دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

افتخار جانبازى

No image
افتخار جانبازى

افتخار جانبازى

منزل او در نزدیکى حرم امام على بود و ایشان مقید بود نماز صبح هر روز را در حرم اقامه کند. حدود سه سال قبل از شهادت هنگامى که در ماه مبارک رمضان به حرم مشرف مى شد، مضروب شد. چند روز بعد مجدداً در راه تشرف به بارگاه ملکوتى امام على (علیه السلام) در سحر توسط چند شخص نقاب پوش به شدت مضروب واقع شد.

این تعرضات، تهدیدى براى ادامه فعالیتهاى او بود و عوامل رژیم عراق، ایشان را تهدید کرده بود که باید نماز جماعت در حرم را ترک کند، اما او که ادامه این راه را بر خود تکلیف مى دانست، از عوامل رژیم خواست درخواست خود را به صورت کتبى و رسمى ابلاغ کنند.[7] حدود یک سال بعد در سحر ماه مبارک رمضان و در حالى که روزه بود و براى اقامه جماعت به حرم امام مشرف مى شد، بمبى به سوى ایشان پرتاب شد. به دلیل شدت جراحات به بیمارستان منتقل و مدتى بسترى گردید. ترکشهاى آن ترور تا آخر عمر در پایش بود و از درد پا رنج مى برد.

وى بدون توجه به تهدیدات، فعالیتهاى سابق را ادامه داد.[8]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS