9 آبان 1390, 0:0
شیوه نقد قرآنی بر این است که همواره نقد همراه با طرح باشد؛ چرا که نقد واقعی به معنای جداسازی سره از ناسره است و شخصی که ناسره چیزی را بیان میکند، میبایست سره آن را نیز ارائه دهد. از این رو میتوان گفت که در بطن و جوهره نقد، طرح نیز نهفته است.
البته این شیوه، اختصاص به حوزه تحلیل و نظریه و ذهن ندارد، بلکه در همه امور از جمله امور عملی نیز مورد توجه قرارگرفته است.
به عنوان نمونه یکی از اصول کلیدی اسلام، مسئله نظارت همگانی مبتنی بر ولایت همگانی به نام امر به معروف و نهی از منکر است. برای این نظارت و ولایت شرایطی گفته شده که از جمله آنها میتوان به شناخت دقیق از معروف و منکر اشاره کرد. به این معنا که شخص میبایست هم معروف و منکر را در حوزه نظریه و مفهومی بشناسد و هم در حوزه مصداقی بتواند معروف را از منکر جدا کند.
افزون بر این، اگر کسی واقعا در مقام ولایت همگانی و نظارت عمومی برآمد، باید افزون بر بیان منکر و نهی از آن و معرفی معروف و امر به آن، مصادیق عینی و جایگزین، معرفی کرده و طرحی را ارایه دهد که قابل اجرا و انجام باشد.
از جمله در داستان قوم لوط، خداوند گزارش میکند که این قوم به کار زشت و ضداخلاقی و هنجاری، لوط (همجنس بازی) گرایش داشته و به جای زناشویی و بهره مندی از جنس مخالف، به هم جنس بازی تمایل داشتند. بر پایه گزارش قرآن، این قوم، نخستین مردمی بودند که به امر شنیع لواط و مساحقه رو آورده بودند و پیشینه ای از آن در گذشتگان از نسل انسانی و یا موجود دیگر وجود نداشته است. (عنکبوت، آیه28)
حضرت لوط(ع) ماموریت مییابد که به این قوم هم جنس باز وارد شده و آنان را به راه فطرت و راست هدایت کند. تلاش آن حضرت(ع) بی نتیجه ماند، به گونهای که برای بهره برداری جنسی به سوی فرشتگانی که در شکل جوانانی زیبا برای عذاب ایشان فرود آمده بودند، به خانه حضرت(ع) یورش آوردند. آن حضرت(ع) ضمن نهی از منکر و گفتن این که این عمل، فاحشه نابهنجاری زشت و خلاف فطرت بشری است، از آنان میخواهد که به جای فرشتگان که به شکل پسران زیبا فرود آمده بودند، با دختران ایشان ارتباط و ازدواج داشته باشند. آن حضرت(ص) ضمن نهی از کار زشت، نه تنها به معروف زناشویی با جنس مخالف اشاره میکند، بلکه دختران خویش را به عنوان مصادیق عینی در اختیار آنان قرار میدهد که با ازدواج با آنان، شهوت جنسی خویش را ارضا و خاموش کنند. (حجر، آیه71)
همچنین خداوند در آیه48 سوره قصص به علل مخالفتهای اهل کتاب، مشرکان و کافران اشاره میکند و میفرماید که ایشان کتابهای هدایت گر تورات و قرآن را که از سوی خداوند فرو فرستاده شده بود، به عنوان دو کتاب خرافی و سحر معرفی کرده و به انتقاد از آن میپردازند. خداوند در این آیه میفرماید که این شیوه نادرست است و اگر نقدی بر این دو کتاب دارید و آن را سحر میشمارید که سخنان یاوه و باطلی را ارایه میدهد، شما خودتان کتابی را ارایه دهید که هدایتگرتر از این دو کتاب باشد.
بنابراین اگر کسی درباره مسئله ای انتقاد دارد باید همواره انصاف را مراعات کرده و حق و باطل را مشخص و سره و از ناسره را جدا کند و آن را به درستی نشان دهد و تنها به بیان ناسره نپردازد و دیگر آن که اگر نسبت به این کار اشکالی دارد، خود طرحی کامل تر و بهتر ارایه میدهد.
بنابراین، هر انتقادی میبایست همراه با طرح و پیشنهادی بهتر باشد تا به عنوان جایگزین مطرح شود. این شیوه ای است که خداوند میپسندد و عقل و خرد در پیش میگیرد و بدان عمل میکند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان