9 فروردین 1397, 5:32
دانشمندان علت پيدايش زلزله را عوامل دروني و طبيعي زمين نظير حرارت مي دانند، در حالي که از منظر روايات افزايش گناه به ويژه زنا و ربا موجب بروز زلزله خواهد شد. سؤال اصلي اين است که چگونه مي توان ميان اين دو ديدگاه ارتباط منطقي به وجود آورد؟
در مورد پديده زلزله و يا ساير بلاياي طبيعي به طور کلي دو ديدگاه وجود دارد. يک ديدگاه اين پديده را در چارچوب علل و اسباب طبيعي و مادي اين عالم تحليل مي کند و ديدگاه ديگر علل و اسباب غيرمادي نظير برخي گناهان و رفتارهاي ناصواب انسان ها را دخيل در پيدايش بلاياي طبيعي نظير زلزله مي داند، که هر کدام از اين دو ديدگاه ادله و براهين خاص خود را دارند. سؤال اصلي در اينجا اين است که آيا ارتباط منطقي مي تواند ميان اين دو ديدگاه وجود داشته باشد به گونه اي که هر کدام از علل و اسباب خود دور نشوند و در نگاه تلفيقي و جامع همه علل و اسباب اعم از مادي و غيرمادي در تحليل نهايي ما قرار گيرد و نگاه يک سويه و تک بعدي به علل و اسباب عالم هستي نداشته باشيم؟
پاسخ اجمالي اين است که براهين و استدلال هاي عقلاني و آموزه هاي وحياني اين ديدگاه جامع را تأييد کرده و پديده هاي جهان هستي را محکوم يک سلسله قوانين ثابت و سنت هاي لايتغير الهي مي داند که در نظام علت و معلولي جهان با علل و اسباب مادي و غيرمادي جاري و ساري است، و روند قضا و قدر الهي در تمامي تغيير و تحولات عالم هستي حاکم است. اما در پاسخ تفصيلي بايد گفت در شروع و ابتداي دعاي کميل امام علي(ع) به جملاتي جهت استغفار اشاره مي کند که حکايت از تأثير عوامل غيرمادي بر پديده هاي مادي مي کند و موجب تغييرات و آثار خاص خود مي گردد. استغفار از گناهاني که موجبات نزول بلا، حبس دعا، تغيير نعمت ها و... مي گردد. در روايتي آمده است که از پيامبر اکرم(ص) سؤال شد که با وجود اينکه هر حادثه اي که در جهان رخ مي دهد به تقدير الهي و قضاي حتمي اوست، دعا و دوا چه تأثيري مي تواند داشته باشد؟ حضرت در پاسخ فرمودند: دعا نيز از قضا و قدر است؟ (بحارالانوار، ج 5، ص 78)
بنابراين هيچ حادثه اي در جهان هستي منفرد و مستقل از ساير حوادث نيست، همه قسمت هاي جهان با يکديگر متصل و مرتبط است. اين اتصال و ارتباط همه اجزاي جهان را شامل مي شود، و يک پيوستگي عمومي و همه جانبه را به وجود مي آورد. اصل وابستگي اشياء به يکديگر و به عبارت ديگر اصل وحدت واقعي جهان (وحدت اندام واري) اصلي است که حکمت الهي تکيه فراوان بر آن دارد، از اين جهت اصل مفهوم تجزيه ناپذيري جهان مطرح میشود.
بنابراين آيات و رواياتي که بلاياي طبيعي را مرهون گناه و فساد انسان تعبير مي کند، با علل و اسباب طبيعي پيدايش اين حوادث نه تنها منافاتي پيدا نمي کند، بلکه با يک نگاه جامع نگر و وحدت اندام واري جهان هستي مي توان گفت که مجموعه علل و اسباب مادي و غيرمادي در پيدايش حوادث و بلاياي طبيعي جهان دخيل است و اين ارتباطات در مجموعه اجزا و ارکان نظام طولي و عرضي جهان هستي وجود دارد.
در سوره اعراف آيات 96 تا 100 آمده است: اگر اهل آبادي ها ايمان آورده و از گناهان پرهيز کنند، حتماً برايشان برکاتي از آسمان و زمين مي گشائيم. ولي تکذيب کردند و ما براي اعمالشان گرفتارشان کرديم. آيا اهل آبادي ها ايمن هستند که (زلزله و بلا) چنان غافلگيرانه آنها را دريابد که شب در خوابند؟ و آيا ايمن هستند که عذاب آنها را روز هنگامي که مشغول بازي هستند دريابد؟...
در سوره نحل آيه 26 آمده است که به يقين پيشينيان مکر کردند پس خداوند بنيادشان را از پايه برانداخت و سقف بر سرشان فرو ريخت و عذاب از جايي بر سرشان آمد که نمي دانستند. همچنين در سوره عنکبوت در قسمتي از آيه 45 آمده است که «فکلا اخذنا بذنبه» همه هلاک شدگان را فقط براي گناهشان گرفتيم. بنابراين در اين آيات و آيات متعدد ديگري از قرآن کريم گناه علت عذاب الهي قرار داده شده است و آنچه باعث تغيير بنيادين امت ها مي گردد همانا گناه و کردار بد خود آنان است و اين هيچ منافاتي با علل و اسباب مادي اين حوادث و بلاياي طبيعي ندارد.
روزنامه كيهان، شماره 21808 به تاريخ 12/10/96، صفحه 6 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان