دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

رؤیایى ملکوتى

No image
رؤیایى ملکوتى

دوران کودکى

اوان کودکى سید رضا همراه با نشانه هایى چون حافظه فوق العاده، استعداد بسیار و درک جهان اطراف بود به طورى که خود درباره آن دوران اینچنین مى فرماید :

یک ساله که بودم افراد پاک طینت و نیکو سرشت را دوست داشتم و علاقه اى قلبى به آنان پیدا مى کردم خیر و شر را مى فهمیدم و بین انسانهاى خیر و نیکوکار و افراد شرور و طغیانگر فرق مى گذاشتم»

سید رضا چون به دو سالگى رسید به مکتب خانه پاى گذاشت حمد و سوره، اذان و اقامه و سپس قرائت قرآن را یاد گرفت و آنگاه خواندن و نوشتن را آغاز کرد

در شش سالگى دوره مکتب تمام شد و براى آموختن درسهاى دیگر به مکتب دیگرى رفت تا در این محل نصاب الصبیان - که معانى لغات را به صورت شعر بیان مى کند - و دیگر کتابها را بیاموزد

روزهاى تابناک این ایام همراه با طلوع آفتاب بهروزى و شادکامى سید رضا بود زیرا خبر موفقیت هاى او به گوش آیت الله سید ابوالقاسم قمى رسید و ایشان که فردى فروتن و دانشمندى پارسا و مردى پر اخلاص بود، شیرین ترین لحظات شوق و شادمانى را با تشویقهاى پى در پى و فراگیر براى سید رضا فراهم ساخت

رؤیایى ملکوتى

گوش جان به سخنان این فقیه فرزانه مى دهیم تا از رؤیاى ربّانى و استخاره آسمانى وى آگاه شویم :

«در کنار رفتن به مکتب، با بچه ها الک دو لک (چوب بازى) مى کردیم در همان ایام و در هنگامى که هفت سال بیشتر نداشتم، شبى در خواب دیدم مشغول بازى هستم سید بزرگوارى جلو آمد و به تمامى بچه ها پول و شکلات داد، همه خوشحال شدند اما چیزى به من نداد و گفت : نه، به این نمى دهم! چون بچه است و اهل بازى از شدت ناراحتى از خواب پریدم مدتى فکر کردم ناگاه احساس نمودم که قرار است خیرى به بنده برسد اما بازى در کوچه مانع آن است از همان زمان تصمیم گرفتم در کوچه بازى نکنم و چنین هم کردم با تمام جدیت مشغول درس شدم چندى بعد حالتى در من ایجاد شد که حس مى کردم با پول سیاه و چیزهایى از این قبیل که بچه ها را شاد مى کند شاد نمى شدم و تحت تأثیر آنها قرار نمى گیرم!»

« شبى پدرم مرا صدا زد و از آنجا که اختیار و انتخاب زندگى را به مى سپرد، پرسش نمود که به چه کارى علاقه دارى؟ چون در آن ایام بهترین حرفه کار ظریف روى چوب بود و من علاقه اى درونى به کارهاى هنرى داشتم این شغل را بیان کردم

پدر، نگاهى به من کرد و گفت : درس خواندن هم خوب است حاضرى براى درس خواندن استخاره کنم؟ قبول کردم وضو گرفت، رو به قبله کرد و با چند صلوات و توجه به پروردگار، قرآن را باز کرد و با خوشحالى بسیارى فرمود : خوب آمدبراى درس خواندن خوب آمد

خوب آمدن استخاره، آرامش بر تمام وجودم افکند،از آن لحظه به این راه مطمئن شدم و به دنبال آن شوق و علاقه اى بسیار وجودم را فرا گرفت به طورى که سر از پا نمى شناختم در این میان تشویقهاى گذشته عالم بزرگوار مرحوم حاج شیخ ابوالقاسم قمى(ره) نیز بسیار کار ساز بود»

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

روضه وفات حضرت خدیجه (س)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع وفات حضرت خدیجه(س)
No image

منزلت خدیجه (علیها السلام) هنگام مرگ

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع منزلت خدیجه(علیها السلام) هنگام مرگ
No image

روضه با موضوع مقام حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع مقام حضرت خدیجه(سلام الله علیها)
No image

قصیده دعبل خزاعی در مظلومیت اهل بیت (ع)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع قصیده دعبل خزاعی در مظلومیت اهل بیت(ع)
No image

روضه خوانی امام زمان (ع)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع روضه خوانی امام زمان(ع)

پر بازدیدترین ها

No image

قصیده دعبل خزاعی در مظلومیت اهل بیت (ع)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع قصیده دعبل خزاعی در مظلومیت اهل بیت(ع)
No image

روضه با موضوع داغدار بودن حضرت مهدی (عج)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع داغدار بودن حضرت مهدی(عج)
No image

روضه العطش جبرئیل بر حضرت آدم (ع)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع روضه العطش جبرئیل بر حضرت آدم(ع)
No image

منزلت خدیجه (علیها السلام) هنگام مرگ

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع منزلت خدیجه(علیها السلام) هنگام مرگ
No image

روضه توسل به صاحب الزمان (عج)

مریض که قدرت حرکت ندارد باز یکی بالای سرش باشد لیوان آب به او بدهد دوا را بدهد دستش و بگذارد دهانش می گوید برادر عیالم مردی بود که وضع مالی او خوب بود ماشین هم داشت قضیه در قم اتفاق افتاده بود.
Powered by TayaCMS