دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

احتیاط

No image
احتیاط احتیاط

فرزند ایشان در این زمینه نقل مى کند:

«هرکسى خدمت آقا مى رسید و سئوالى داشت بخصوص مسائل شرعى را مى پرسید، آقا قبل از پاسخ، اسم و آدرس شخص را مى پرسید و این هم براى شدت احتیاط ایشان بود که اگر جواب کامل ندادند یا بعداً متوجه شدند که فتواى مجتهد دیگرى را براى او بیان کرده اند یا به هر صورتى اشتباه رخ داده در اولین فرصت به آن شخص جواب کامل و صحیح یا فتواى مطابق فتواى مجتهد آن شخص را برایش بفرستد. یک نمونه آن را به خاطر دارم که روزى یکى از اهالى روستاى اردک لو سئوالى از آقا پرسیده و پاسخى گرفته رفته بودند که دیدم آقا بسیار مضطرب هستند و مرا صدا کردند گفتند: خودت را هر چه سریعتر به روستاى اردک لو برسان و این پاسخ را که کامل هست به آقاى فلانى بده و برگرد و من رفتم حدود یک ساعت طول کشید تا ایشان را پیدا کرده و فرمایش آقا را به ایشان ابلاغ کردم و برگشتم به آقا عرض کردم که مأموریت را انجام دادم، دیدم آقا نفسِ راحتى کشید و به آرامش خود برگشتند و لبخند زدند.»([34])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS