دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

استخاره با برکت

No image
استخاره با برکت

آیةاللَّه سید محمّد مهدى دُرچه‌اى:

«شبى پس از نماز و مشاغل درسى به مدرسه آمدم و داخل حجره شدم. دیدم هیچ چیزى حتى وسیله روشنایى و خوراکى در حجره نیست و اتفاقاً شب عید بود. بیرون آمدم و استخاره کردم یک سوره «اذا وقعة الواقعه» [را ]قدم زنان اطراف صحن مدرسه بخوانم، خوب آمد. خواندم. استخاره کردم تکرار کنم، خوب آمد و این عمل چند مرتبه تکرار شد. سپس استخاره کردم بروم داخل حجره. بنشینم خوب آمد، همان کردم. دیدم کسى آمد پشت درب و آن را کوبید و صدا زد؛ درب را باز کردم. دیدم یکى از شخصیت‌هاى نجف است، مرا دعوت کرد براى مهمانى [که‌] آن شب به خانه‌اش بروم. قبول کردم و رفتم. براى خواب هم مرا نگه داشت. فردا مرا به حمام برد؛ پس از بیرون شدن از حمام؛ دیدم وسائل حمام تازه و لباس نو و بسیار خوب از قبیل عبا، عمامه، قبا و پیراهن و غیره را تماماً گذارده تا بپوشم. بعداً که به مدرسه آمدم؛ دیدم مقدارى پول طلا هم در جیب قبا براى مخارج بعدى گذارده بود.»

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

No image

روضه وفات حضرت خدیجه (س)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع وفات حضرت خدیجه(س)
No image

منزلت خدیجه (علیها السلام) هنگام مرگ

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع منزلت خدیجه(علیها السلام) هنگام مرگ
No image

روضه با موضوع مقام حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع مقام حضرت خدیجه(سلام الله علیها)
No image

قصیده دعبل خزاعی در مظلومیت اهل بیت (ع)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع قصیده دعبل خزاعی در مظلومیت اهل بیت(ع)
No image

روضه خوانی امام زمان (ع)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع روضه خوانی امام زمان(ع)

پر بازدیدترین ها

No image

روضه العطش جبرئیل بر حضرت آدم (ع)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع روضه العطش جبرئیل بر حضرت آدم(ع)
No image

قصیده دعبل خزاعی در مظلومیت اهل بیت (ع)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع قصیده دعبل خزاعی در مظلومیت اهل بیت(ع)
No image

روضه با موضوع داغدار بودن حضرت مهدی (عج)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع داغدار بودن حضرت مهدی(عج)
No image

منزلت خدیجه (علیها السلام) هنگام مرگ

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع منزلت خدیجه(علیها السلام) هنگام مرگ
No image

روضه توسل به صاحب الزمان (عج)

مریض که قدرت حرکت ندارد باز یکی بالای سرش باشد لیوان آب به او بدهد دوا را بدهد دستش و بگذارد دهانش می گوید برادر عیالم مردی بود که وضع مالی او خوب بود ماشین هم داشت قضیه در قم اتفاق افتاده بود.
Powered by TayaCMS