دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اخلاق شایسته

No image
اخلاق شایسته

اخلاق شایسته

یکى از نوه هاى پسرى ایشان نقل کرده است:

«این جانب خیلى به آیت الله آملى نزدیک بودم با این که در قم مشغول تحصیل بودم، ولى مرتّب به خدمت ایشان شرفیاب مى شدم و علاقه وافرى به ایشان داشتم. معظّم له نیز همه نوه هایشان را دوست مى داشتند و مورد تفقّد و مهربانى قرار مى دادند و هیچ سراغ نداریم که ایشان کوچک ترین برخوردى ]ناپسند[ با کسى داشته باشد. بسیار بزرگوار بودند و من با خود فکر مى کردم که ]وقتى[ ایشان رحلت کنند، من چه خواهم کرد و چگونه این مصیبت بزرگ را تحمّل خواهم نمود؟! دیدار با ایشان غم و غصه را از دل ها مى زدود و هر وقت برایم ناراحتى پیش مى آمد، خدمتش مى رسیدم.»([41])

ایشان در محیط خانواده، سخت گیر و ترش رو نبوده است و علاقه خاصّى به فرزندان و نوه ها، خصوصاً نوه هاى سیّد خود، داشته است. در امور منزل مداخله نمى کردند و بیش تر وقتشان به نوشتن کتاب و مطالعه، سپرى و یا ملاقات حضورى داشته و در اوقات فراغت به عبادت مشغول بودند. با همسایگان و اهل محل، بسیار مهربان و خوش برخورد بودند. از جمله نصیحت هاى ایشان این بوده است که: «نماز اوّل وقت را ترک نکنید و خوش اخلاق باشید و از مال حرام بپرهیزید.»([42])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS