كلمات كليدي : روميان، رساله به روميان، عهد جديد، كتاب مقدس، پولس
نویسنده : هادی جهانگشای
این رساله ششمین کتاب از سری کتب عهد جدید میباشد. همانطوری که از نامش پیداست، یعنی "نامهایکه به مسیحیان روم نوشته شده است".[1] روم یکی از مهمترین شهرهای دنیاست که در سواحل تیبر به فاصلۀ 17 مایلی از دریای مدیترانه واقع شده است. این کشور در سال 753 قبل از میلاد به وسیله روملوس(Romulus) تاسیس گردید. در ابتدا فقط شامل چند دهکده بود؛ ولی در قرن پنجم قبل از میلاد به صورت یک حکومت سیاسی قدرتمند درآمد. در زمان امپراطوری نرون(54 تا 68 میلادی)، روم به آتش کشیده شد و مسیحیان زیادی به این کار متهم شده و دستگیر گردیدند. پولس نیز در زمان او کشته شد.[2]
نویسنده، زمان و مکان نگارش
این کتاب از جمله رسالاتی است که در انتساب آنها به پولس تردیدی نیست. علاوه بر اینکه کلیسا آنها را به پولس نسبت میدهد، دانشمندان کتاب مقدس در انتساب آنها تردید کمتری کردهاند.[3] پولس که اسرائیلی و از قبیله بنیامین، آرامیزبان و از نظر شریعت، فریسی زبان و متولد شهر طرسوس بوده؛ که در همان اوایل زندگیاش طرسوس را ترک گفت و به مدت هشت یا ده سال از زندگی خود را در سوریه و قیلیقیه گذراند. وی از شهروندان رومی محسوب میگردید. پولس رومی بودن خود را از پدرش به ارث برده بود.[4]
در مورد زمان نگارش کتاب برخی اوایل بهار سال 57 میلادی را نوشتهاند؛ زمانیکه پولس در اواخر سومین سفر بشارتیاش، به همراه مبلغی که از طرف کلیساهای دیگر برای نیازمندان کلیسای اورشلیم جمعآوری کرده بود و به سوی اورشلیم باز میگشت.[5] برخی هم اعتقاد دارند که این رساله در اوایل سال 58 میلادی قبل از آنکه به خاطر عید پنطیکاست به اورشلیم برود در شهر قرنتس نوشته است.[6] البته برخی میگویند به احتمال زیاد مکان نگارش این کتاب، کنخریه در حدود 6 میل دورتر از قرنتس میباشد.[7]
ویژگیهای رساله
برای این رساله خصوصیات ویژهای را بر شمردهاند که عبارتاند از:
1. منظمترین رساله پولس بیشتر، یک مقاله الهیاتی دقیق و استادانه تعبیر میشود تا یک رساله؛
2. تاکید بر اصول تعلیم مسیحی(پولسی)؛ موضوعات مهم و متعدد الهیاتی پولسی در این رساله تعلیم داده میشود؛
3. استفاده وسیع از نقل قولهای عهد عتیق؛
4. توجه و نگرانی عمیق برای اسرائیل.[8]
محتوا
این کتاب با ادعایی از طرف پولس یهودی که نخست مأمور آزار و اذیت مسیحیان بود، آغاز میگردد: «پولس، غلام عیسی مسیح و رسول خواندهشده و جدانمودهشده برای انجیل خدا».[9] در ادامه اشتیاق خود را برای دیدار با رومیان بیان میکند؛ که تا به حال نتوانسته به آن دیار سفر کند. تا اینکه پولس در مورد غضب خداوند بر مردم سخن به میان آورده؛ که چون مردم به خدایانی غیر از خداوند ایمان آوردهاند، دل آنها تاریک گشته و به این خاطر خداوند نیز آنها را در شهوت نفسهایشان به پلیدی محکوم گردانیده و زنان با زنها و مردها با مردان، مرتکب اعمال زشت شدهاند.
باب دوم حکم خداوند بر یهود و غیر یهود را بیان میکند، که: «هر کسی را بر حسب اعمالش جزا خواهد داد».[10] پولس در این باب نیز جدال خود را در مورد شریعت و عمل به آن مطرح میکند؛ که آیا شریعتی لازم است یا نه؟ آیا عمل به شریعت لازم است؟ در آیه 29 باب دوم نتیجه میگیرد: «یهود آن است که در باطن باشد و ختنه (عمل به شریعت) آنکه قلبی باشد، در روح نه در حرف».
در باب سوم یکی دیگر از تعلیمات پولسی را میآورد که همه به گناه گرفتارند چه آنانکه به شریعت عمل کردهاند(یهودیان) و چه آنانکه به شریعت عمل نکردهاند؛ حال اگر شماها به عیسی (ع) ایمان بیاورید از این گناه پاک خواهید گشت. در ادامه پولس ابراهیم(ع) را که نماد عمل به شریعت میباشد به ایمان، عادل شمرده و میگوید: «ابراهیم به خدا ایمان آورد و آن برای او عدالت محسوب شد».[11] در این کتاب پولس به صراحت به عیسی مسیح، لقب خداوند را میدهد.
پولس در ادامه مینویسد: «گناهی که در ابتدا به آن اشاره گردیده و همهگیر شده بود، بواسطه یک آدم داخل این جهان گردیده است». به نظر پولس به خاطر این گناه، بر مردم تا قبل از شریعت موسوی مرگ تسلط داشت؛ اما بعد از ایمان مردم به موسی(ع) به واسطه این گناه، شریعت به میان آمد تا خطا زیاده شود.[12] پولس میگوید: «چون خطا زیاد شد(به واسطه عمل به شریعت) فیض خداوند نیز بر مردم زیاد خواهد گشت».[13] در بابهای 6 تا 78 در ادامه تعلیمات پولسی درباره مسائل شخصی که از این رابطه جدید روحانی (ایمان به اینکه عیسی مسیح، اقنومی از اقانیم خداوند است) به وجود میآید. بحث شده است: «آیا در گناه بمانیم تا فیض افزون گردد[14] «آیا گناه بکنیم؛ از اینرو که زیر شریعت نیستیم بلکه زیر فیض؟[15] «آیا شریعت گناه است؟»[16] پولس به تمام این سئوالات (از منظر دیدگاه خودش) در باب هشتم جواب داده است. در ادامه پولس، در مورد چگونگی برگزیده شدن قوم اسرائیل و بیایمانی آنها و طردشان از نزد خداوند، سخن میگوید.
باب یازدهم از آینده و آتیه اسرائیل میگوید. در خاتمه(باب پانزدهم)، پولس، خود را مسئول میداند که نه در جایی که اسم مسیح شهرت یافته بود؛ بلکه در جاهائیکه مسیح شناختهشده نیست، انجیل را موعظه نماید.[17] در باب آخر تحیات و سلامهای خود را به فعالان روم در زمینه نشر مسیحیت را بیان میدارد. این کتاب در 16 باب به اتمام میرسد.