دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جدال

امام صادق (ع) فرمودند : مجادله دردی است بسیار سخت و در انسان هیچ خصلتی بدتر از جدال و نزاع نیست و آن از صفت ابلیس است‌.» (شرح مصباح الشریعة/ترجمه عبد الرزاق گیلانی، ص305)
جدال
جدال

جدال

قال الصادق (ع): «المراء داء دویّ و لیس فی الانسان خصلة بشرّ منه، و هو خلق ابلیس»

جدال به این صورت است که با ایراد گرفتن از دیگران در قول یا فعل آنها، در مقام‌ اعتراض مى‌آید و مى‌خواهد به طرف مقابل طعنه بزند و او را تحقیر کند تا با ابراز زیرکى و معرفت، برترى خود را بر او ثابت کند. این بیمارى حد‌اقل این ضرر را دارد که باعث پیدایش بغض، عداوت و نفرت میان دو دوست مى‌شود و این عاقبت خوشى ندارد.[1] گاهی اوقات نیاز است، انسان هرچند که به حق باشد، دست از بحث و ستیز کشیده و ادامه ندهد. زیرا در مورد خصومت زبان را در حدّ اعتدال نگه‌داشتن پذیرفته است، امّا ادامه خصومت باعث هرچه بیشتر شدن آتش درونى و طغیان خشم نسبت به مطلب مورد نزاع است و نتیجه‌اش کینه و عداوت قلبى بین دو طرف است تا آنجا که هر یک از ناراحتى دیگرى خوشحال و از خوشحالى او غمگین مى‌شود! و بسا که زبانش را به هتک حرمت او مى‌گشاید. بنابراین هر کس آغازگر خصومت و جدال باشد، در معرض این خطرها قرار گرفته و کمترین حدش آن است که فکرش ناراحت و مضطرب خواهد شد، پس خصومت و مجادله به این‌ نحو سرآغاز هر فسادى است، بنابراین شایسته نیست ‌جز به‌هنگام ضرورت باب جدال و خصومت گشوده شود.[2]

 پیامبر اکرم می‌فرمایند: سه چیز است که هر که خداى عزوجل را ملاقات کند با آنها، داخل بهشت شود از هر درى که خواهد: کسى که خلقش خوش و نیکو باشد، و در نهان و آشکار از خدا بترسد، و ستیزه را ترک کند هرچند که محقّ باشد.[3]

امام صادق (ع) فرمود: «طلب کنندگان علم سه قسم‌اند: یک قسم آن را طلب مى‌کند براى استهزا، تا با غیر خود جدال کند و قسم دیگر، آن را مى‌طلبد براى گردن‌کشى کردن و فریب دادن، و قسم دیگر، آن را مى‌طلبد براى تحصیل بصیرت در دین و اطلاع بر احوال آخرت. پس صاحب جدال‌، مردم را اذیت مى‌‌کند و در مجالس به گفت‌وگو مى‌پردازد، علم و صفت حلم را بسیار یاد مى‌کند و در ظاهر، فروتنى را شعار خود ساخته و در باطن از پرهیزگارى عارى است. پس خدا، به جهت این عمل، روى او را قبیح گرداند.»[4]

حالات جدال

جدال و گفتگو از چهار حال بیرون نیست: یا این است که شما در پیرامون آنچه مى‌دانید و هر دو عالم هستید گفتگو مى‌کنید؛ در این صورت شما هر دو از مرحله خلوص و صفا بیرون رفته و علم و یقین خود را ضایع کرده و طلب رسوایى و فضیحت نمودید.

و یا آنکه هر دو جاهل به آن موضوع مورد بحث هستید. در این حالت نادانى خود را آشکار نموده و روى جهل با همدیگر مجادله کرده‌اید، و یا این است که تو عالم هستى و با شخصى که جاهل است گفتگو مى‌کنى؛ در این صورت مقصود تو ظلم کردن و روشن نمودن خطا و لغزش طرف است، و یا آنکه تو جاهل هستى و با شخص عالم وارد بحث و جدال مى‌شوى؛ در این مقام احترام او را حفظ نکرده و نسبت به او ستم مى‌کنى. پس جدال به هر صورت قبیح و ناروا است و کسى که انصاف داده و در مقابل حق تسلیم باشد، قهراً جدال را ترک خواهد کرد، و در این حالت ایمان خود را محکم نگه داشته و سلامتى دین خود را نیکو گرفته و عقل خود را از لغزش و اشتباه حفظ کرده است.[5]

برخورد ائمه

مردى به حضرت ابى عبد اللَّه‌الحسین (ع) عرض کرد: بنشین تا در اطراف دین مناظره و بحث کنیم! حضرت فرمود: اى مرد من به دین خودم بینا و بصیر هستم، و راه حقیقت به نزد من آشکار و روشن است، و اگر تو به دین خود جاهل و در راه حقیقت متردد هستى برو و جویاى حقیقت باش و من کارى با مجادله و بحث ندارم.

در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید* زانکه آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

 بر بساط نکته‌دانان خود فروشى شرط نیست* یا سخن دانسته گو اى مرد عاقل یا خموش[6]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS