27 بهمن 1395, 2:44
کسانی که سفره دلشان را پیش دیگران باز میکنند و سیر تا پیاز را برای آنها تعریف میکنند حرمت و اعتبار خودشان را پایین میآورند. هر چه مردم از مشکلات و نابسامانیهای زندگیمان کمتر بدانند، آبرو و عزت بیشتری نزدشان خواهیم داشت. قطعاً هر کسی اسراری دارد که باید از دیگران پنهان کند و اگر غیر از این کند اشتباه کرده است. حتی به نیت مشاوره هم نباید جایی که برای غیر از شخص مشاور، برای افراد دیگر هم شنود دارد اسرارمان را بگوییم. وقتی میخواهیم با دیگران درد دل کنیم باید حواسمان باشد که داریم برای شخص مخاطب دو امکان را فراهم میکنیم؛ یکی اینکه بعدها از آن اسرار علیهمان استفاده کند و دیگر اینکه اسرارمان را برای دیگران بازگو کند. البته مخفی کردن، فقط مخصوص اسرار سر به مهر نیست بلکه برخی چیزهای معمولی را نیز بهتر است بی دلیل بازگو نکنیم.در حدیثی بسیار گرانبها معصوم(ع) درباره چیزهایی که بهتر است از دیگران پوشیده نگه داریم فرمودهاند: «استر ذهبك و ذهابك و مذهبك عن أخیك» (التحفه السنیه؛ 330 و برخی دیگر) مالت، رفت و آمدت و اعتقادت را از برادرت بپوشان. مال و اموال خودتان را به رخ مردم نکشید بلکه سعی کنید راجع به این چیزها سخن کوتاه کنید. راه و مشیتان (معاشرتها و رفت و آمدها، بلکه رفاقتهایتان) را هم از مردم بپوشانید. گاهی محبتهایی که بین دو دوست یا برخی از اقوام با هم اوج گرفته، با حسادتها و حتی حسرتهای دیگران از بین میرود. مردم بیش از هر چیزی به جلب محبت دیگران اهمیت میدهند و نسبت به روابط عاطفی و موفق دیگران حساسیت نشان میدهند. همچنین بسیاری از اعتقادات و افکارمان را نیز طبق این کلام حکیمانه باید مخفی کنیم. چه بسا مطرح کردن اعتقادات که منجر به جدل و کدورت خاطر و ایجاد فاصله بین مسلمین میشود. نکته:البته دروغ گفتن و دغلکاری برای حفظ اسرار، نه لازم است و نه صحیح. وظیفه ما این نیست که به هر قیمتی مخفی کاری کنیم،همین که خودمان بی جهت همه چیز را تعریف نکنیم کافی است. متأسفانه حفظ اسرار فقط به خویشتن داری نیست بلکه باید شهامت ایستادگی در برابر کسانی که عادت کردهاند در کار و زندگی دیگران کنجکاوی کنند، هم داشته باشیم. اگر بخواهیم در برخورد با شخص کنجکاو نه بی احترامی کنیم و نه اسرارمان را فاش کنیم باید یاد بگیریم چگونه سربسته یا با کنایه صحبت کنیم. یا چگونه از سکوت به شکلی زیرکانه بهره ببریم. اما اگر سؤالاتی که از ما میشود مربوط به شخص دیگری است باید پاسخگویی را به خود شخص محول کنیم تا خودش هر چه صلاح میداند بگوید. در هر حال اسرار دیگران نزد ما امانت است و ما حق نداریم آنها را فاش کنیم. حتی جا دارد به صراحت از پاسخگویی عذر خواهی کنیم.همچنین یکی از راههای مقابله با کنجکاویهای بیجای دیگران پیشگیری است. یعنی باید از انجام اقداماتی که حس کنجکاوی اطرافیان را بر میانگیزد پرهیز کرد. کسی که مشکوک عمل میکند و به قضاوت و فکر مردم اهمیت نمیدهد خودش را در مظان اتهام قرار میدهد. اینجا دیگر پاسخگویی بیشتر به نفع خود اوست.شکی نیست که کنجکاوی در زندگی خصوصی دیگران، هم به لحاظ اخلاقی زشت است و هم به لحاظ شرعی، با حکم «ولا تجسسوا» محکوم به گناه است. در هر حال بی احترامی را توصیه نمیکنیم اما اگر هم شخص کنجکاو دلخور شود تقصیر خود اوست و این چیزها نباید باعث انفعال ما شود. البته در خصوص خویشتن داری و رازداری هم مثل خیلی چیزهای دیگر، کج فهمی و سوء استفاده و خلط مباحث وجود دارد. هر چیزی راز نیست و از هر کسی مخفی کردن درست نیست. گاهی وقتها دیگران حق دارند از ما پاسخ بخواهند چون منافع و حقوق خودشان با مساله ما درگیر شده است. گاهی به دلایل دیگری این حق را پیدا کردهاند مثل والدین که حق دارند از وضعیت زندگی فرزندانشان باخبر شوند. به هیچ عنوان دلسوزیها و کنجکاویهای خیرخواهانه والدین، فضولی محسوب نمیشود. فرزندان باید در این موارد نهایت احترام والدین را حفظ کنند و برای رفع نگرانی ایشان تلاش کنند.همچنین درمورد خیلی از مسائل عادی که در عرف، مردم معمولاً راجع به آنها با هم سخن میگویند و از هم پنهان نمیکنند هم دلیلی برای مخفی کاری وجود ندارد. کسانی که همه ریز و درشت زندگیشان را همچون راز مخفی نگه میدارند، نگاهی بدبینانه دارند. جالب اینجاست که اغلب همینها خودشان جزء کنجکاوترینها هستند.
زندگی درست و همراه با آرامش مانند هر موضوع دیگری در این دنیا نیازمند مهارت های خاص خود میباشد که یکی از آنها کنترل عواطف و احساسات و استفاده درست از زبان و کلام به عنوان یک نعمت الهی است.انسانها در روند زندگی توسط عوامل متفاوت، تحریکات گوناگونی را دریافت میکنند و انواع احساسات به آنها دست میدهد، اما نکته مهم این است که باید با تعقل و تسلط به تفسیر آنها بپردازند و هرگز اجازه ندهند عوامل تحریک آمیز، حالت عاطفی و فعالیت فکری آنها را مختل کنند.یک راه تسلط بر خویش و عواطف خود عادت به تفکر و تعقل است که خلل ناپذیری و تأثیرناپذیری را در وجود ما استوار میکند. با داشتن چنین خصیصهای میتوان هر روز تلاشی را با هدف مشخصی آغاز کرد و ادامه داد و در مقابله با هر رویداد پیشبینی نشدهای آماده و هوشیار بود و همچنین در برابر وسوسه های فراگیر و عمیق عوامل مختل کننده تاب و توان خود را بالا برد.ما در زندگی اگر بر فکر خود مسلط نباشیم همین قدرت فکر، ما را به بازی خواهد گرفت و اگر آن را در اختیار بگیریم بهترین دوستمان خواهد بود. البته با استفاده مطلوب از احساس هم میتوانیم شاهد شکوفایی استعدادهای زیادی در زندگی خود باشیم. بدون کمک احساس نمیتوان به تلاش و حرکت رسید.کارل یونگ میگوید: عواطفی را که خیال میکنیم منفی هستند فریادی به شمار میروند که ما را به تلاش و عمل دعوت میکنند و باید بدانیم احساساتی که داریم موهبتی الهی، راهنما و حامی ما هستند و ما را به عمل و اقدام وامیدارند.پس اگر عواطف خود را سرکوب کنیم و آنها را از صحنه زندگی خود بیرون برانیم یا اگر آنها را بزرگ کرده و اجازه دهیم بر ما مسلط شوند، در این صورت یکی از سرمایه های گرانبهای زندگی خود را بر باد داده ایم. آگاه باشیم که احساسات و عواطف از خودمان سرچشمه میگیرند و این خود ما هستیم که آنها را میآفرینیم. انسان میتواند در هر لحظه هر نوع احساسی را که بخواهد در خویشتن ایجاد کند.به عنوان مثال ما میتوانیم تصمیم بگیریم که شاد باشیم و زندگی توام با آرامش را برای خویش و اطرافیان فراهم آوریم. در این راستا زبان و کلمات میتوانند باعث به وجود آمدن احساسات مثبت یا نگران کننده باشند. کسانی که در استفاده از زبان قوی هستند به راحتی میتوانند با بهره جستن از این نعمت، خاطرات و تجربه های خود را نه تنها برای دیگران بلکه برای خود به اشکال گوناگون جلوهگر سازند.اگر کلمات را عاقلانه انتخاب کنیم، آن وقت است که نیروی عظیمی در اختیار ما خواهد بود. کلمات از مواهب شگفت انگیز خدادادی است. کلمات ممکن است شخصیتها ر ا جریحه دار کند یا دل ما را بسوزاند یا اینکه عواطف ما را دگرگون کند و گاهی موجبات شادی و نشاط و یا افزونی حرکت و تلاشی در جهت تحقق خواسته های انسانی باشد.استفاده مطلوب و بجا از کلمات پر احساس میتواند تأثیر شگفتانگیزی بر روحیه ما و افراد دیگر بجا بگذارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان