دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اخلاق و کمالات معنوى

No image
اخلاق و کمالات معنوى

اخلاق و کمالات معنوى

عالم ربانى آیت الله شیخ محمّدحسن مامقانى، جامع تمام کمالات اخلاق اسلامى بودبطورى که بین صفات متضادّ مثل نرمى و خشونت، گذشت و سخت گیرى، صلابت و تواضع و... جمع کرده بود. همه بزرگانى که نامى از آن مرجع بزرگوار در کتاب هاى خود آورده اند، این ویژگى را بیان کرده اند.

فرزند بزرگوارش، آیت الله شیخ عبدالله مامقانى مى گوید:

«پدرم در عین حال که چهره اى با هیبت داشت و بسیار جدى مى نمود، ولى هر کسى براى اوّلین بار با او سخن مى گفت، مجذوب حرکات و سکنات و مهربانى هاى او مى شدبه طورى که دوست مى داشت نزد او مانده، با وى به گفت و گوى بیشتر بپردازد».

وى در ادامه مى گوید:

«آن جناب، عالمى بود، داراى همتى بلندزاهدى بود متّقى، مخالف هوى و هوس، مطیع فرمان مولایش (امام عصر(علیه السلام))، حفظ کننده دین، صیانت کننده از نفس، دقیق در شرعیات، خشن در راه خدا و بسیار متواضع بودصبور و متوکل بود[65]».

نویسنده اعیان الشیعه در این مورد مى گوید:

«آیت الله مامقانى، بین سجایاى اخلاقى به خوبى جمع کرده بود، در عین تواضع، قاطع نیز بود و از هر دو، بنا بر مصلحت و در موارد خاص، استفاده مى کرد، روز دهم محرم بود و من در منزل شیخ جعفر آل کاشف الغطاء بودم دیدم آیت الله مامقانى از در وارد شدند و با این که مى توانستند به صدر مجلس آمده، در آنجا بنشینندولى پشت سر مردم در همان ابتداى مجلس نشتستند. مردم متوجه حضور ایشان شدند و با احترام او را به صدر مجلس بردند[66]».

نویسنده اعیان الشیعه در در ادامه مى نویسد:

«در نجف مردى بود به ظاهر دیوانه به نام حسن کاشى که لباس روحانیت پوشیده، به نام امر معروف و نهى از منکر، مجالس درس آیات عظام نجف را به هم مى زد. او با چهره ترسناک و خشنى که داشت، روى منبر مى رفت و مانع از درس گفتن بزرگان مى شد. وى درس آیت الله میرزا حسین خلیل و آیت الله شیخ محمّد طه را به تعطیلى کشاند و خوف آن بود که همه درس هاى آیات عظام را به تعطیلى بکشاندتا این که به سراغ جلسه درس آیت الله مامقانى آمدبه وسط مجلس آمده، شروع به داد و فریاد کردن نمود. آیت الله مامقانى نه تنها درس را تعطیل نکرد، بلکه با اقتدار خطاب به طالب فرمودند: «جروّه» یعنى او را به بیرون مسجد بکشید. طلاّب نیز اطراف او را گرفته، وى را از مسجد بیرون انداختنددیگر کسى ندید که او در مجلسى، بى نظمى کند[67]».

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS