كلمات كليدي : زند، اوستا، پهلوي، ترجمه، تفسير
نویسنده : اميرعمادالدين صدري
نام و معنای زند
"زند اوستا" ترجمهی تفسیرگونه اوستا به زبان پهلوی است.
نام زند، بازمانده azanti باستانی به معنای «گزارش و شرح و بیان» است.[1] ترجمه و تفسیر اوستا به پهلوی «زند» خوانده میشود که معنی اصلی آن احتمالا «توضیح» است.
از دیرزمان، سه اصطلاح «اوستا» و «زند» و «پازند» به جای یکدیگر به کار رفتهاند. نویسندگان کتب پهلوی، اوستا را غالبا برای متن اصلی و زند را در مورد ترجمه و تفسیر آن به پهلوی به کار بردهاند ولی گاهی هم این دو اصطلاح را با هم خلط کردهاند. همین اشتباه، به طور گستردهتر در آثار نویسندگان دوران اسلامی دیده میشود. معنی دقیق زند، ترجمه کتاب اوستا به زبان پهلوی است که غالبا با تفسیر همراه است.[2]
در سدههای هجدهم و نوزدهم، خاورشناسان، زبان اوستایی را زبان زند مینامیدند و کتاب اوستا را زند-اوستا مینامیدند مثلا کتاب ارزشمند یوستی درباره زبان اوستایی «راهنمای زبان زند» نام دارد.
در سده بیستم مفهوم دقیق زند مشخص شد و دیگر رواج نادرست زند به جای اوستا و زبان اوستایی پایان یافت.[3]
متون زند باقیمانده
زندِ همهی اوستای کنونی در دست نیست. زندهایی از اوستا که اکنون در دست داریم عبارتند از:
1- زند وندیداد
2- زندیسنها که گاهان یا گاثاها نیز جز آن است.
3- زند هیربدستان و نیرنگستان
4- زند خرده اوستا دربردارنده دعای اشم وهو، اهونور، بعضی باجها، دعای ستایش دین، دعای هوشبام، ویسپه هومته، نام ستایش نیایشها (خورشید، مهر، ماه، آب و آتش)، گاههای پنجگانه، توبهنامهها، یشتها (اورمزد، اردیبهشت، سروش هادخت یشت، سروش یشت، هوم یشت، ونندیشت، بهرام یشت و گشتاسب یشت)، آفرینگان (دهمان، فروردیگان، گاهان بار، آفرین زردشت و آفرین بزرگان)، دوسی روزه (بزرگ و کوچک) و ستایش سی روزه و پیمان زناشویی:
5- زند وئثانسک و پرسشنیها و ائوگمدئچا.[4]
درباره مطالب وندیداد، کتابی جداگانه به صورت سوال و جواب وجود دارد به نام "زند فرگرد جددیو داد".
این کتاب درباره 16 فرگرد وندیداد است و تفسیر فرگردهای 1و 2و 19-22 در این کتاب نیامده است.[5] البته میتوان برخی قطعات زند را در کتابهای دینی پهلوی مانند دینکرد یافت.[6] "زند وهمن یسن" هم احتمالا تفسیر پهلوی یسنی اوستایی با مطلب افزوده و تطبیق حوادث ذکر شده در متن اصلی با حوادث تاریخی باشد که متن اوستاییاش از دست رفته است.[7]
ارزش متون زند
نخست ارزش متون زند را از نظر ترجمه از زبان هوبشمان میآوریم: «ارزش این غنیمت که به دست آمده است گونهگون است: برای وندیداد بسیار زیاد، برای یسن، تازهبسنده و برای گاهان اندک.» امروز نیرنگستان و هیربدستان را در ارزش با وندیداد میتوان همپایه دانست، حتی ارزش ترجمههای نیرنگستان و هیربدستان بیشتر است چون این ترجمهها در بازسازی بخش اوستایی تباه شده یاری کننده است.[8]
دلیل برتری زند وندیداد و نیرنگستان – هیربدستان این است که این دو بخش شامل دستورهای عملی و مراسم آیینی موبدان و روحانیان است. درستفهمیدن و به روشنی تفسیرکردن این مطالب، اهمیت بسزایی داشته است و برگرداندن این متون به زبان زندهی متداول، کاری ضروری بوده است.
دیگر بخشها شامل سرود و نیایشهایی است که مخصوص خواندن در مراسم دینی به صورت وردوار بوده است و برای برپایی آیینها و مراسم نیاز به ترجمه آنها نبوده است. تنها موبدان دانشمند به ترجمه آنها میپرداختهاند و این ترجمههای موجود، بسی دیرتر از دو بخش نخست نوشته شده است. یادداشتهای تکمیلی زند گهگاه بیهوده و گهگاه، گمراهکننده است. و این همه راهنماییهای مهم به ما میدهد و آگاهیهای ما را درباره دین زردشتی کامل میکند. حتی یادداشتها و توضیحات درباره گاهان، با اینکه بسیار متصنع به نظر میرسد، باز هم ارزش خود را دارد.[9]
از لحاظ ارزش زبانی. ترجمه واژه به واژه از اوستا به پهلوی صورت گرفته است. زبان اوستایی زبانی صرفی (نشان دادن حالات نحوی برای نام و ضمیر و صفت مانند فاعلی، مفعولی، اضافی و ... در تصریف) و زبان پهلوی زبانی تحلیلی (نشان دادن حالات نحوی برای نام و ضمیر و صفت با حروف اضافه و ترتیب واژهها) است. در نتیجه ترجمه واژه به واژه به همان ترتیب نحوی اوستا در برخی موارد، ساختاری مصنوعی در زبان پهلوی به وجود میآورد. جوزفسون در بررسی زند هوم یشت به جز برخی موارد ترتیب واژههای غیرمعمول، دستور زند را سازگار با دیگر متون پهلوی غیرترجمهای یافته است. همچنین واژگان موجود در زنداوستا گنجینه واژگان پهلوی را غنی تر میسازد.[10]
شیوهی زندنویسی
عبارات متن زند را به سه بخش تقسیم کرد:
1- برگردانده واژه به واژه و سطحی متن اوستا. در این بخش شیوههای گوناگون به کار میرود. بیشتر به ازای هر واژه اوستایی یک واژه پهلوی همریشه یا با ظاهر مشابه به کار میرود ولی در برخی جاها یک واژه اوستایی به عبارت پهلوی ترجمه شده است یا با وجود واژه پهلوی، واژه پهلوی غیرهمریشه به کار رفته است. گاه مترجم معنای واژه را نمی دانسته و واژه اوستایی را به خط اوستایی یا پهلوی رونویسی میکرده است.[11]
2- یادداشتهای توضیحی، در قبول یا رد جملهای اوستایی. برخی از این یادداشتها به صورت یک واژه است که واژه ای آسانتر از پهلوی برای واژههای دور از ذهن و فنی آمده است. برخی از این یادداشتها با کلماتی چون hast ēdōn gōwēd (برخی ایدون گویند)، ustuwār sahēm(مرا استوار مینماید)، ē (یعنی) و kū (یعنی) آغاز میشود.[12] اگر مترجم معنا را درنیابد هم با صداقت um nē rōšn(برایم روشن نیست) را به کار میبرد. [13]
3- تفسیرهای کوتاهتر یا درازتر به عنوان پیوست و توضیح مطالب هر یک از این فصلها. این تفسیرها، هنگامی که مربوط به زندگی روزانه و حالتهای گوناگون آن میشود، بسیار پردامنه است. این تفسیرها بیشتر در زند وندیداد و نیرنگستان-هیربدستان میآید. در این تفسیرها نظر مفسران آمده است. گاهی باورها در گذر زمان دگرگون شدهاند. در این گونه موارد مفسران باورهای کهن را با صورت هم روزگارشان تفسیر کردهاند.[14]