دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نماز میّت

No image
نماز میّت

مرحوم حاج شیخ مجتبى قزوینى نقل کردند که یک روز مرحوم زرآبادى علماى شهر را به نهار دعوت کردند، بعد از نماز ظهر و عصر علما و پیش نمازها آمدند. سفره را انداختند تا از مهمان ها پذیرایى کنند، دیدند یک نفر درب منزل را مى کوبد، درب را باز کردند دیدند یکى از اهالى روستاى زرآباد قزوین با الاغ آمده، و سراغ مرحوم آقا موسى زرآبادى را مى گیرد. مرحوم زرآبادى رفتند درب منزل، آن شخص گفت: آقا! یک نفر از اهالى روستا فوت کرده و مرا فرستادند تا شما را ببرم براى خواندن نماز میّت. ایشان گفتند: بسیار خوب. و رو کردند به اطرافیان و گفتند: تا شما سفره را بچینید و غذا را آماده کنید من مى آیم. آن فرد با آقا موسى روانه شد. طولى نکشید که دیدند مرحوم آقا موسى نفس نفس زنان آمدند. پرسیدند: آقا! شما رفتید؟! گفتند! بله! رفتم، نماز میّت خواندم و آمدم و هنوز سفره آماده نشده بود. بعد که سؤال کردند! چرا این قدر نفس نفس مى زنید و عرق مى ریزید؟ ایشان گفتند: هر کار غیر عادى مشکلاتى هم دارد.([18])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

روضه وفات حضرت خدیجه (س)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع وفات حضرت خدیجه(س)
No image

منزلت خدیجه (علیها السلام) هنگام مرگ

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع منزلت خدیجه(علیها السلام) هنگام مرگ
No image

روضه با موضوع مقام حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع مقام حضرت خدیجه(سلام الله علیها)
No image

قصیده دعبل خزاعی در مظلومیت اهل بیت (ع)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع قصیده دعبل خزاعی در مظلومیت اهل بیت(ع)
No image

روضه خوانی امام زمان (ع)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع روضه خوانی امام زمان(ع)

پر بازدیدترین ها

No image

روضه العطش جبرئیل بر حضرت آدم (ع)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع روضه العطش جبرئیل بر حضرت آدم(ع)
No image

منزلت خدیجه (علیها السلام) هنگام مرگ

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع منزلت خدیجه(علیها السلام) هنگام مرگ
No image

روضه وفات حضرت خدیجه (س)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع وفات حضرت خدیجه(س)
No image

روضه با موضوع مقام حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

ذکر مصیبت متفرقه با موضوع مقام حضرت خدیجه(سلام الله علیها)
No image

روضه توسل به صاحب الزمان (عج)

مریض که قدرت حرکت ندارد باز یکی بالای سرش باشد لیوان آب به او بدهد دوا را بدهد دستش و بگذارد دهانش می گوید برادر عیالم مردی بود که وضع مالی او خوب بود ماشین هم داشت قضیه در قم اتفاق افتاده بود.
Powered by TayaCMS