگی خویش را به بهترین وجه حفظ کند.
انسان سالم وظایف شخصی، خانوادگی و اجتماعی خویش را انجام میدهد و بی هیچ بهانهای خدمات و محبت خویش را به آنان که نیاز دارند عرضه میکند و زبان حال او این است:
دست از کرم به عذر تهی مایگی مشوی
برگی در آب قایق صد مور می شود
نه فقط در گفتار بلکه در رفتار مروج خوبی و راستی است و می داند که:
بزرگی سراسر به گفتار نیست
دوصد گفته چون نیم کردار نیست
و سرانجام آنکه توانمندی های خویش را در راه هدف های عالی انسانی و الهی صرف می کند و هدف از علم را رضای خلق می داند که رضای خدا در آن است و علمی را که در خدمت قدرتمندان باشد و آنان را مسلط تر کند خوار می شمارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان