7 اسفند 1396, 11:47
صاحب نظران علم اخلاق بر آنند که بخشهای آغازین علم اخلاق را آشنایی با رذایل اخلاقی و راههای زدودن آنها تشکیل میدهد؛ انسان، نخست باید رذایل اخلاقی و نفسانی را شناسایی و آنها را دفعاً یا رفعاً طرد کند؛ به این معنا که اگر ندارد، بکوشد به آنها مبتلا نشود و اگر به آنها آلوده است، تلاش کند آنها را برطرف کند. آشنایی با رذایل اخلاقی برای طبیب روح، درست مانند آشنایی با سموم برای طبیب جسم لازم و سودمند است؛ تا خود به آنها مبتلا نشود و به دیگران نیز هشدار دهد تا به آن دچار نشوند و اگر دچار شدند، راه درمان را به آنان نشان دهد و آنان را درمان کند. از این رو بسیاری از بزرگان علم اخلاق گفتهاند: ترک رذایل و اجتناب از آن تخلیه، یعنی خالی کردن نفس از رذایل اخلاقی است و بر تحلیه، یعنی آراستن نفس به زیورهای فضایل اخلاقی، مقدم است. این سخن گرچه تام است؛ ولی باید توجه کرد که تخلیه از رذایل با تحلیه به فضایل کاملاً فرق دارد؛ زیرا فضایل در نهاد آدمی ریشه دار است، لیکن رذایل، امری عارضی است؛ در حالی که انسان از نظر علوم حصولی، نادان به دنیا آمده است:
«و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیئ»(نحل، 78)
در علوم حضوری و شهودی مانند معرفت حق و اسماء و تعینات او با سرمایه فطرت توحیدی آفریده شده است:
«فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها»(روم، 30)
در زمینه مسائل عملی نیز چنین است. هنگامی که روح انسان به بدنش تعلق گرفت، اگر چه منزه از رذایل اخلاقی بود ولی تهی از فضایل نبود؛ بلکه با فضایل گرایش به حق آفریده شد که از آن به فطرت توحیدی یاد میشود:
«و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها»(شمس، 7-8)
بنابراین، روح انسان در عین حال که ملهم به فجور و تقواست گرایش به تقوا هم دارد؛ در نتیجه اگر این رذایل عارضی زدوده شود، آن فضایل فطری، شکوفا میگردد و خود را بهتر نشان میدهد و در عین حال انسان میتواند آن را تحصیل و تکمیل کند.
در فن اخلاق، غفلت به عنوان مانع و بیداری به عنوان شرط لازم تهذیب نفس و سیر و سلوک شمرده شده است. مقدمه واجب سیر و سلوک آن است که انسان توجه کند که ناقص است و باید کامل شود و مسافر است و به زاد و راحله و راهنما نیاز دارد و بدیهی است که اگر کسی غافل باشد و نداند مسافر است، در جای خود میماند.
کسی که عازم سفر است اگر نداند که مسافر است و حرامی و راهزن در کمین اوست، اگر بخوابد، یقیناً گرفتار غارت راهزنان خواهد شد و اگر نخوابد و حرکت کند، به مقصد میرسد. شیطان صریحاً گفت من در کمینم:
«لاقعدن لهم صراطک المستقیم»(اعراف، 16)
کسی که بداند مسافر است، قهراً به فکر حرکت است و اگر مسافر به فکر حرکت باشد، به فکر تحصیل زاد و توشه مطابق با مسیر و مقصد خواهد بود. در تعبیرات دینی از کسانی که اهل سیر و سلوک نیستند به عنوان خوابیده یا مست یاد میشود. مست کسی است که مِی، عقلش را پوشانده است و بنابراین، جوانی و یا مقام و غرور و مال هم از آن جهت که چهره عقل را میپوشاند و نمیگذارد انسان بیدار شود و حرکت کند مست کننده است. به هر تقدیر، کسی که نداند ناقص است و کاملی باید او را تکمیل کند و یا نداند نیازمند است و بینیازی باید نیازش را رفع کند و یا نداند مسافر است و باید حرکت کند، او در خواب است و سهمی از اخلاق ندارد و در حالت خواب هم میمیرد و در همان حال او را به جایی که نمی خواهد، میبرند؛ چون حرکت ضروری و یقینی است:
«و ما جعلنا لبشر من قبلک الخلد افائن مت فهم الخالدون»(انبیاء، 34)
هیچ کس در نشئه طبیعت، آرام نیست و نمیآرمد؛ زیرا دنیا آرامگاه نیست؛ چنانکه برزخ و قبر نیز آرامگاه نیست. به هر تقدیر، کسی که نداند ناقص است و کاملی باید او را تکمیل کند و یا نداند نیازمند است و بینیازی باید نیازش را رفع کند و یا نداند مسافر است و باید حرکت کند، او در خواب است و سهمی از اخلاق ندارد. در مناجات شعبانیه نیز در باره بیداری از خواب غفلت آمده است: «الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الافی وقت ایقظتنی لمحبتک؛ خدایا! من غافل بودم و هیچ توفیق حرکت نداشتم مگر آن گاه که تو مرا بیدار کردی»؛ اما برای این بیداری، تلاش و کوشش لازم است... ادامه دارد...
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان