كلمات كليدي : رضا، سخط، تسليم، توكل، قضاء و قدر
نویسنده : زينب طاهري
رضا در لغت به معنای خشنودی[1] و ضد سخط[2] است و به معنای اختیار کردن[3] نیز آمده است و اصل این ماده به موافقت میل آدمی به آنچه با آن مواجه است[4]دلالت دارد. در اصطلاح عبارت است از ترک اعتراض بر مقدرات الهیه در باطن و ظاهر، قولاً و فعلاً[5] به گونهای که بنده مقامی بیشتر از آنچه خدا آن را قرار داده است، طلب نکند[6] که این خود بالاترین درجهى تکامل است؛ زیرا تکامل داراى درجاتى است: اوّل: صبر، دوّم: تنزیه خداوند، سوّم: سپاس و ستایش پروردگار، چهارم: رضا به قضاى الهى.[7]
رضا از صفات فعل است نه صفات ذات
آرى، اگر رضاى خدا از صفات ذاتیه او بود و خداوند در ذاتش متصف به رضا بود البته این صفت تغییر نمىپذیرفت و در هیچ حالى زایل نمىشد درحالی که انسان اگر امروز کار خوبى کند خدا از او راضى است و اگر فردا کار بدی کرد خدا از او ناراضى است، اگر بعدا توبه کرد باز خدا از او راضى است.[8] پس صفت ذات نیست بلکه صفت فعل است.
پس رضایت، حالتى است که در برخورد با هر چیز ملایم، عارض بر نفس انسان مىشود و آن را مىپذیرد و از خود دور نمىکند. در مقابل رضایت، کلمه"سخط" قرار دارد و این دو کلمه وقتى به خداى سبحان(که نه نفس دارد و نه دل) نسبت داده مىشود مراد از آن ثواب و عقاب او خواهد بود. پس رضاى خدا به معناى ثواب دادن و پاداش نیک دادن است، نه آن هیئتى که حادث و عارضى بر نفس است؛ چون خداى تعالى محال است در معرض حوادث قرار گیرد. پس رضایت و سخط از صفات فعل خدایند، نه از صفات ذات او.[9]
رضای خدا
از فواید رضای بنده به قضاء خدا، رضای خدای سبحان از اوست واین بزرگترین سعادت در دو جهان است و هیچ نعمتی در بهشت والاتر از آن نیست چنانکه خدای سبحان میفرماید:
«خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایى از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند و مسکنهاى پاکیزهاى در بهشتهاى جاودان(نصیب آنها ساخته) و(خشنودى و) رضاى خدا،(از همه اینها) برتر است و پیروزى بزرگ، همین است!»[10]
پس معنی رضای خدا از بنده به معنی محبّت اوست و در آخرت سبب دوام نظر وتجلّی میشود که برتر از آن مرتبه ای نیست. [11]
فرق رضا با سخط
رضا، ترک سخط است و سخط عبارت از اینکه انسان غیر آنچه خدا مقدر فرموده طلب کند و آن را برای خود اولی وسزاوارتر بپندارد آنهم در مواردی که یقین به فساد وصلاح آن ندارد و این حرام است و در شرع مقدس از آن نهی شده است. [12]
در حدیث آمده است که هر کس به قضاء من رضا ندهد و بر بلای من شکیبا نباشد و نعمتهایم را سپاس نگذارد پس از زمین وآسمان ِمن خارج شود و پروردگاری غیر از من برای خود اختیار نماید. [13]
فرق بین توکل و رضا
بدان که مقام «رضا» غیر از مقام توکل است بلکه از آن عالیتر است؛ زیرا که «متوکل» طالب خیر و صلاح خویش است و حق تعالى را در تحصیل خیر و صلاح وکیل کند و «راضى» در تحصیل خیر و صلاح، خود را فانى کرده است و از براى خود اختیارى نکند. چنانچه از بعض اهل سلوک پرسیدند: «چه میخواهی؟» گفت: «میخواهم که نخواهم» که مطلوب او مقام «رضا» بود. [14]
فرق تسلیم ورضا
مقام تسلیم، به معنای رضا نزدیک است و در درجهای بالاتر از رضا قرار دارد. زیرا تسلیم عبارت است از ترک کردن طلب و سپردن همه امور به خدا، بدون آنکه به آنها وابستگی داشته باشد؛ پس آن بالاتر از رضا است؛ زیرا در مر تبه رضا افعال خدا موافق سلیقه فرد است و به آن راضی است ولی در مرتبه تسلیم، موافقت و مخالفتی وجود ندارد و همه آن به خدا واگذار شده است.[15]
رابطه رضا و محبت
رضا به محبت بستگی دارد؛ اگر محبت حاصل شد رضایت هم حاصل می آید و چنانچه رضا متعلق به محبوب باشد، این محبت، به رضای الهی از قضا و قدر میانجامد؛ زیرا میداند که دوست برای دوست جز خیر نمیخواهد. [16]
رابطه دعا با رضا
دعا منافاتی با رضا ندارد و صاحبش را از مقام رضا خارج نمیکند.[17] زیرا ما از جانب شرع مأمور به دعا کردن هستیم و از طرف دیگر دعاهای انبیاء وائمه بسیار است و حال آنکه ایشان در بالاترین مقامات رضا بودند و آیات و اخبار در امر به دعا و فواید آن متواترند و همچنین دعا از جمله اسبابی است که خدای تعالی برای قضا و قدر الهی مقرر نموده است[18]و دعا جلب رضا و خشنودى کسى است که انسان از او تقاضایى دارد؛ چرا که بدون آن احتمال تاثیر بسیار ناچیز است. [19]
دو اصل در رضایت
برای اینکه انسان راضی به قضاء حق باشد، تأمل در دو اصل کافی است:
اصل اول؛ توجه به فایدهای که در حال و آینده انسان، با رضا به قضاء حق نهفته است؛ اما فایده حال، همان فراغت قلب وکم شدن حزن و اندوه بیفایده انسان است. فایده در حال وآینده، همان ثواب و پاداش حق تعالی و رضوان اوست.(رضی الله عنهم ورضوا عنه)
اصل دوم؛ آن خطر بزرگ و نفاقی است که ناخشنودی از قضا الهی در پی دارد مگر اینکه ذات اقدس حق به رحمت خود آن را تدارک کند. [20]
درجات رضا
صفت رضا بر سه در جه است:
درجه اوّل؛ رضاى عامه است وآن رضای به مقام ربوبیت حق است؛ یعنی عبد سالک، خود را در تحت ربوبیت حق قرار دهد و از سلطنت شیطانیه، خود را خارج کند و به این ربوبیتِ اللَّه تعالى راضى و خشنود باشد و علامتش، آن است که علاوه بر آن که مشقّت تکلیف برداشته شود از اوامر الهیّه خشنود و خرم باشد و آن را به جان و دل استقبال کند و منهیّات شرعیه پیش او مبغوض باشد و به مقام بندگى خود و مولائى حق دلخوش باشد.
درجه دوم؛ رضا به قضاء و قدر حق است؛ یعنى خشنودى از تمام پیش آمدها؛ چه از بلیّات و امراض و چه از شادیها؛ هر دو را عطیه حق تعالى شمارد و به آن راضى و خشنود باشد و حصول این مقام جز با معرفت به مقام رأفت و رحمت حق تعالى به عبد نشود.
درجه سوم؛ رضای به رضای خداست که بنده برای خود نه خشمی می بیند ونه خشنودی. در این حالت به گونهای میشود که هر چه حق تعالی برای او اختیار کند، نزد او نیکو است و او نیز همین را اختیار میکند که از آن به "رضاء برضی اللَّه" تعبیر کنند و چنان است که عبد از خود خشنودى ندارد و رضایت او تابع رضایت حق است؛ چنانچه اراده او به اراده او است. [21]
راه تحصیل رضا
طریق تحصیل رضا آن است که در بدست آوردن محبت الهی سعی کند به اینکه؛
1)دوام ذکر خدا در قلب
2)فکر در عجایب صنع او
3)تدبّر درحکمتها و مصالحی که در مخلوقات قرار داده است.
4)مواظبت بر طاعات وعبادات
5) تضرّع و زاری با کم نمودن علایق دنیویّه
6)ملاحظه حکایات دوستان خدا تا محبت او به مرتبهای برسد که محو خیال دوست گردد.
7)تأمل در اینکه خودش از همه چیز غافل و خداوند عالم به خیر و صلاح اوست.
8)تفکّر در عاقبت نارضایتی
9)بررسی آیات و روایاتی که بیانگر رفعت مقام اهل بلا وثواب آنهاست.[22]
زمینه رضا
1- معرفت وآگاهی از اینکه خدا عادل و حکیم است و برای بندهاش جز خیر نمیخواهد.
امام صادق(ع) فرمود:
«آگاه ترین مردم به خدا، راضىترین آنها است از خداى عزوجل»[23]
2- آدمی بداند که خواسته های الهی حتمی هستند و اراده انسان هیچ دخالتی در آن ندارد. [24]
3- اصل خشنودى، حسن اعتماد است به خدا؛ زیرا که هر که اعتماد او نیکو باشد میداند که آنچه حق تعالى در دنیا نصیب او کرده خیر او در آن بوده پس در هر باب راضى و خشنود به آن است.
حضرت علی(ع)میفرمایند: ریشه رضایتمندی، خوش اعتمادی به خداست. [25]
4- هر که را یقین بخداى تبارک و تعالى و عدل او باشد البتّه راضى است به آن چه بر او وارد می شود.
حضرت علی(ع) می فرمایند:
«رضایتمندی دستاورد یقین است.» [26]
دستاورد های رضا
1- آرامش
حضرت علی(ع) میفرمایند: هر که به آنچه قسمت اوست راضی باشد، تن او در آسایش است.[27]
2- برطرف شدن غم واندوه
حضرت علی(ع) میفرمایند: رضا اندوه را از بین میبرد. [28]
3-نزدیکی به خدا
رسول خدا(ص) میفرمایند: اگر خدا بندهای را دوست بدارد او را گرفتار میسازد. پس اگر صبر کرد او را انتخاب می کند و چنانچه راضی باشد او را برمیگزیند. [29]
4-بینیازی و سعادت
رسول خدا(ص) میفرمایند: به آنچه خدا قسمتت کرده است راضی باش. بینیازترین مردم خواهی بود. [30]
5-هدایت به راههای سلامت و روشنایی[31]
" خداوند بوسیله قرآن کسانى را که از رضا و خشنودى او پیروى مىکنند به راههاى سلامت، هدایت مىکند و از تاریکیها به فرمانش به سوى روشنایى مىبرد و آنها را به راه راست رهبرى مىنماید" [32]