دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اخلاق

No image
اخلاق

اخلاق

سید محمدمهدى اصفهانى در کنار تحصیل علوم دینى، به تهذیب نفس و خودسازى نیز مى پرداخت. او با استفاده از ارشاد معلمان بزرگ اخلاق، به ویژه در شهر نجف اشرف مثل آیت الله سید ابوتراب خوانسارى، رذائل اخلاقى را از خود دور و نفس خود را به فضایل، مزین کرده، روز به روز به تقویت آن پرداخت تا به مرحله کمال معنوى مطلوب دست پیدا کرد.

او داراى همتى بلند، خُلقى کریم، و شرافت نفس بود. از هر گونه بدى پرهیز داشت. نه خود از کسى به بدى یاد مى کرد و نه اجازه مى داد تا نزد او از کسى به بدى یاد کنند و حتى در کتاب هایش، نام کسى را نمى برد مگر آن که با تعظیم و احترام نام او را ذکر مى کرد. نسبت به اهل علم، احترام خاصى قائل بود و در هر مجلسى مى گفت:

عالمان عامل، فرزندان دین هستند احترام آن ها بر همه مسلمانان واجب است.

و به همین خاطر در کتاب شریف معجم القبور، فصل مشروحى در مورد فضیلت عالمان اختصاص داد.

نظم در زندگى، از ویژگى هاى اخلاقى او بود. وى قسمتى از وقت خود را به امور زندگى شخصى و رسیدگى به خانواده و ساعاتى را براى پژوهش و تألیف و فرصتى را براى ملاقات با مردم داشت. وى بعد از ظهرها، قبل از نماز مغرب و عشا، در صحن مطهر کاظمین حاضر مى شد و در محراب مى نشست و مردم مسائل دینى و یا مشکلات خود را با او در میان مى گذاشتند. او با علاقه به جواب گویى مسائل شرعى، و رفع مشکلات آنان مى پرداخت و بسیار، آنان را امر به معروف و نهى از منکر مى کرد و نسبت به احقاق حق و ابطال باطل، اهتمام مىورزید.

از هر گونه کار یا ملاقاتى که موجب تلف شدن وقت او مى شد پرهیز داشت از این رو جز محافل دینى، مذهبى، زیارت معصومین(علیهم السلام) و ملاقات با مردم ـ براى رفع مشکلات آنان ـ از هر گونه مجلس یا سفرى که فایده علمى و دینى نداشت، دورى مى کرد.([23])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS