دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقد نظریه یونگ Critique of Jung’s theory

No image
نقد نظریه یونگ Critique of Jung’s theory

كلمات كليدي : روان شناسي يونگ، مفاهيم اسطوره اي، درمان نامنظم، تكرار اصطلاحات، نمونه هاي باستاني، روان شناسي شخصيت

نویسنده : مهدي مطهري

روان‌شناسی تحلیلی یونگ در سال‌های اخیر در ایالات متحده، از گسترش، نفوذ و پذیرش زیادی برخوردار بوده است. به طوری که در اواخر دهه 1970 و 1980، کتاب‌های متعدد جدیدی درباره یونگ، از جمله پنج شرح حال زندگی، انتشار یافت. بسیاری از جوانان در آن زمان، اندیشه‌های یونگ را هماهنگ با علایق خود نسبت به مذاهب شرقی، وجودگرایی[1] و عرفان و افزایش نارضایتی خود نسبت به ماده‌گرایی یافتند. از دهه 1960، آموزش رسمی تحلیل یونگی در نیویورک، لوس‌آنجلس و سانفرانسیسکو امکان‌پذیر شده است و هر ساله بر تعداد متقاضیان این مراکز افزوده می‌شود و موسسه‌های دیگری هم در انگلستان، فرانسه، ایتالیا و سوئیس وجود دارد که به آموزش روان‌شناسی تحلیلی یونگ می‌پردازند. همچنین انجمن روان‌شناسی تحلیلی، مجله روان‌شناسی تحلیلی یونگ را منتشر کرد و چنین علاقه به یونگ از سوی طرفداران و مراکز علمی، نشانه مقام علمی بالا و درخور تمجید اوست.[2]

یونگ مانند فروید از رویکرد مطالعه موردی که آن را بازسازی تاریخچه زندگی[3] نامید، استفاده می‌کرد. این رویکرد شامل یادآوری گسترده تجربه‌های گذشته فرد است که در آن یونگ به دنبال مشخص کردن الگوهای رشدی بود یا الگوهایی که ممکن است به وضعیت روان‌رنجوری فعلی وی منجر شده باشد. نظریه یونگ نیز مانند هر نظریه‌ای دارای اشکالاتی می‌باشد که می‌توان به جنبه تجربی نبودن، عملی نبودن، استفاده از مفاهیم اسطوره‌ای و اثبات‌نشده و ضعیف بودن سازمان‌دهی مطالب اشاره کرد.[4]

مفاهیم اسطوره‌ای و اثبات‌نشده

محور اصلی انتقادات مخالفان نظریه یونگ، گرایش قوی و شدید او بر جنبه‌های ذهنی و نامشهود شخصیت انسان است؛ داده‌هایی که بر مشاهدات عینی مبتنی نبودند و در شرایط کنترل‌شده و نظام‌دار به‌ دست نیامده و موقعیت‌هایی که براساس آنها، این داده‌ها به دست آمده‌اند قابل تکرار و تایید نیستند.[5] مثلا گلاور(Glover)، روانکاو انگلیسی به تخطئه صورت‌های ازلی یونگ پرداخته و آنها را مشتی مفروضات فلسفی اثبات‌نشده می‌داند. همچنین به نظر وی، روان‌شناسی یونگ گامی است به عقب در جهت ذهنی کردن روان‌شناسی و توجه به داستان از مد افتاده درون‌نگری.[6] مفاهیمی مانند ناهشیار جمعی و کهن الگوها که محور نظریه‌ یونگ را تشکیل می‌دهند به دشواری قابل آزمایش بوده و از تجربیات درونی خود یونگ به دست آمده‌اند که قطعا به سختی می‌توانسته آنها را به دیگران منتقل کند.[7] همچنین وی عقده ادیپ را رد نمی‌کند بلکه آن را به نمونه‌های باستانی مربوط می‌داند، اما ما می‌دانیم که بر فرض قبول عقده ادیپ در پاره‌ای از موارد، باید گفت که این یک مساله فرهنگی و اجتماعی است و نمی‌توان آن را یک اصل کلی روان‌شناختی برای همه انسان‌ها دانست و شاهد این مدعا دست‌کم فقدان آن در برخی از فرهنگ‌های شرقی مثل فرهنگ ایرانیان است.[8] همچنین این‌گونه مفاهیم و سمبل‌ها را نه تنها نمی‌توان به صورت تجربی و آزمایشگاهی مطرح کرد بلکه این مفاهیم با دانش معاصر بشر در زمینه زیست‌شناسی، ژنتیک، روان‌شناسی و فلسفه هم ناسازگار است.[9]

انتقاد دیگری که به یونگ وارد می‌‌شود، فقدان نظم‌دهی در نظریه او می‌باشد و ارزیابی یک نظام کلی و باثبات مشکل است و در کارهای او تناقض‌ها و تضادهایی یافت می‌شود که وی صریحا با این نقدها مخالفت می‌کرد.[10]

درمان نامنظم

اشکال دیگری که بر نظریه یونگ وارد می‌شود این است که یونگ مانند فروید بر یادداشت‌های مربوط به تفسیرهای بیماران خود، کلمه به کلمه تایید نمی‌کرد و کوششی نیز برای تایید دقت گزارش‌های آنها به عمل نمی‌آورد. مطالعات موردی یونگ، مانند مطالعات فروید، شامل نمونه کوچک و غیرمعرف بود، به طوری که تعمیم دادن اطلاعات حاصل به جامعه را با مشکل مواجه می‌ساخت.[11] جلسه‌های او با بیماران، غیرعادی و حتی گاهی نامنظم بود. بیماران وی بر روی صندلی روبروی او می‌نشستند و حتی گاهی در قایق کوچکی آنها را معالجه می‌کرد، اما گاهی اوقات تحت تاثیر مزاج بیمارگونه خود، خشن و بی‌ادب می‌شد و تحمل ملاقات با هیچ کسی را نداشت.[12]

غیرعملی بودن

یکی از ملاک‌های نظریه مفید، عملی بودن آن است. یعنی اینکه به درمان‌گران، معلمان، والدین و دیگران در حل مشکلات روزمره کمک ‌کند و سودمندی قسمت عمده روان‌شناسی تحلیلی به آن دسته از درمان‌گری محدود می‌شود که از اصول اساسی یونگ تبعیت می‌کنند. در مجموع نظریه یونگ از لحاظ عملی بودن، پایین ارزیابی شده است.

تکرار اصطلاحات

یونگ معمولا اصطلاحات یکسانی را مرتبا به‌کار می‌برد و برای توصیف یک مفهوم واحد از چندین اصطلاح استفاده می‌کرد. کلمه‌های "پس‌روی" و "درون‌گرایی" به قدری ارتباط نزدیک با هم دارند که می‌توان گفت آنها فرایند یکسانی را توصیف می‌کنند. این موضوع در مورد "پیش‌روی" و "برون‌گرایی" هم مصداق دارد و اصطلاح "تفرد" و "خودپرورانی" نیز از این قبیل‌اند. به طور کلی زبان یونگ اغلب اسرارآمیز است و بسیاری از اصطلاحات به نحو شایسته تعریف نشده‌اند.[13]

نمونه‌های باستانی

نمونه‌های باستانی که یونگ مطرح می‌کند مانند پرسونا(نقاب)، آنیما، آنیموس و سایه نیز مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. مثلا به نظر یونگ، نقاب معلول ناخودآگاه جمعی است و حال آنکه نقاب وسیله‌ای است که انسان برای دستیابی به یک دسته از منافع به شخصیت خود می‌زند، زیرا آن را راهی برای مقاصد و هدف‌های خویش می‌یابد. یونگ، آنیما و آنیموس را مفهومی می‌داند که گویا در درون مرد، زنی خانه گرفته است و یا در وجود زن، مردی است. اما این مطلب قابل اثبات نیست. زیرا برخی آن را به وجود هورمون‌های مردانه در زن و هورمون‌های زنانه در مرد تفسیر کرده‌اند و ثانیا این امر معلول انگیزه‌های جنسی و جاذبه‌های بین زن و مرد می‌باشد.[14]

نکات مثبت

اما با وجود این انتقادها، نکات مثبتی نیز در دیدگاه یونگ دیده می‌شود. وی شخصیت انسان را صرفا محصول گذشته ندانسته و آینده را نیز با تمام اهداف و آرزوهایش در آن موثر می‌داند و هدف انسان را "تحقق خود" معرفی می‌کند. نکته مثبت دیگر توجه وی به دو سنخ درون‌گرا و برون‌گرا و تحقیقات به عمل آورده شده در این زمینه می‌باشد. همچنین مفهوم خودشکوفایی که در نظریات دانشمندانی مانند آلپورت، مازلو و راجرز یافت می‌شود، در اصل توسط یونگ مطرح شده است.[15]

نظر نهایی

رویکرد کاملا پیچیده یونگ به مطالعه شخصیت، تاثیر قابل ملاحظه‌ای را بر رشته‌هایی مانند روان‌پزشکی، تاریخ فرهنگی، جامعه‌شناسی، اقتصاد، فلسفه و مذهب داشته است. یونگ به طور کلی، در جامعه علمی مورد تحسین فراوان بوده است. او از دانشگاه‌های آکسفورد و هاروارد، مدرک‌های افتخاری دریافت کرد و به عنوان یک عامل موثر در تحقیق‌های بسیاری از دانشمندان، از جمله توین بی(Toyn bee) که یک تاریخ‌دان بود، شناخته شده است.[16] از مجموع شواهد و قراین روشن است که در مقایسه با سال‌های قبل، تعداد بسیاری از دانشجویان به نوشته‌های یونگ توجه بیشتری نشان می‌دهند. حتی می‌توان گفت که شهرت او از فروید هم بیشتر شده است. در مجموع، عقاید یونگ ارزش توجه دقیق هر دانشجوی دانش روان‌شناسی را دارد.[17]

مقاله

نویسنده مهدي مطهري

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS