نویسنده: جعفر کبیری
دعا یکی از جلوههای زیبای بندگی و عصاره نماز است؛ چرا که نماز در اصل همان دعا و نیایش است که در شکل خاصی ارایه میشود. در فرهنگ و ادبیات عربی و حتی قرآنی، واژه عربی «صلاه» در همان معنای واقعی آن یعنی دعا به کار رفته است؛ هر چند که در کاربردهای دیگر، به عنوان حقیقت شرعی یا متشرعه، در مفهوم و اصطلاح خاص استعمال میشود که همان عمل عبادی خاص مسلمانان است.
همه اهل اسلام از حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم النبیین(ص) ماموریت داشتند که به حکم اسلام و ایمان، دعا و نیایش کرده و پیروان خود را بدان فرمان دهند. هر چند که در شرایع گوناگون الهی، میبایست در یک شکل آیینی خاص این دعا صورت گیرد، اما آنچه مطلوب از نماز و صلات است همان دعا و نیایش است.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا کارکردهای چندگانه دعا را براساس آموزههای قرآنی تبیین کند و اهمیت دعا در زندگی و سبک اسلامی آن را روشن نماید.
دعا، نشانه اوج بندگی
دعا که در فارسی به آن نیایش گفته میشود، نوعی رابطه خاص میان انسان و خداست که در قالب پرسش و درخواست مطرح میشود؛ چون دعا در لغت به معنای درخواست و پرسش از دیگری است که در بیشتر موارد درخواست شونده در موقعیت بالاتر و برتری قرار دارد. (معجم الفروق اللغویه، ص534)
البته واژه عربی دعا در معانی دیگری نیز به کار رفته که از آن جمله عبادت و استغاثه است. (لسان العرب، ابن منظور، ج4، ص359، «دعا») همچنان که با نگاهی به کاربردهای این واژه در قرآن روشن میشود که دعا همواره به معنای درخواست نیست؛ زیرا این واژه در قرآن برای بیان مقاصدی غیر از درخواست از خداوند، چون حمد و ثنای الهی نیز به کار رفته که درخواستی در آن مطرح نمی شود. بخشی از ادعیه ماثور از امامان معصوم(ع) از قبیل حمد و ثنای الهی و توصیف و تعظیم و تسبیح خداوند است.
بیشترین کاربرد واژه دعا در فرهنگ اسلامی و قرآنی و حتی ادعیه ماثور، همان بیان حوائج و درخواستهای مادی و معنوی از طلب نعمت دنیوی، رفع و دفع بلاو مصیبت گرفته تا درخواست عفو و رحمت و مغفرت را شامل میشود. بنابراین میتوان گفت که دعا به عنوان ابزاری چند منظوره به کار میرود و تنها یک کارکرد یا منظور در دعا مورد نظر نبوده و مقاصد متنوع و گوناگونی از دعا مورد توجه است.
همچنین از ویژگیهای جملات دعایی این است که همواره با نام خداوند و منادا قراردادن او آغاز میشود و شخص دعاکننده، کلام خویش را با نام هایی چون یا الله، اللهم، یا رب، یا رحمن، خدایا، الهی یا مانند آن شروع میکند.
شاید برای بسیاری دعا کردن و در خواست از خداوند، یک امر پیش پا افتاده، معمولی و عادی باشد که حاوی هیچ پیام مهم اعتقادی و ارزشی نیست؛ اما با دقت در مفهوم دعا به خوبی میتوان دریافت که دعا و نیایش اوج مقام بندگی، تذلل، خشوع، خضوع و تواضع بنده در برابر خداوند است؛ چرا که دعا کننده وقتی همه چیزش از نمک غذا تا رهایی از دوزخ و ورود به بهشت و تقرب و تاله و ربانیت را از خدا میخواهد، بیانگر اوج معرفت و بندگی او نسبت به خداوند است.
با نگاهی به آیات قرآنی به دست میآید که دعا کننده هنگامی که درخواست خود را مطرح میکند و در آن زمان واقعا به نقش دعا در زندگی اش باور دارد، در اوج معرفت و شناخت از غنای الهی و فقرذاتی خود است. (قصص، آیه 24) چنان که دراین هنگام بر این باور و اعتقاد است که خداوند مالک هستی، پروردگار و رب آن (سوره حمد)، رحمن و رحیم (همان)، دانا (بقره، آیه 127)، توانا (تحریم، آیه 8)، شنوا (بقره، آیه 127) حکیم (بقره، آیه 129)و دیگر صفات الهی است. از این رو هر خواسته ای دارد از خدا میطلبد و براین باور است که خداوند خیر و غنی مطلق است و هرگز بخل نمیورزد و با پاسخگویی به نیازهای بندگانش چیزی از خزائن او کم نمیشود. (محمد، آیه 38، منافقون، آیه7).
در حقیقت، کسی که جسم و جان خویش را متعلق به خدا میداند و او را مالک مطلق هستی میشناسد و همه صفات کمالی را برای خدا و هر نقصی را از او مبرا میداند، در این صورت از رفع هر بلا و مصیبت تا جلب هر نعمت از دنیا و آخرت را از خدا میخواهد. بر این اساس حضرت ابراهیم(ع) آن اسوه و سرمشق بشریت در سبک زندگی، در مقام توصیف خداوند و علت درخواست همه چیزش از خداوند میفرماید: «پروردگار جهانیانی که مرا آفرید پس مرا هدایت میکند و کسی که مرا اطعام میکند و سیراب میسازد و هنگامی که بیمار شدم پس او مرا شفا میدهد و کسی که مرا میمیراند سپس زندگی میکند و کسی که امیددارم گناهانم را در روز جزا بیامرزد. پروردگارم!به من حکم را ببخش و مرا به صالحین ملحق گردان و زبان صدق و راستی در اقوام آینده قرارم ده و از وارثان بهشت نعمت قرارم ده و از سرپرستم (عمویم) درگذر چرا که از گمراهان بود و مرا در روز رستاخیز خوار نگردان». (شعراء آیات 77 تا 87).
درحقیقت این آیات گویای این نکته مهم است که دعا کننده شناخت و معرفت کاملی از خداوند و حقیقت خداوند و خود دارد. لذا همه چیزش را از خدایی میخواهد که همه چیز به طور ذاتی از آن اوست و او مالک هستی است؛ چنان که دعا کردن نشان میدهد که شخص دعا کننده خداوند را نه تنها خالق بلکه رب میشناسد که بیحکمت و فرزانگی کاری نمیکند و در مقام پروردگاری است تا هر کسی را به مقام بایسته و شایستهاش برساند. پس درخواست هایش را با خدا مطرح کرده و نیازهایش را از رفع بلا و مصیبت یا دفع آنها و جلب نعمت با او در میان میگذارد.
کسی که خدا را چنان که هست بشناسد، همه خواستهها و نیازهایش را از خدا میخواهد. او را به همان صفتی خطاب میکند که خواستهاش را در آن مییابد. پس درهنگام بیماری به یا شافی میخواند و درهنگام رهایی از دشمن یاد قاصم الجبارین یادش میکند. این همان چیزی است که به تناسب اسمای الهی و نیاز و خواستهها از آن یاد میشود؛ چرا که بهترین حالت اجابت دعا آن است که انسان با توجه به خواسته و نیازش، از اسماء و صفات الهی یاد کند و بدان اسم او را بخواند. از این رو در دعاهای ماثور از پیامبران در قرآن با توجه به خواسته و مشکلات و نیازها، اسما و صفات الهی به کار میرود که از آن جمله میتوان به اسما و صفاتی چون یا وهاب (آل عمران،آیه 8)، خیر الوارثین برای فرزنددار شدن (انبیاء، آیه 89)، خیر الغافرین برای استغفار(اعراف، آیات 151 و 155)، خیرالمنزلین برای منزل(مومنون، آیه 29) خیرالراحمین (مومنون، آیه 118) و مانند آن اشاره کرد.
دعا، آموزش خداشناسی و بندگی
دعا یکی از بهترین شیوههای آموزش خداشناسی و تعلیم بندگی است. در دعا صفات و اسمای الهی بیان میشود و شخص با هر یک از اسما و صفات کمالی خداوند آشنا میشود.
اصولادعاهای ماثور از پیامبران(ع) در قرآن و یا از معصومان(ع) در روایات معتبر، آموزش معرفت الله و شناخت اوست. دراین دعاها اسما و صفات الهی مطرح میشود که هر انسانی نیازمند آشنایی با این دسته از صفات و اسمای الهی است؛ زیرا اسما و صفات الهی بی پایان است هر چند که اسما و صفات الهی از مصادیق توقیفی هستند و نمی توان هر صفت و اسمی را به خدا نسبت داد. از این رو خداوند تنها توصیف مخلصان (به فتح لام) را درست میداند و از هر گونه توصیف دیگران خود را پاک و منزه میداند. (یس، آیات 159 و 160) اما باید توجه داشت که انسان به هرچیزی که نیاز واقعی و پرسش ذاتی اوست، زمانی آگاه میشود که حقیقت خداوند را چنان که هست بشناسد؛ زیرا مقصد هر انسانی در حرکت جوهری اش (انشقاق، آیه 6)، متاله و متخلق به صفات الهی شدن است. بنابراین، هر چه شناخت انسان نسبت به خداوند کامل تر باشد، درخواست و پرسش او نیز بهتر و در درست تر خواهد بود؛ چون نقصی را نسبت به آن کامل درخود مییابد و از خداوند میخواهد تا آن را از وی بر طرف کند و کمال را در او تحقق بخشد.
به سخن دیگر، نیاز واقعی و پرسش حقیقی و ذاتی هرانسان، زمانی شناخته میشود که انسان خدایش را بشناسد؛ چرا که خدا مقصد و مقصود هرحرکت انسانی و خواسته و نیاز واقعی است. پس هرگاه خدا را به صفت واقعی شناخت همان را از خدا میخواهد. از این رو ما از توقیفی بودن اسما و صفات الهی سخن میگوییم؛ چرا که جز مخلصان (به فتح لام) کسی از بندگان، حقیقت خداوند و صفات و اسمای حسنای او را نمیشناسد. پس ما میبایست خداوند را به اسماء و صفات حسنا بشناسیم و همان اسماء و صفات حسنای الهی را درخواست کنیم. (اسراء، آیه 110).
البته خداوند درهمین آیه همه اسما و صفات حسنا را از آن خود میداند و از بندگان میخواهد تا همان را بخوانند یعنی درخواست کنند و بخواهند تا همان صفات واسمای الهی در آنان تجلی کند؛ ولی سخن این است که این اسماء و صفات حسنا را تنها بندگان مخلص او میدانند و میشناسند و میبایست از آنان یاد گرفت و بر پایه آنان رفتار کرد.
همچنین باید یادآور شد که همه اسماء و صفات حسنای الهی در ذات انسان سرشته شده و انسان فقط باید آن را یادآوری کرده و درپی ظهور و تجلی اسما و صفات در ذات خود باشد.
به هرحال مهم ترین کارکردی که میتوان برای دعا بیان کرد، شناخت صفات و اسمای حسنای الهی و خواندن و خواستن آن درخود است است تا انسان مظهر اسماء و صفات الهی شده متاله و متخلق به آن اسماء و صفات شود.
در حقیقت، دعا بهترین شیوه برای شناخت خداوند و نزدیکی و تقرب به او از طریق همانندی با خدا و مظهریت در اسماء و صفات حسنای اوست. از این رو اوج معارف الهی را میتوان در دعاها و نیایشهای ماثور و پیامبران و امامان(ع) یافت.
چنانکه او ج بندگی را میتوان از طریق دعا و نیایشهای ماثور به دست آورد و با بندگی به ربوبیت رسید. (العبودیه جوهره کنهها الربوبیه) همان گونه که بندگان مخلص خدا، صفات و اسمای حسنای الهی را به ما میآموزند، همچنین بهترین شیوه برای خدایی شدن را از طریق اتصال به خدا بیان میکنند. ابزار و وسیله اتصال نیز دعاها و نیایش هاست؛ زیرا بنده در این مقام به حقیقت خود اقرار کرده و به گناه و ظلم (اعراف، آیه 32؛ انبیاء، آیه 78؛ قصص، آیه 61)، ضعف و ناتوانی ذاتی (مریم، آیه 4؛ قمر، آیات 10 و 11) و فقر ذاتی (قصص، آیه 42) اشاره کرده و در مقام توبه و بازگشت به صراط مستقیم انسانیت و خدایی شدن و تسلیم (بقره، آیه 128) خاشع و متضرع (انعام، آیه 36) دستان انابه (روم، آیه 33) به سوی آسمان بلند و دراز میکند. این گونه است که اوج ناتوانی و بندگی خود را در برابر خداوند رب العالمین نشان میدهد و از همه میبرد و منقطع میشود. (ذاریات، آیه 50) و به خدا متصل شده و خدایی میگردد.
با نگاهی به نیایشهای ماثور از امامان(ع) کارکردهای متفاوت و متنوع دعا و نیایش به خوبی به دست میآید. در این دعاها، به مومنان آموخته میشود که صفات و اسمای حسنای الهی کدام است و انسان چگونه باید خدایی و متاله شود و متحقق به اسماء و صفات الهی گردد.
همچنین در این دعاها، مومنان میتوانند بیاموزند که همه چیز خویش را از خدا بخواهند چون خدا غنی بالذات و انسان فقیر بالذات است. در این نیایشها به بندگان آموخته میشود که چگونه خشنودی و رضایت الهی را به دست آورند و سبک زندگی خویش را به چه شکل و شمایلی درآورند و چگونه باشند.
در نیایشهای ماثور انسان، هم با خودشناسی و هم با خداشناسی و هم با چگونگی سیر و سلوک رسیدن به خدا و متاله گشتن آشنا میشود. از این رو نیایشها سرشار از آموزههای شناختی و معرفتی و کارگاههای عملی «خدایی» شدن است.
اصول اخلاق اسلامی و مکارم و محاسن اخلاقی در نیایشها آموزش داده میشود و اینکه ما چگونه میتوانیم بهترین خلق و خو را داشته باشیم و با بلایا و مشکلاتی که سد راه متاله شدن ماست کنار بیاییم و آن را اصلاح و تصحیح کنیم. با نگاهی کوتاه به بخش هایی از دعاهای امام زمان(ع)، امام سجاد(ع)، امام حسین(ع)، و دیگر امامان و معصومان(ع) میتوان این حقایق و کارکردها و آثار شناختی، معرفتی آموزشی و تربیتی دعا را دریافت.
به عنوان نمونه، امام سجاد(ع) در اوج خفقان اموی، ما را با حقایق اسما و صفات حسنای الهی آشنا کرد و آموخت که سبک زندگی اسلامی خود را چگونه ایجاد کرده و بر آن محافظت کنیم. آن حضرت اوامر و نواهی الهی را در قالب دعا به ما آموخت و اینکه چگونه و چرا میبایست از مرزهای عقیدتی و سیاسی و جغرافیایی اسلام حمایت کرد.
در دعای مشهور و منسوب به امام زمان(عج) که معروف به «اللهم ارزقنا توفیق الطاعه » است، سبک زندگی فردی و اجتماعی درست، آموخته شده است. در این دعا یاد میدهد که چگونه مکارم و محاسن اخلاقی را بشناسیم و در پی تحقق آن در خود بوده و خدایی (متاله) شویم.
به هر حال، دعا که نمایشی از اوج شناخت و معرفت الله و بندگی است، انسان نه تنها خواستههای خود را میشناسد و از خدا درخواست تحقق آن را میکند، بلکه زمینه بسیاری از معارف و آموزههای شناختی و دستوری نیز میباشد. بنابراین نمی توان از کنار مسئله دعا و نیایش به سادگی گذشت و آن را در حد یک خواسته کوچک تقلیل داد.
شناخت بیشتر و بهتر از مسئله دعا و نقش آن در ایجاد سبک کامل اسلامی زندگی، شناخت و معرفت الله و نیز معرفت نفس به ما کمک میکند تا بتوانیم در سادهترین و بهترین شکل و قالب، مسیر متاله و متخلق به اسماء و صفات الهی شدن را بپیماییم و سیر و سلوک کاملا منطقی و عرفانی و ایمانی داشته باشیم و شاخصههای درست زندگی را بدانیم و معیارهای راستین را در زندگی خود عمل کنیم.